درون و بیرون
Inside Out
انیمیشن درون و بیرون داستان پنج احساس مختلف در ذهن دختربچهای بهنام «رایلی» است که سعی میکنند او را برای کنار آمدن با شهر و خانه جدیدش راهنمایی کنند. این انیمیشن بر اهمیت خانواده تأکید میکند. رایلی به خاطر گمشدن شادی در ذهنش، تحت تأثیر خشم و نفرت قرار میگیرد و مرتکب اشتباهاتی میشود اما درنهایت با حضور غم و شادی احساس پشیمانی میکند. درباره رفتارهای نادرست رایلی، علت و نتیجه رفتارها، کودکان را راهنمایی کنید.
در ذهن رایلی شخصیتی بهنام «خشم» وجود دارد که همیشه عصبانی است. چند صحنه کوتاه از خشمگین شدن او و ضربه زدن به «ترس» دیده میشود که بهصورت فانتزی است.
رایلی ترسهایی دارد که در حافظه او ثبتشده. جوی و غم که در ذهن او زندگی میکنند، با ترسناکترین کابوس او یعنی دلقک بزرگ روبرو میشوند. آنها در مسیر رفتن به برج کنترل احساسات رایلی، به مکانهایی وارد میشوند که نمیشناسند و اتفاقاتی مانند سقوط کردن برایشان میافتد. صحنههای ناراحتکنندهای از نابود شدن خاطرات خوب رایلی و غمگینی او وجود دارد.
رایلی دختر خوب و شادی است اما زندگی در شهر جدید او را ناراحت کرده. در ذهن او هم اتفاقات ناخوشایندی در حال رخ دادن است که باعث شده رایلی رفتارهای نادرستی انجام دهد. او با دوست خود و خانوادهاش بدرفتار میشود و نسبت به والدینش بیاحترامی میکند. او تصمیم میگیرد بدون اطلاع خانوادهاش به شهر قبلیشان برگردد و برای رفتن از کیف مادرش بدون اجازه پول برمیدارد. این رفتارها بهعنوان رفتارهای مشخصاً نادرست نمایش داده میشود که در نهایت رایلی از انجام آنها پشیمان میشود. در چند صحنه استفاده از کلمات "احمق" و "خفه شو" شنیده میشود.
رایلی دختر شادی است که با پدر و مادرش رابطه صمیمانهای دارند. درون رایلی جزیرههای هویتی او وجود دارند که یکی از مهمترین آنها خانواده است. دوستی، صداقت، مسخرهبازی و ورزش هاکی بقیه جزیرههای هویت او هستند. درون رایلی احساسات مختلفی زندگی میکند که مهمترین او شادی است. شادی همیشه مثبت اندیش است و تلاش زیادی میکند تا رایلی زندگی شاد داشته باشد. زمانی که خانواده رایلی به شهر جدیدی برای زندگی میروند، رایلی سعی میکند باوجود دلتنگیهایش در کنار خانواده باشد و شاد رفتار کند. اما زمانی که شادی در ذهن او گم میشود و خشم، کنترل احساسات او را به دست میگیرد، رایلی تصمیمات اشتباهی میگیرد. او بجای صحبت کردن با خانوادهاش درباره ناراحتی و دلتنگی، با آنها بیادبانه حرف میزند و تصمیم میگیرد از خانه فرار کند. اما درنهایت با همکاریهای غم و شادی، رایلی متوجه اشتباهش میشود، پیش خانوادهاش بازمیگردد و در آغوش آنها گریه میکند. مادر و پدر رایلی او را درک میکنند و در کنار او میمانند و سعی میکنند به بهتر شدن حال او کمک کنند. شخصیت شادی که در ذهن رایلی زندگی میکند، متوجه میشود که غم هم احساس مهمی است و آنها در کنار هم و با کمک هم میتوانند به رایلی کمک کنند.
