دختر قرن بیستم

«نا بورا» و «یون دو» دوستان صمیمی هم هستند. «یون دو» برای عمل جراحی قلبش باید به آمریکا سفر کند اما قبل از سفر با پسری ملاقات کرده که تنها اسمش را می‌داند. «بورا» برای اینکه دوستش با خیال راحت برود و با سلامتی کامل بازگردد، به او قول می‌دهد که همه مشخصات و علاقه‌مندی‌های پسر را بفهمد، یادداشت کند و به «یون دو» بگویید. روزها «بورا» برای نزدیک شدن به آن پسر تلاش می‌کند و سعی می‌کند از طریق دوست صمیمی او، با او ارتباط برقرار کند. آن‌ها با هم به اردوی خارج از شهر می‌روند و بورا تمام تلاشش را می‌کند که از آن‌ها برای «یون دو» اطلاعات بدست بیاورد، غافل از اینکه کاملا در اشتباه است. در روند بدست آوردن اطلاعات و نزدیک شدن به آن پسر و دوستش، «بورا» به ون هو که فکر می‌کند دوست صمیمی کسی است که «یون دو» دوستش دارد، علاقه‌مند می‌شود. اما او و «یون دو» هر دو اشتباه کردند. «ون هو» کسی است که هر دو آن‌ها به او علاقه‌مند شدند اما بی‌خبرند. با برگشت «یون دو» از سفر و بدست آوردن سلامتی‌اش، «بورا» متوجه این اشتباه می‌شود و سعی می‌کند این موضوع که او هم به «ون هو» علاقه‌مند است را مخفی کند و راه را برای «یون دو» باز کند تا به پسر موردعلاقه‌اش برسد. اما «ون هو» نیز به «بورا» علاقه‌مند است و تمام توجهش را به او می‌دهد حتی اگر «بورا» او را طرد و به او بی توجهی کند. در آخر «یون دو» متوجه این موضوع یعنی علاقه شکل گرفته بین «بورا»  و «ون هو» می‌شود. ابتدا ناراحت و عصبانی شده اما بعد از خودگذشتگی می‌کند تا هم قهر با بهترین دوستش بیش از این ادامه پیدا نکند و هم دوستش به خواسته دلش برسد. «ون هو» اما مجبور است به خارج از کشور مهاجرت کند و ادامه تحصیلش را پیش مادرش بگذراند و از «بورا» جدا شود. آن‌ها خداحافظی تلخی در ایستگاه راه آهن تجربه می‌کنند اما به هم قول می‌دهند که باهم در ارتباط باشند و پیش هم برگردند. پس از مدتی که هیچ خبری از «ون هو» به «بورا» نمی‌رسد او آشفته و نگران است و مدام گریه می‌کند. این بی‌خبری تا سال‌ها ادامه پیدا می‌کند. زمانی که «بورا» خانم بالغ سی و چند ساله‌ای شده نامه‌ای دریافت می‌کند که او را به نماشگاهی دعوت کرده است، «بورا» بعد از رفتن به آن نمایشگاه و دیدن عکس مکان‌هایی که با «ون هو» خاطره ساخته بود، مبهوت می‌شود. برادر «ون هو» به «بورا» می‌گوید که او مدت کوتاهی پس از مهاجرت، بر اثر بیماری درگذشته است و به همین دلیل «بورا» این همه سال از او بی‌خبر مانده است.

• آیا تو هم بخاطر دوستت می‌توانی از علاقه‌ات بگذری؟ رابطه دوستی‌ات با کدامیک از دوستانت شبیه به «بورا» و «یون دو» است؟ اینکه «بورا» سال‌ها منتظر بازگشت «ون هو» بود کار درستی بود؟ آیا این داستان در زمان حال و با وجود شبکه‌های اجتماعی ممکن بود اتفاق بیافتد؟

«دختر قرن بیستم» از دوستی «نا بورا» و «یون دو» آغاز می‌شود و به علاقه میان « بورا و ون هو» می‌رسد. «یون دو» باید برای عمل قلب به آمریکا سفر کند اما قبل از سفر پسری را دیده و به او علاقه‌مند شده‌است، «بورا» برای اینکه به دوستش اطمینان خاطر دهد و او را با خیالی آسوده به آمریکا بفرستد، به او قول می‌دهد که همه چیز را درباره آن پسر بفهمد و همه را به «یون دو» بگوید تا بعد از برگشت او، آن‌ها بتوانند با هم وارد رابطه شوند. اما جابه‌جا فهمیدن اسم‌ پسری که «یون دو» به او دلبسته شده با اسم دوست صمیمی‌اش، باعث اشتباهی بزرگ می‌شود. «بورا» و «یون دو» هر دو به پسر مشترکی علاقه‌مند می‌شوند و رسیدن به او مستلزم از خودگذشتگی یکی از آن‌ها است. بهتر است با در نظر داشتن این نکته که داستان شامل علاقه میان دو نوجوان دبیرستانی است و روند شکل گیری علاقه میان آن‌ها را نشان می‌دهد، اثر را برای تماشا انتخاب کنید. داستان این فیلم سینمایی که تولید سال 2022 نتفلیکس است، در سال 1999 اتفاق می‌افتد و از این نظر برای مخاطبانی که دوران نوجوانی خود را در آن سال‌ها سپری کردند خاطره‌انگیز است. داستان پایانی غم‌انگیز دارد و ممکن است مخاطب را برای مدتی درگیر کند. از این رو بهتر است پشت صحنه یا برنامه‌های جانبی که برای فیلم منتشر شده است را تماشا کنید. این فیلم شاخص خشونت و ترس ندارد و تماشای آن می‌تواند اوقات خوشی را برای مخاطب فراهم کند.

این داستان عاشقانه نوجوانان کره‌ای، داستانی شیرین با شخصیت‌هایی بسیار دوست‌داشتنی است. کیم یو-جونگ در نقش یک نوجوان مستقل و قوی‌دل با قلبی بخشنده، در فیلم دختر قرن بیستم، صفحه نمایش را روشن می‌کند. او و هم‌بازی‌هایش بیون وو-سوک و پارک جونگ-وو کاملاً قابل باور هستند، چون دانش‌آموزان دبیرستانی هستند که زندگی، عشق و از دست دادن را کشف می‌کنند. آنها همچنین بامزه و مستعد اغراق هستند و فیلم را با لحظاتی کمدی و ملودرام آمیخته می‌کنند.این داستان در سال ۱۹۹۹ میلادی اتفاق می‌افتد—دوره‌ای که اولین حساب‌های ایمیل، بِیجرها، لباس‌های گشاد، گروه‌های دخترانه و نگرانی‌های مربوط به مشکل سال ۲۰۰۰ وجود داشت—و این دوره بویی از معصومیت را با خود به همراه دارد. مکان داستان در کره جنوبی است و با رنگ‌های سبز و زرد فیلمبرداری شده و شخصیت‌ها را در محیطی امن و آرام قرار داده است تا بتوانند تنها بر روی مسائل قلبی خود تمرکز کنند. هشدار اسپویلر: پایان غیرمنتظره داستان اشک‌آور است.