درباره فیلم
داستان واقعی درباره آسیب روحی و رنج است. این داستان غمانگیز اما امیدبخش است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشسام بلوم (با بازی نائومی واتس) به همراه همسرش (با بازی اندرو لینکلن) و سه پسر جوانش در تایلند به تعطیلات میروند که ناگهان سام از روی بام میافتد و کمرش میشکند. پس از بازگشت به خانه در استرالیا، سام با شرایط جدید خود به عنوان فردی که به صندلی چرخدار وابسته است، دست و پنجه نرم میکند. او که پیش از این موجسواری میکرده و یک ورزشکار طبیعی بوده، اکنون در دریای اندوه، درد و خشم غرق شده است. سام تلاش میکند تا در زندگی خانوادگی خود شرکت کند و با دوستان قدیمی روبرو شود، اما همه چیز برایش دشوار شده است. سپس یکی از روزها، پسرش یک کلاغ مصری رها شده را به خانه میآورد که «پنگوئن» نام دارد چرا که پرهای سیاه و سفیدی دارد. این کلاغ به آرامی سام را به سمت خود جذب میکند و بین آنها پیوند عاطفی ایجاد میشود. با بزرگ شدن پنگوئن و یاد گرفتن پرواز، سام نیز شروع به یادگیری فعالیتهای جدیدی مانند قایقرانی میکند و بار دیگر به دنیای زندگی باز میگردد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- در فیلم پنگوئن بلوم، میتوان دربارهٔ شباهتهایی که بین روند بهبودی و رشد کلاغ و سام وجود دارد، صحبت کرد. آیا تا به حال چنین ارتباط نزدیکی با یک حیوان خانگی یا هر حیوان دیگری برقرار کردهاید؟
- نوح خودش را سرزنش ميكند كه مادرش افتاده است. چرا؟ آيا ميداني چرا اين احساس را دارد؟
- سام به كajakراني علاقهمند شد و در آن مهارت پيدا كرد. اين ورزش چگونه به او كمك كرد تا غم، خشم و ترس خود را克服 كند؟
- چگونه این شخصیتها مهربانی و شجاعت خود را نشان میدهند؟ چرا این ویژگیها مهم هستند؟ چگونه به سم در سفرش کمک میکنند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشدر فیلم "پنگوئن بلوم"، که یک درام احساسی بر اساس داستان واقعی زندگی سام بلوم (با بازی نائومی واتس) و خانوادهاش است، پدر و مادر باید بدانند که سام پس از یک حادثهٔ فلجکننده، روند بهبودی خود را با کمک یک کلاغ مصور رها شده که سرپرستی آن را بر عهده میگیرند، طی میکند. این حادثه از طریق فلشبکهایی نشان داده میشود که در آن سام از بالکن سقوط میکند و روی یک پاسیو بتنی در پایین فرود میآید، در حالی که فریاد میکشد و استخری از خون اطراف سرش تشکیل میشود. او با آمبولانس به بیمارستان منتقل میشود و بینندگان صدای نالههای او را میشنوند. سام بعداً به ویلچر بسته میشود و دچار افسردگی میگردد؛ گاهی اوقات دست به اقداماتی میزند، مثل شکستن اشیاء در خانه و واکنشهای خشمگینانه نسبت به دوستان و خانواده. این درام و تاثیری که بر همسر و سه پسر کوچک او میگذارد، بسیار طاقتفرسا است، اما شخصیتها همچنین شجاعت و همدلی خود را نشان میدهند. برخی از کلمات و عبارات استفاده شده در فیلم عبارتند از "خرابی"، "کودک"، "پاد"، "استفراغ"، "اسپاستیک" و "عیب". در صحنهای که همسر سام به او کمک میکند تا حمام کند و لباس بپوشد، او در لباس زیر نشان داده میشود و از پشت، نیمه بالاست. شخصیتها شراب مینوشند و دربارهٔ ترک موقت نوشیدن الکل صحبت میکنند. سام، مادرش را متهم میکند که در یک ناهار "مست و احساسی" بوده است.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این داستان واقعی گاهی بسیار تاثیرگذار است، اما سرشار از احساس است. در فیلم «پنگوئن بلوم» لحظاتی وجود دارد که احساس میکنید زمان متوقف شده یا بسیار آهسته در جریان است. این ترفند بهصورت عمدی استفاده میشود، مثلاً وقتی سم به آهستگی وارد دریا میشود یا گویی از بدن خود خارج میشود تا خاطرهی سقوط فلجکنندهاش را به یاد بیاورد. اما این سکون همچنین در صحنههایی که از دیدگاه سم نشان داده میشود و زندگی عادی اطرافش همچنان در جریان است، به چشم میخورد، گویی هیچ چیز تغییر نکرده است. خورشید همچنان طلوع و غروب میکند، در حالی که او بیحرکت نشسته است. برای او، همهچیز تغییر کرده است؛ او گرفتار شده و تصاویر بصری فیلم این را منتقل میکنند، از جمله در نمادگری شیشههای عسل که خانواده تولید میکنند. فیلمبرداری بسیار زیبا است و بهعنوان ابزاری قدرتمند در روایت داستان بلومها مورد استفاده قرار میگیرد، اما بازی آرام و مصمم واتس در نقش سم نیز همینطور است.شباهتهایی بین روند بهبودی سم و زاغ مجروح وجود دارد که گاهی ممکن است کمی کلیشهای یا قابل پیشبینی به نظر برسد. آنها میپرسند: "او نمیخواهد داخل گیر کند، مگر نه؟" اما این ارتباط همچنین شیرین است: وقتی سم از پنگوئن مراقبت میکند، برای اولین بار لبخند میزند. شاید سختترین چیزی که او حس میکند از دست داده است، مادری کردن باشد. داستان فیلم را نوح، بزرگترین پسر او که با بازی گرایفین موری-جانستون به زیبایی به تصویر کشیده شده است، روایت میکند. او خود را مقصر سقوط میداند و ما نیز حادثه، تروما و روند بهبودی را از دیدگاه او میبینیم. وقتی او و برادرش اسکیتبورد بازی میکنند یا از روی سقف خانه به داخل ترامپولین پایین میپرند، آزاد، چابک و جوان هستند، اما نمیتوان احساس تنش از اتفاق دیگری که ممکن است رخ دهد را نادیده گرفت. این واقعیت که اتفاق دیگری نمیافتد دو برابر احساس رهایی میدهد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.