تصاویر فیلم




پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشمنطقه غیرنظامی در آمریکا پس از جنگ داخلی قرن ۲۱ اتفاق میافتد. این سریال با داستان مادری مصمم آغاز میشود که در جستجوی پسرش در منطقه جنگی منهتن پس از آخرالزمان است. در این دنیای پس از آخرالزمان، یک بخش از کشور تحت کنترل ارتش ایالات متحده است، بخش دیگری تحت کنترل ایالات آزاد آمریکا یا FDA است و منهتن اکنون به عنوان منطقه غیرنظامی، منطقهای غیرنظامی در میان دو نیروی درگیر شناخته میشود. آلمای اورتگا (با بازی روساریو داوسون) یک پزشک سختگیر است که به منهتنی خطرناک و مخدوش بازمیگردد تا در جستجوی هولناکی، پسر گمشدهاش، کریستین (با بازی فردی میارز) را پیدا کند که اکنون یک بزرگسال است. او هشت سال قبل از او جدا شده بود، زمانی که جنگ آغاز شد و منهتن در حال تخلیه بود. آلمای سریع متوجه میشود که پسرش به یک قاتل بیرحم و وابسته به گروههای تبهکار تبدیل شده است که از طریق نقاشیهای دیواری خود را ابراز میکند و اکنون با نام اسکل شناخته میشود. جزیره منهتن که از بقیه جهان جدا شده است، برای بقا رها شده است، بدون نظارت دولتی یا دخالت نظامی. این نسخه پس از آخرالزمانی منهتن شامل نبردهای خشمگینانه بین گروههای رقیب است که میخواهند کنترل منطقه غیرنظامی را به دست بگیرند. وقتی پارکو دلگادو (با بازی بنجامین برات)، یک زندانی سابق و رهبر هارلم اسپانیایی (و پدر اسکل) و ویلسون لین (با بازی هون لی)، یک رئیس تبهکار و رهبر بیچونوچرای محله چینیها (که او نیز با آلمای ارتباط گذشته دارد)، برای به دست آوردن کنترل منطقه غیرنظامی و نبرد برای عنوان فرماندار به جنگ میروند، آلمای باید راهی برای نجات پسرش پیدا کند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد اینکه یک جهان پسا-آخرالزمانی به چه شکل خواهد بود و چه شرایطی ممکن است جهان ما را به آن وضعیت برساند، صحبت کنند. موضوعاتی که در DMZ به آنها پرداخته شده است، میتوانند مورد بحث و بررسی بیشتر قرار گیرند: فساد دولتی و طمع سیاسی، نابرابریهای اجتماعی، تفاوتهای نژادی، دخالتهای نظامی و کمبود خدمات بهداشتی. چه مناقشاتی ممکن است به این وضعیت منجر شود؟ این مجموعه چه پیامی را به بینندگان منتقل میکند؟
- این مجموعه چه چیزی در مورد انسانیت آشکار میکند؟ چگونه نمایش شخصیتها در این مجموعه با زندگی واقعی امروز مقایسه میشود؟ آیا میتوانید با آن ارتباط برقرار کنید؟
- زندگی در منطقه غیرنظامی با زندگی در یک شهر بزرگ امروزی چه تفاوتی دارد؟ آیا شباهتهایی هم وجود دارد؟ چه چیزهایی متفاوت است؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که DMZ یک مینیسریال چهار قسمتی پادآرمانشهر است به کارگردانی آوا دوورنای و بر اساس کمیکهای دیسی با همین نام. این مینیسریال در دنیایی پس از جنگ داخلی دوم آمریکا اتفاق میافتد و شامل مضامین بالغانه، خشونت اسلحه و خونریزی فراوان، صحنههای جنسی و برهنگی (از جمله نمایش باسن) است. خشونت گانگستری و روابط خانوادگی ناسالم از مضامین اصلی آن است. در این مینیسریال بزرگسالان و کودکان بهطور مکرر فحاشی میکنند و از کلمات «فحش» و «مادر فحش» بهطور مکرر استفاده میشود. در مهمانیهای گانگستری الکل و مواد مخدر وجود دارد. در این مینیسریال شاهد دو کودک هستیم که بدون نظارت در DMZ پرسه میزنند و پس از از دست دادن سرپرستان خود در موقعیتهای خطرناکی قرار میگیرند. یکی از آنها ربوده میشود، اسلحهای به سمت او گرفته میشود و مجبور به حمل بمب میشود. خشونت و مضامین بالغانه باعث میشود DMZ برای مخاطبان بالغ مناسبتر باشد.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
در این سریال پرتنش، در مدت زمان کوتاهی، چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد که ممکن است برای برخی خیلی زیاد و طاقتفرسا باشد و برای کودکان جوانتر نامناسب باشد. دیامزد موضوعات بالغانهای مانند فساد دولتی و طمع سیاسی، نابرابریهای اجتماعی، جنگهای نژادی، دخالت نظامی، کمبود مراقبتهای بهداشتی، اختلال در خانواده، مردانگی سمی و شکستن چرخههای نسلی را بررسی میکند. این سریال داستان پسزمینه زیادی را بیان نمیکند یا توضیح نمیدهد که چرا در ابتدا جنگ داخلی شروع شد، که ممکن است بینندگان را گیج کند. همچنین چیزی در مورد آنچه که الما ممکن است بین روز تخلیه و شروع سریال تجربه کرده باشد، نمیآموزیم. به نظر میرسد الما فرض کرده بود که پسرش از دیامزد خارج شده و سعی کرده بود او را در جای دیگری ردیابی کند، اما هرگز چیزی در مورد زندگی او در طول هشت سال قبل از بازگشتش به ما گفته نمیشود. این نوع جزئیات از دست رفته میتوانست به سریال عمق بیشتری بدهد. به اندازهای عجیب، در چهار قسمت خیلی چیزها فشرده شدهاند، اما جزئیات کافی برای به یادماندنی کردن داستان وجود ندارد؛ خط داستانی اغلب گیجکننده و شتابزده به نظر میرسد. با این حال، اجراها قوی هستند، شخصیتها میتوانند جذاب باشند و برخی از قسمتها بر قلبها تأثیر میگذارند -- عشق و اراده یک مادر ثابت و استوار است و الما به نمادی از امید برای ساکنان گرفتار داخل دیامزد تبدیل میشود.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.