جوی که درون ذهن رایلی زندگی میکند، شخصیت شادی است. او سعی دارد به همه اتفاقات، مثبت نگاه کند و با تلاش و روحیه شاد خود به رایلی کمک کند تا بر مشکلاتش غلبه کند. رایلی به کمک جوی یک دختر شاد است که با خانوادهاش رابطه صمیمانهای دارد. او زمانی که خانواده در شرایط سختی قرار میگیرند، سعی میکند در کنار پدر و مادرش بماند و به شادی و حفظ روحیهشان کمک کند. البته مرتکب اشتباهاتی میشود اما یاد میگیرد که رفتار درست چیست. مادر و پدر رایلی با دخترشان صمیمی هستند و در شرایط سخت در کنار یکدیگر میمانند. آنها اول متوجه دلیل ناراحتی رایلی نمیشوند اما سعی دارند به او کمک کنند. بعد از پی بردن به دلتنگی رایلی برای شهر قبلی، او را در آغوش میگیرند و همیشه حامی او هستند.
خلاصه فیلم
ویرایشانیمیشن درون و بیرون، داستان دختری بهنام رایلی از اهالی مینهسوتا است. او با پدر و مادرش زندگی شادی دارد. عاشق هاکی است و دوستان صمیمی دارد. اما درون ذهن این دختر اتفاقات جالبتری میافتد. در برج کنترل احساسات او، پنج نفر زندگی میکنند. جوی(شادی)، غم، خشم، ترس و نفرت. آنها با کمک هم احساسات رایلی را در هرروز کنترل میکنند و در پایان خاطرهی هرروز را در یک گوی ذخیره کرده و به حافظه میفرستند. اما بین تمام خاطرات، گویهای طلایی رنگ، خاطرات اصلی رایلی هستند. لحظههای مهم زندگی رایلی که جزیرههای هویت او را ساختهاند. جزیره خانواده، جزیره دوستی، جزیره صداقت، جزیره مسخرهبازی و جزیره هاکی که اولین گُل زدن رایلی را ثبت کرده است. اکثر خاطرات رایلی تا الآن که 11 ساله شده شاد هستند و این به خاطر تلاشهای جوی است. او تمام روز تلاش میکند و با کمکهای او رایلی خاطرات شادی را در کنار خانوادهاش میسازد. تا اینکه یک روز رایلی و خانوادهاش برای زندگی به سانفرانسیسکو میروند. از آن روز شخصیت غم در برج کنترل احساسات، دوست دارد تمام گویهای خاطرات را لمس کند (با این کار گویها، آبی رنگ و عمیقاً غمگین میشوند). رایلی سعی میکند در سختیهایی که شهر جدید برای خانواده به وجود آورده، در کنار خانوادهاش باشد. اما رفتن به مدرسه جدید، دلتنگی برای دوستان قدیمی و نداشتن تفریح در سانفرانسیسکو باعث غمگینی او شده. درواقع باوجود مثبت اندیشیهای جوی و تلاش برای شاد نگهداشتن رایلی در خانه جدید، غم در به دست گرفتن کنترل احساسات موفقتر است. جوی با خودش فکر میکند که اصلاً چرا باید غم وجود داشته باشد؟! در همین کشمکش میان غم و شادی، غم یکی از خاطرات را غمگین میکند و میخواهد آن را در کنار گویهای طلایی و اصلی قرار دهد. اما جوی جلوی او را میگیرد و همه گویهای اصلی بیرون میافتند. گویها، جوی و غم به سمت قفسههای حافظه بلندمدت سقوط میکنند. تا زمانی که غم و شادی بتوانند راه برگشت به برج کنترل احساسات را پیدا کنند، رایلی خاطرات اصلیاش را ازدستداده و از آن سختتر، کنترل احساساتش به دست نفرت، ترس و خشم افتاده. همین باعث میشود رایلی برای اولین بار در برابر پدر و مادرش پرخاش کند. او با دوست قدیمیاش هم دعوا میکند و جزیره دوستی او فرومیریزد. به خاطر شکست در هاکی، عصبی میشود و بازی را ترک کند. پس دومین جزیره هویت او یعنی جزیره هاکی هم نابود میشود. از برج کنترل احساسات که حالا در دست خشم، ترس و نفرت است، یک تصمیم جدید به ذهن رایلی میرسد. رایلی تصمیم میگیرد بدون اطلاع خانوادهاش به مینهسوتا برگردد. او برای