درباره فیلم
پاول آتریدیس آخرین بازماندهی خاندان آتریدیس است که از قدرتهای ماورایی برخوردار است. او که بنا بر پیشگوییهای زیادی فرد موعود معرفی شده، پس از از بین رفتن خاندانش، راهی میشود تا با سرنوشت خود همراه شود. این اثر برگرفته از رمانی به همین نام نوشتهی فرانک هربرت است اما تنها قسمت اول این کتاب به تصویر درآمده است. این فیلم که ژانری علمی-تخیلی-حماسی دارد، به مفاهیم آخرالزمانی به شکلی جدی پرداخته است. نمایش مبارزات فرازمینی ترس قابل توجهی را به مخاطب منتقل میکند.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشداستان این فیلم در سال 23352 بعد از میلاد مسیح اتفاق میافتد یعنی تقریبا بیست و یک هزارسال دیگر. در آن زمان، جهان توسط خاندانهای قدرتمند اداره میشود و یک پادشاه بر همهی آنها حکومت میکند. قدرت در این جهان بر مادهای به نام اسپایس تمرکز دارد و هر خاندانی که بتواند ذخیرهی بیشتری از این مخدر داشته باشد، آیندهی بهتری در انتظارش است. خاندان آتریدیس به رهبری لتو از اقبال زیادی برخوردار است و از آنجا که محبوبیت این خاندان، قدرت پادشاه را به خطر میاندازد، او آتریدیس را به سیارهی دیگری به نام آراکیس اعزام میکند تا در آنجا قدرتشان تضعیف شده و بتواند آن خاندان را نابود کند. سیارهی آراکیس جوی بیابانگونه دارد و زندگی کردن در آنجا مشکل است. در این بین پسر لتو که پاول نام دارد قدرتهای پنهان دارد و سرنوشتی عظیم در انتظار اوست. پاول به همراه خانوادهاش به آراکیس میرود اما طولی نمیکشد که خاندان هارکانن به آنها حمله میکنند و لتو را میکشند. پاول به همراه مادرش، جسیکا، موفق به فرار میشود. آنها به بومیان آراکیس یعنی فرمنها میپیوندند. فرمنها از پیشگوییهایی که دربارهی پاول شده است (به عنوان فرد موعود که جهان را نجات میدهد) آگاه هستند و آن دو را همراهی میکنند. در قسمتهای دیگر این سهگانه شاهد سرنوشت پاول خواهیم بود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- چرا بومیهای سیارهی آراکیس از حضور خاندانهای بزرگ در سیارهی خود ناراضی بودند؟ ثروت یک سرزمین متعلق به چه کسانی است؟ چرا پادشاه از قدرت گرفتن خاندان آتریدیس وحشت داشت؟ علت محبوبیت لتو چه بود؟ کسی که بخواهد جهان را از رنج و عذاب نجات دهد، باید چه شایستگیهایی داشته باشد؟ این ویژگیها را در پاول میبینی؟ منجی به چه کسی میگویند؟ آیا میدانی او چه هدفی دارد؟ آیا فرد موعودی که دین اسلام بشارت آمدن او را داده است میشناسی؟ چه شباهتی بین او و پاول میتوان یافت؟ چگونه مردم جهان میتوانند به صلح و آرامش برسند؟ یا علت برهم خوردن نظم و آرامش جهان چیست؟ خلاصه: آیا انسانی فانی با توانمندیهای پاول، میتواند بشریت را نجات دهد و همان فرد موعود باشد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشداستان این فیلم اگرچه در آیندهای دور اتفاق میافتد اما موضوع آن در طول تاریخ بارها و بارها تکرار شده است. جنگ بر سر مادهای برتر و وجود افرادی طماع که برای رسیدن به قدرت دست به هرکاری میزنند. میل طبیعی بشر برای بقا و جاودانگی هزاران سال است که او را به سمت جنگ و کشتار سوق میدهد. در این اثر، به دست آوردن اسپایس مانند نفت برای بشر ضروریست و نزاع بین خاندانها بر سر این موضوع عامل اصلی برهم خوردن نظم سیارات است. در این میان تنها خاندان آتریدیس هستند که طمعی برای به قدرت رسیدن ندارند و در عین حال از محبوبیت بالایی برخوردارند. با توجه به این موضوع، دو نکتهی مهم را به فرزند خود یادآوری کنید: اول آنکه داستان اثر را با شرایط فعلی کرهی زمین تطبیق دهید. شهوت قدرت اولین و مهمترین عامل خشونت در این سیاره است. آراکیس بیشباهت به خاورمیانه نیست و وجود اسپایس آن را به سرزمینی غنی تبدیل کرده است که هرکسی طمع به دست آوردن آن را دارد. دوم آنکه خاندان آتریدیس بیتفاوت به قدرت، تنها برای برقراری نظم و امنیت راهی آراکیس میشوند. همین دلیل باعث محبوبیت و قدرتشان است. دربارهی قدرت طمع در به نابودی کشاندن جان و شان و شخصیت انسان با فرزند خود صحبت کنید.
