پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: ندارد
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشوقتی مادر فیلمساز داگ بلاک به طور ناگهانی فوت میکند، پدرش در ۸۳ سالگی سه ماه بعد مجددا ازدواج میکند، و ۳۰ سال از دفترچه خاطرات روزانه مادرش به او میرسد. بلاک تصمیم میگیرد به جایی برود که هرگز دوربینش را به آنجا نبرده بود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد این فیلم با هم صحبت کنند. والدین میتوانند با نوجوانان در مورد نگاه این مستند به ازدواج و تعهد گفتگو کنند، موضوعی که به ندرت در فیلمها و تلویزیون به آن پرداخته میشود. (ممکن است این مستند پادزهری برای برنامههایی مثل «ازدواج در نوجوانی» شبکه MTV باشد.) همچنین میتوانند در مورد رابطه داگ با پدرش در طول مستند و اینکه چگونه این رابطه اکنون قویتر شده است، صحبت کنند. اگر والدینتان دفتر خاطرات داشتند، آیا آن را میخواندید؟ آیا فکر میکنید داگ تصمیم درستی گرفت؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین مستند درباره والدین فیلمساز داگ است. مادرش به طور ناگهانی فوت میکند و داگ و دو خواهرش - که بزرگسالان بالای 40 سال هستند - صمیمانه در مورد نحوه برخوردشان با این فقدان و نظرشان در مورد ازدواج مجدد پدرشان سه ماه پس از مرگ مادرشان صحبت میکنند. داگ دفترچه خاطرات مادرش را میخواند و در مورد نارضایتی مداوم او در ازدواج و وسواسش نسبت به روانشناسش آگاهی پیدا میکند. احتمال خیانت از طرف هر دو نفر به طور مفصل مورد بحث قرار میگیرد. مادر داگ اعتراف میکند که در حین بازدید از یکی از فرزندان در کالج، ماریجوآنا مصرف کرده است. همچنین اشارهای به انقلاب جنسی و کاری که برخی از زوجهای حومهنشین در آن زمان انجام میدادند (مثل تبادل و غیره) شده است. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این یک سفر شخصی بسیار دشوار و ارزشمند است که بینندگان متفکر از آن لذت خواهند برد. وقتی داگ سی سال از دفترچه خاطرات روزانه مادرش را دریافت میکند، در مورد خواندن آنها تردید دارد، اما در نهایت آنها را میخواند. نوشتهها نشان میدهند که او به عنوان یک زن خانهدار در دهه ۵۰ میلادی، در کنار شوهری از نوع ساکت و قدرتمند، احساس خستگی و نارضایتی میکند. او در نهایت به رواندرمانی روی میآورد و به شدت به رواندرمانگرش علاقهمند میشود؛ او هم در مورد رواندرمانگرش و هم در مورد فرآیند خودشناسیاش وسواس پیدا میکند. او شعرهای درونی و عمیقی مینویسد.در میان این یادداشتهای روزانه افشاگرانه، مصاحبههایی با خواهر و برادر داگ قرار دارد که به یاد میآورند مادرشان «مادر گرم و صمیمیای نبود» و تنها سرنخی که از زندگی درونی غنی او داشتند، اشعاری بود که در گذشته میخواندند. آنها همچنین در مورد این صحبت میکنند که هرگز در دوران کودکی زمان اختصاصی با پدر استویک خود نداشتهاند و از «پدر جدید و بهتر» که حالا میبینند، شگفتزدهاند. داگ همچنین با بهترین دوست مادرش، برادر مادرش و یک خاخام صحبت میکند. در این روند، او تکهتکه تصویری از ازدواج دشوار دو نفر را که نیت خیر داشتند، کنار هم میچیند و با احتیاط سعی میکند رابطه بهتری با پدرش برقرار کند، قبل از اینکه وسایلش را جمع کند و به فلوریدا برود.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.