دنبال کردن ستاره

داستان تعقیب ستاره با داستانی آشنا برای بسیاری از 2.4 میلیارد مسیحی در سراسر جهان آغاز می‌شود، اما تمرکز عمدا از مسیح جدید به مردانی که به دنبال او هستند منحرف می‌شود. سه کشیش بلندمرتبه، یا شاید پادشاهان، یا شاید ستاره‌شناسان، که به نام مجوس شناخته می‌شوند، به سمت بیت‌لحم فرستاده می‌شوند تا در جستجوی آخرین، اما به گزارش صادق‌ترین، مسیح باشند. این سفر چالش‌برانگیز و خطرناک است، که به‌ویژه زمانی که آنها باید از پادشاه خونخوار هیرود (رالف لیستر) اجازه عبور از سرزمین‌هایش را بگیرند، آشکار می‌شود. خشم او با فکر اینکه نوزاد را "پادشاه" می‌نامند، برانگیخته می‌شود، که حاکمیت او را به چالش می‌کشد. ما می‌آموزیم، عمدتا از طریق فلش‌بک، که هر کشیش زندگی دشواری را پشت سر می‌گذارد. پدر بالتازار (رندی اسپنس) به او اعتراض می‌کند که وظایف دنیوی خود را به عنوان یک پسر برای فراخوان معنوی ظاهرا بی‌فایده رها کرده است. در مورد گاسپار (بلو پیزیمنتو)، خانواده‌اش نمی‌توانستند به نقش جوان به عنوان کشیش افتخار کنند، اما گاسپار فقط می‌خواهد با معشوقه‌اش آرزو (مکنزی کروس)، دختری زیبا که پدرش گاسپار را تا مرز مرگ کتک می‌زند، بماند. ملکیور پیر (گری نیشن) در کودکی یتیم شده بود و از آن زمان توسط کشیشان پذیرفته شد و زندگی ایزوله‌ای از ایمان و خدمت را سپری کرد، بدون اینکه چیزی از دنیای واقعی بداند. آنها این رازها را زمانی که طوفان وحشتناکی در مسیرشان به بیت‌لحم آنها را زمین‌گیر می‌کند، به اشتراک می‌گذارند. شیطان ظاهر می‌شود، به شکلی گیج‌کننده هم به شکل یک مرد جوان (تیمور غازی) و هم به شکل یک مرد مسن که توسط رنس هاوارد (پدر کارگردان ران) بازی می‌شود. شیطان با سرباز/فرشته گبرئیل بحث می‌کند و به طور تصادفی پسری بی‌گناه را کور می‌کند. سالومه (یانسی باتلر)، دخترخوانده هیرود بزرگ، چندین بار ظاهر می‌شود اما نقشی قابل توضیح در اینجا ندارد. در نهایت کاروان مجوسیان به حرکت خود ادامه می‌دهد، ظاهرا به سمت بیت‌لحم، در حالی که هیرود سعی می‌کند خود را بکشد، بدون هیچ دلیل ظاهری، و سپس متوقف می‌شود، همچنین بدون توضیح.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد اینکه آیا تعقیب ستاره چیزی به گنجینه اطلاعات درباره تولد مسیح اضافه می‌کند، صحبت کنند. خانواده‌ها همچنین ممکن است بخواهند در مورد اینکه فکر می‌کنند این فیلم برای چه کسی در نظر گرفته شده است، بحث کنند.
• درباره فیلم‌های کریسمس چه چیزی را دوست دارید؟ آیا از یادگیری تاریخ دوره‌ای که گفته می‌شود مسیح در آن متولد شده است لذت می‌برید؟
• مغان همه خود را سرزنش می‌کنند که به اندازه کافی وفادار نیستند تا خدمت کنند. آنها از این می‌ترسند که نقص‌های انسانی‌شان آنها را سزاوار خدمت به خدای خود نمی‌کند. آیا فکر می‌کنید انسان بودن یک فرد را سزاوار عشق که بیشتر ادیان جهان ادعا می‌کنند در مورد آن است، نمی‌کند؟ در مورد تحقیر خود مغان در این فیلم چه احساسی داشتید؟