بنیجزریتها زنانی افراط گرا هستند که وظیفه دارند خرافات را در بین مردم جا بیاندازند. آنها هدفمند و دقیق پیش میروند و به داخل خاندانها نفوذ میکنند تا بتوانند سیاست را دورادور کنترل کنند. سران بنیجزریت از سالها قبل بشارت ظهور یک منجی را به مردم میدهند که قرار است جهان را نجات دهد. آنها تصمیم دارند پس از اشاعهی این موضوع، خود فردی را به نام منجی پرورش دهند تا مردم پس از ظهور او، به سمتش اقبال و گرایش داشته باشند. به کار بردن کلماتی کلیدی مانند " مولا ، مهدی ، لسانالغیب " مفاهیم دینی ما را به چالش میکشد و ظهور منجی را نوعی بازی سیاسی تلقی میکند. پیشنهاد میشود قبل از تماشای اثر مطمئن شوید فرزند شما به درک درستی از مهدویت رسیده است. به او بگویید انتخاب منجی توسط خداوند صورت گرفته و زمان تحقق آن را تنها خداوند میداند.
بانو جسیکا به عنوان مادر، جایگاهی محوری و قوی در خانواده دارد. او که یک فرد نفوذی از سمت گروه بنیجزریتها است، با همهی وجود از پسرش حمایت میکند. هرچند محبت مادرانه غلبه دارد اما در واقع «زن» در این اثر قدرتی انکارناپذیر است که پشت پرده، همهچیز را مدیریت میکند. این نگاه یکطرفه و افراطی که زن را موجودی اغواگر و نفوذی میداند، میتواند کلیشههایی نظیر « همهچیز زیر سر زنهاست! » را در ذهن فرزند شما به وجود بیاورد. این کلیشه را با آوردن مثالهایی از تاریخ بشکنید.
خلاصه: این اثر ماهیتی آخرالزمانی دارد و حجم نمادها و اسامی که اشاره به موعودگرایی دارند در آن قابل توجه است. فضای ماورایی آن بر ترس و هیجان آن اضافه میکند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
در این اولین قسمت از دو فیلم بیابانی، کارگردان دنی ویلنوو قسمتهای دشوار داستان اصلی فرانک هربرت را صاف و روان میکند و نمایشهای کافی را برای غلبه بر قسمتهای خستهکننده ارائه میدهد. با بازتاب فیلمهای قبلی او، ورود و بلید رانر ۲۰۴۹، ویلنوو حال و هوای آرام و سنگینی را به داستانگویی میآورد، چیزها را آهسته میکند و به بینندگان زمان میدهد تا دکورها و وسایل عظیم (ساخته شده با اندازههای وسیع و کوتاه برای فریمهای عریض) را ببینند—مثل کشتیهای شگفتانگیز، اگر چه غیرعملی، که شبیه به سنجاقک ساخته شدهاند—و ردیابی شخصیتهای بیشمار داستان. این ریتم به نقاط برجستهی خاطرهانگیز و روحیهبخش داستان میرسد—مثل وقتی که پل از یک شکارچی تهدیدکننده جان فرار میکند یا آزمایش دردناک گوم جبار را تحمل میکند، یا اولین ظاهر شدن کرمهای شنی عظیم—و آنها را بهصورت فوقالعاده زنده و واضح نشان میدهد.فیلم حتی موفق میشود که کلیشه قدیمی و خستهکننده «انتخابشده» را ملایمتر کند، و همچنین رشتههای سادهانگارانهای از داستان را که با انبوهی از نامها، مکانها و دستگاههای علمی تخیلی پوشانده شدهاند (اصلاً «ثوفیر هاوات» را چطور تلفظ میکنید؟)، به نحوی که جریان وقایع طبیعیتر به نظر برسد. حتی ممکن است به یاد بیاورید که رمان اصلی، که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد، الهامبخش بسیاری از آثار بعدی بود، از جمله جنگ ستارگان و ماتریکس. ویلنوو نمیتواند جدی بودن خفهکننده منبع اصلی را کماهمیت جلوه دهد، اما لحظات شادتری هم وجود دارد. نقش بارون که توسط اسکارسگارد بازی میشود، یکی از نقاط قوت فیلم است؛ او آنقدر غریب و عجیب است که نمیتوانید از تماشای او دست بکشید. و بعد جیسون موموآ با آن ادای جلفش در نقش استاد شمشیرزنی دانکن، که به نظر میرسد تنها کسی است که از این ماجرا لذت میبرد. درست مثل بلید رانر ۲۰۴۹، فیلم دان هم طولانی است و صحنههای مبارزه زیادی دارد، و این نسخه فاقد شخصیت عجیب و غریب نسخه ۱۹۸۴ دیوید لینچ است، اما بسیار هیجانانگیزتر است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.