گرفتن بلیط، یواشکی کارتپول مادرش را برمیدارد و جزیره صداقت هم در هویت او از بین میرود. جوی که میبیند تنها جزیره خانواده برای رایلی باقیمانده، سعی میکند هرچه زودتر به برج برگردد. او از یک شخصیت تخیلی که مربوط به دوران بچگی رایلی هست در حافظه بلندمدت کمک میگیرد تا راه برج را پیدا کند. رایلی در راهِ رفتن است و جزیره خانواده او در حال فروریختن. جوی و غم بعد از تلاش خیلی زیاد بالاخره موفق میشوند به برج برسند. جوی حالا فهمیده که غم برای چهکاری وجود دارد. او از غم میخواهد که کنترل احساسات را به دست بگیرد. غم کار خودش را شروع میکند و موفق میشود رایلی را از تصمیمش منصرف کند. رایلی با ناراحتی پیش خانوادهاش که نگران او شدهاند برمیگردد. غم، خاطرات اصلی او را غمگین میکند و رایلی در آغوش خانوادهاش گریه میکند و به آنها میگوید که دلش برای مینهسوتا تنگشده. حالا جوی وارد عمل میشود و رایلی در آغوش خانوادهاش احساس شادی میکند. در نهایت گویهای طلایی و خاطرات اصلی رایلی با غم و شادی همراه میشوند و جزیرههای هویت او دوباره ساخته میشوند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- رفتارهای رایلی که تحت کنترل شخصیت خشم انجام میشد چه نتایجی داشت؟ از بین شخصیتهای درون ذهن رایلی کدام را ترجیح میدهی؟ چه ویژگیهایی در شادی باعث شد موفق شود؟ آیا شادی بدون غم میتوانست به رایلی کمک کند؟ اگر رایلی از ابتدا احساساتش را با والدینش در میان میگذاشت روند داستان چه تغییری میکرد؟ آیا رفتار رایلی با دوستش صحیح بود؟ چه چیزی باعث میشد رایلی نسبت به دوست و خانوادهاش بدرفتار باشد؟ چگونه میتوانیم احساساتمان را با والدین درمیان بگذاریم؟ اگر رایلی به تنهایی به مینهسوتا بازمیگشت ممکن بود چه اتفاقی برایش بیفتد؟ خلاصه: رایلی چه اشتباهاتی انجام داد؟ او چه راهحلی جز انجام رفتارهای اشتباهش داشت؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشدرون و بیرون داستان زندگی دختری بهنام «رایلی» است که هم دنیای درون ذهن او و هم دنیای بیرون ذهنش نمایش داده میشود. درون ذهن رایلی احساساتی زندگی میکنند که رفتارهای رایلی با هدایت آنها انجام میشود. از کودکان درباره تفاوت رفتار شخصیتهای ذهن رایلی (شادی، غم، خشم، ترس و نفرت) سؤال کنید و بپرسید که نتیجه تصمیمات هرکدام چه چیزی بوده. به آنها کمک کنید تا ضرورت شاد بودن و عاقبت ناخوشایند عصبانیت را متوجه شوند. یکی از اتفاقات مهم داستان رفتارهای اشتباهی است که رایلی به خاطر گمشدن خاطرات اصلی و شخصیت شادی درون ذهنش انجام میدهد. این رفتارها (بیادبی با والدین، تصمیم به ترک خانه، بدرفتاری با دوستان و غیره) بهعنوان رفتارهای نادرست نمایش داده میشوند اما بهتر است با یک گفتگو ساده کودکان را متوجه نادرست بودن آنها و پیامدهای هر رفتار کنید. به پشیمانی رایلی از رفتار نادرستش اشارهکنید و به کودکان یاد بدهید تا مانند رایلی درباره ناراحتیهایشان صحبت کنند و احساساتشان را با شما درمیان بگذارند. ممکن است کودکان در فهم پیامهای ضمنی داستان مانند اهمیت صداقت و دوستی که در صحنه جزیرههای تشکیلدهنده شخصیت رایلی به نمایش درمیآید، به راهنمایی نیاز داشته باشند. خلاصه: ممکن است فهم دنیای درون و بیرون ذهن رایلی برای کودکان دشوار باشد. درباره رفتارهای نادرستی که درنهایت باعث پشیمانی میشود و علت و نتایج آنها با کودکان گفتگو کنید.