عاشق بزرگ

درباره فیلم

اتیل وارن از تحصیل در اروپا بازمی‌گردد تا در نیویورک با اپرای شرکت که ژان پائول، باریتون مشهور جهانی، ستاره آن است، شروع به کار کند. کارلو سونینو، که او هم عضو شرکت است، عاشق اتیل می‌شود و او را از دل باختن به خواننده عاشق‌پیشه برحذر می‌دارد. پائول مجذوب اتیل می‌شود و حسادت پریما دونا، سابوتینی، را برمی‌انگیزد. وقتی اتیل بعد از پرده اول می‌شنود که پائول دچار حمله گلو شده، به پشت صحنه می‌شتابد. کارلو، به اصرار سابوتینی، دنبالش می‌کند و جنجال به پا می‌کند، و اتیل با خشم نامزدی خود را با پائول اعلام می‌کند. پائول قادر به اجرا در پرده دوم نیست و کارلو، که جای او را می‌گیرد، به شهرت می‌رسد. بعد از اینکه تشخیص داده می‌شود پائول هرگز قادر به خواندن نخواهد بود، بیانکا، خواننده بازنشسته و عشق اول پائول، فاش می‌کند که کارلو پسر آنهاست و از خواننده می‌خواهد که به خاطر پسرش از اتیل دست بکشد. بعد از جستجوی بسیار درونی، پائول روش‌های خودخواهانه خود را رد می‌کند و موافقت می‌کند، و بدین ترتیب اتیل را از عهدش برای ازدواج با او آزاد می‌کند.