درباره فیلم
یک کپی ارزانقیمت از فیلم "پیش من بایست" که حاوی برخی صحنههای خشونتآمیز است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر طول جنگ داخلی، یک ژنرال کنفدراسیون گنجی از "طلاهای یانکی" را پنهان میکند. دههها بعد، نقشه گنج در یک جعبه یادگاری که در یک حراجی فروخته میشود، پیدا میشود و تِدِ بیکاره (سی. توماس هاول) آن را از یک دختربچه میدزدد. در همین حین، گروهی از بچههای ولگرد به نام «راک پک» که در جنگلها بازی ارتش بازی میکنند، به طور اتفاقی به کلبه تد و نقشهای که به گنجی پنهان در معادن قدیمی زیر جنگل راه میبرد، برمیخورند. بچهها روز و شب به کاوش میپردازند و این کار باعث برانگیخته شدن شک یکی از پدرهای ارتشی بچهها میشود. وقتی آن پدر ناپدید میشود، ماجرا رنگی تاریکتر به خود میگیرد؛ تد او را به اسارت گرفته و گروهی از آدمبدها را به خدمت گرفته است تا به او کمک کنند بچهها را متوقف کرده و گنج را پیدا کند. حالا بچهها، با کمک برخی بزرگسالان، باید پدرشان را پیدا کنند و قبل از اینکه خیلی دیر شود، تد را از اجرای نقشههای شیطانیاش بازدارند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد فیلمهای بلوغ صحبت کنند. چگونه فیلم «پکیج رک» را در مقایسه با سایر فیلمهایی که دیدهاید، ارزیابی میکنید؟
- آیا بودجه کم همیشه به معنای کیفیت پایین است؟ برخی از فیلمهای کمهزینه که سرگرمکننده هستند، چه فیلمهایی هستند؟ مثالهایی از فیلمهای کمهزینه اما سرگرمکننده: 1. "شب زندهدار" (Nightcrawler) با بازی جیک جیلنهال، یک تریلر هیجانانگیز و پرتنش است که بودجه کمی داشت اما نقدهای مثبتی دریافت کرد. 2. "جاذبه"(Gravity) با بازی ساندرا بولاک و جرج کلونی، یک فیلم علمی-تخیلی مهیج و پرهزینه بود، اما با استفاده از فناوریهای نوین و جلوههای ویژه پیشرفته، با بودجهای نسبتاً کم تولید شد. 3. "کودک رزمری" (Rosemary's Baby) یک فیلم کلاسیک ترسناک از رومن پولانسکی است که با بودجهای محدود ساخته شد اما به یک موفقیت انتقادی و تجاری دست یافت. 4. "جشن ازدواج" (Wedding Crashers) یک کمدی محبوب و موفق با بازی اوون ویلسون و وینس وان است که با بودجهای نسبتاً کم، فروش بسیار خوبی داشت. 5. "مشهور" (Inception) یک فیلم علمی-تخیلی پرهزینه و پرستاره بود، اما کریستوفر نولان، کارگردان فیلم، با استفاده از جلوههای عملی و حداقل استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری، هزینهها را کاهش داد.
- این فیلم چگونه از ایده بچهها برای بازی در بیرون و استفاده از تخیلشان حمایت میکند، به جای اینکه در خانه بنشینند و به صفحههای نمایش خیره شوند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که «گروه ماجراجو» یک داستان ماجراجویانهی سال ۲۰۱۸ است که در آن گروهی از بچههای دورهی ابتدایی با ظاهر نامرتب، یک معدن مخفی کشف میکنند که دو دزد سعی دارند از آن برای سرقت از یک موزه استفاده کنند. در سراسر فیلم، صحنههای خشونتآمیزی وجود دارد: مثلاً یک ژنرال جنگ داخلی با پرتاب دینامیت به داخل معدن، دو مرد را که در حال مخفی کردن گنج هستند، میکشد. بچهها علاوه بر دعوا و وانمود کردن به اینکه در ارتش هستند، از ترقه و «چوب مدفوع» (بدون مدفوع) برای متوقف کردن آدمبدها استفاده میکنند. قلدرها در یک دعوای گلولای به سراغ شخصیتهای اصلی میروند، اما دعوا ناگهان پایان مییابد وقتی که یکی از قلدرها به نظر میرسد به ناحیهی حساسش ضربه میخورد. شخصیت منفی اصلی، وقتی شخصیتهای اصلی به کلبهاش در جنگل میروند، چاقویی بزرگ روی آنها میکشد. همین آدم بد، یک جعبه یادگاری را از یک دختربچه بسیار کوچک میدزدد که مادرش همینطور آن را در یک حراجی خریده بود و او را به کناری هل میدهد. شخصیتهای اصلی به همراه پدرشان در مراسم خاکسپاری مادرشان شرکت میکنند که شاید برای بینندگان کوچکتر که تجربهی مشابهی دارند، بسیار شدید و ناراحتکننده باشد. صحبتی دربارهی نوشیدن مارگاریتا میشود و کلمهی «خرابی» استفاده میشود.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم تا حدی ناکارآمد است که تقریباً قابلتوجه است. در حالی که فیلمهای کمبودجه اغلب در زمینه بازیگری و ارزشهای تولیدی مورد بخشش قرار میگیرند، اما این بخشش در ۱۵ دقیقه اول فیلم «پک پک» از بین میرود: خطاهای پیوستگی. شخصیتها و صحنههایی که واقعاً دلیل وجودشان مشخص نیست. تلههای طنابی که بهطور واضح موفق نمیشوند دور مچ پای آدم بد بپیچند، اما هنوز او را پایین میکشند و با خود میبرند. و این فقط شروع فیلم است.این فیلم سعی دارد تا روحیهای مشابه فیلمهایی مانند «ایستادن کنار من» یا «گونیس» را القا کند، اما به دلیل عدم وجود مهارت کافی، به سطح کیفی آن فیلمها نمیرسد. در ابتدای فیلم، برخی از شخصیتهای اصلی در مراسم خاکسپاری مادرشان شرکت میکنند. آنها گریه میکنند و ناراحت هستند، اما پس از پایان مراسم، دیگر هیچ صحبتی درباره مادرشان نمیشود و نشان داده نمیشود که این اتفاق تأثیری بر رفتار آینده آنها داشته است. یکی از نوجوانها به جای پول، برای بریدن چمنها نشانهای نظامی دریافت میکند. یکی از مشتریانش به او یک «قلب بنفش» هدیه میدهد، که نشاندهنده معنایی واضح و همچنین پتانسیل برای رخدادهایی در آینده داستان است، اما تنها به عنوان یک داستان کوتاه در فیلم استفاده میشود. همچنین قرار است حس نوستالژی در فیلم وجود داشته باشد، زمانی که کودکان واقعاً بیرون میرفتند و از تخیل خود استفاده میکردند، اما والدینشان از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند و همه چیز دیگر کاملاً امروزی است. اگرچه کسی صداقت در روایت این داستان را انکار نمیکند، اما فیلم بیش از حد گیجکننده و آماتورانه است و نمیتواند مخاطب را با خود همراه کند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.