پدر و مادرها باید بدانند که در فیلم تعقیب ستاره، سه مغ دنبال ستاره‌ای می‌روند که در مسیر بیت‌لحم قرار دارد تا مسیح جدید اما به‌گفته‌ی معتبرترین‌ها، حقیقی را پیدا کنند. این سفر دشوار و خطرناک است و در طول مسیر با کمبودهای خودشان روبرو می‌شوند. مردی کتک می‌خورد و خون می‌بیند. چند جسد هم دیده می‌شود. مردی تلاش می‌کند تا خود را بکشد اما نمی‌تواند. از مصلوب کردن و شکنجه‌های دیگر هم صحبت می‌شود. مردی شبانه به چادر زنی وارد می‌شود. اما کاری جز صحبت با او انجام نمی‌دهد. برای آگاهی از فیلم‌های مشابه بیشتر، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

از نظر فنی، این شاید بدترین فیلم متحرک ساخته شده در مورد هر موضوعی باشد، اما قطعاً یکی از بدترین‌ها در مورد روزهای اولیه مسیحیت است. کیفیت فیلمبرداری، نورپردازی، نویسندگی، تدوین و کارگردانی در تعقیب ستاره، همه وحشتناک هستند. کارگردان تلاش‌های قابل تحسینی برای قرار دادن داستان در 2000 سال پیش انجام می‌دهد، اما سپس بازیگرانش را با مدل‌های موی مدرن و بازیگرانی پر می‌کند که دیالوگ‌ها را با لهجه‌های مختلف از جمله لهجه دره، بروکلین و انگلیسی بریتانیایی بیان می‌کنند. برخی با لهجه‌های غیررسمی و خنده‌دار، سخنرانی‌های رسمی ارائه می‌دهند. دیگران بیشتر مصوت‌هایشان را حذف می‌کنند. یک نفر می‌گوید، "من باید برم خونه". شیطان می‌گوید، "حتماً، من نمی‌خواهم خشم این خدمتگزاران را برانگیزم". یک شخصیت دیگری را به خاطر صحبت درباره مرگ سرزنش می‌کند، اما از طعنه برای ابراز ناامیدی‌اش استفاده می‌کند: "اون صحبت شادی‌بخش بود، واقعاً شادی‌بخش"، او با نارضایتی می‌گوید. یک کشیش نکته آشکار را بیان می‌کند که آنها از چشم ارباب کاروان شرور افتاده‌اند، و کشیش دیگری با لحنی کنایه‌آمیز و کاملاً آمریکایی قرن بیست و یکمی پاسخ می‌دهد: "فکر می‌کنی؟"فیلمسازان در پی روایت داستان فداکاری‌های مجوسان هستند، کسانی که برخی آنان را ستاره‌شناس و برخی پادشاه می‌دانند، در روزهای آغازین مسیحیت. با توجه به هیجان‌انگیزی که مسیحیان احتمالاً با کشف واقعی مسیح در آخور احساس می‌کنند، عجیب است که فیلم بیش از ۴۰ دقیقه از ۹۶ دقیقه خود را به نشستن مجوسان در چادری تاریک اختصاص می‌دهد، در حالی که منتظر گذر طوفانی هستند، طوفانی که بعداً پیشنهاد می‌شود توسط شیطان در مسیرشان قرار گرفته است. توجه داشته باشید که گاهی اجساد بدون توضیح در مورد هویت یا نحوه حضور آنها در صحنه نشان داده می‌شوند. فیلم با یک دنباله سریع از برش‌های نامرتبط و نامفهوم به پایان می‌رسد، از جمله نمایی نزدیک از هیرود خندان (چرا او گریه می‌کند؟) که به خودکشی فکر می‌کند (چرا؟) و سپس منصرف می‌شود (باز هم چرا؟) در حالی که شیطان به نظر می‌رسد تماشا می‌کند (چطور به آنجا رسیده است؟). خواندن عهد جدید توسط شِرلی می‌تواند لذت‌بخش‌تر باشد.