درباره فیلم
در شب عروسی فرزانه با مرد مورد علاقهاش، امیر، که خلبان است، فرزانه ناراحت است که برادرش مسعود در عروسی آنها شرکت نکرده است. مسعود، که میخواست بهترین دوست محسن، همسر فرزانه باشد، به خواهرش تهمت میزند و سعی میکند با ماشینش و برخی از دوستانش کاروان ماشینهای عروس و داماد را مختل کند تا مراسم عروسی را به هم بزند. ناگهان، ماشین آنها در اثر تصادف آتش میگیرد و ظاهراً همه سرنشینان ماشین کشته میشوند. پنج سال بعد، زندگی فرزانه و امیر، که اکنون دختری به نام نگین دارند، به دلیل تماسهای تلفنی مشکوک با فرزانه به هم میریزد. یک روز، امیر صدای مرد خارجی را از طریق دستگاه پاسخگوی تلفن میشنود که شکایت میکند فرزانه به قرارش نرفته است. کمی بعد، او عکسی از همسرش را با محسن میبیند. فرزانه، که به دلیل تماسهای تلفنی مکرر دچار اختلالات روانی شده است، خود را بیگناه میداند. برادر امیر، که پلیس است، وارد ماجرا میشود. غریبه از طریق تلفن اطلاع میدهد که برادر فرزانه در تصادف پنج سال پیش نمرده و اکنون زنده است و برای تحویل او مبلغ زیادی پول درخواست میکند. وقتی فرزانه میخواهد مبلغ تعیینشده را بپردازد، با جسد برادرش که کشته شده مواجه میشود. بعداً مشخص میشود که این پول باجگیری از محسن بوده است. یک شب، در غیاب امیر، محسن وارد خانه آنها میشود و فرزانه را در زیرزمین زندانی میکند. برادر امیر، که خانه را تحت نظر دارد، وارد خانه میشود، اما محسن به او شلیک میکند. فرزانه از زیرزمین فرار میکند و به پشتبام میرود. محسن او را تعقیب میکند و از پشتبام سقوط میکند.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: ندارد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر شب عروسی فرزانه با مرد مورد علاقهاش، امیر، که خلبان است، فرزانه ناراحت است که برادرش مسعود در عروسی آنها شرکت نکرده است. مسعود، که میخواست بهترین دوست محسن، همسر فرزانه باشد، به خواهرش تهمت میزند و سعی میکند با ماشینش و برخی از دوستانش کاروان ماشینهای عروس و داماد را مختل کند تا مراسم عروسی را به هم بزند. ناگهان، ماشین آنها در اثر تصادف آتش میگیرد و ظاهراً همه سرنشینان ماشین کشته میشوند. پنج سال بعد، زندگی فرزانه و امیر، که اکنون دختری به نام نگین دارند، به دلیل تماسهای تلفنی مشکوک با فرزانه به هم میریزد. یک روز، امیر صدای مرد خارجی را از طریق دستگاه پاسخگوی تلفن میشنود که شکایت میکند فرزانه به قرارش نرفته است. کمی بعد، او عکسی از همسرش را با محسن میبیند. فرزانه، که به دلیل تماسهای تلفنی مکرر دچار اختلالات روانی شده است، خود را بیگناه میداند. برادر امیر، که پلیس است، وارد ماجرا میشود. غریبه از طریق تلفن اطلاع میدهد که برادر فرزانه در تصادف پنج سال پیش نمرده و اکنون زنده است و برای تحویل او مبلغ زیادی پول درخواست میکند. وقتی فرزانه میخواهد مبلغ تعیینشده را بپردازد، با جسد برادرش که کشته شده مواجه میشود. بعداً مشخص میشود که این پول باجگیری از محسن بوده است. یک شب، در غیاب امیر، محسن وارد خانه آنها میشود و فرزانه را در زیرزمین زندانی میکند. برادر امیر، که خانه را تحت نظر دارد، وارد خانه میشود، اما محسن به او شلیک میکند. فرزانه از زیرزمین فرار میکند و به پشتبام میرود. محسن او را تعقیب میکند و از پشتبام سقوط میکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.