جومانجی: مرحله بعدی

شخصیت‌ها: اسپنسر: پسری که جومانجی را پیدا کرده بود و در قسمت قبل آن را به همراه دوستانش شکسته بود، دوباره بازی را تعمیر می‌کند و وارد آن می‌شود. اما این بار با مشکلی بزرگ. فریج: دوست سیاهپوست اسپنسر که همراه او وارد بازی شد. او این بار با یک شخصیت دیگر وارد بازی شده و به مشکل خورده است. بتانی: دختری که تا پیش از ورود به جومانجی درگیر فضای مجازی بود و حالا با تاثیر از جومانجی زندگی اش تغییر کرده است. مارتا: دختری که اسپنسر در مدرسه به او علاقه مند شده و او هم همراه تیم وارد جومانجی شد. ادی: پدربزرگ اسپنسر که در این مرحله در نقش دکتر برایواستون وارد جومانجی می‌شود و همه را به دردسر می اندازد. مایلو: دوست قدیمی ادی که او هم وارد جومانجی می‌شود و در نهایت با تبدیل شدن به یک اسب بالدار در جومانجی باقی می‌ماند. داستان اثر: اسپنسر که با مارتا به مشکل خورده، دلش می‌خواهد دوباره برایواستون قدرتمند باشد تا اعتماد به نفس از دست رفته اش را بازگرداند. به همین دلیل دوباره بازی را تعمیر می‌کند و وارد جومانجی می‌شود. اما این بار ایراد بزرگی پدید آمده و شخصیتش را خودش انتخاب نکرده است. او در نقش یک دختر ژآپنی به نام مینگ وارد بازی می‌شود. دوستانش برای نجات او اقدام می‌کنند اما برای همه آنها این معضل پیش می آید. این بار پدربزرگ اسنپسر و دوستش مایلو نیز وارد جومانجی می‌شوند. الماس معروفی در جومانجی هست که در انحصار یک شخص پلید و شرور است. دکتر برایواستون و تیمش وظیفه دارند الماس را از آن شخص بگیرند و به خورشید نشان بدهند تا بازی را با موفقیت تمام کنند و جومانجی را نجات بدهند. اما این بار ادی در قالب برایواستون، بتانی در قالب یک اسب، مایلو در ظاهر فرانکلین جانورشناس، فریج در ظاهر پروفسور شلدون نقشه خوان، و مارتا هم به جای نقش قبلی خود ظاهر می‌شوند. این عدم تطابق با گذشته باعث می‌شود با مشکلاتی مواجه بشوند و جان‌هایشان را زودتر از آنچه تجربه داشتند از دست بدهند. اما در میانه داستان دریاچه ای جادویی را پیدا می‌کنند که جای شخصیت های آنها را تغییر می‌دهد و آنها موفق می‌شوند دوباره در جای نقش های پیشین خود قرار بگیرند. آنها با کمک یکدیگر دوباره الماس را از شخصیت شرور پس بگیرند و بازی را با موفقیت تمام کنند. در پایان مایلو که در قالب اسب بالدار قرار گرفته است، حاضر نمی‌شود به همراه بقیه افراد، جومانجی را ترک کند و به عنوان یک اسب در جومانجی باقی می‌ماند.

چرا 15 سال؟ جومانجی (مرحله بعدی) اثری فانتزی و اکشن است که با توجه به صحنه‌های درگیری و وقایعی که تا حدودی به صحنه های رئال نزدیکند، ممکن است گروه های سنی کمتر از 15 سال را دچار اضطراب و نگرانی کند. زیرا کودکان قدرت تشخیص خیال از واقعیت را ندارند و ممکن است تصور کنند این وقایع در جهان حقیقی نیز قابلیت رخداد را دارد. همچنین محتوای اثر و خط سیر داستانی آن، یک محتوای کودکانه نیست و برای رده سنی نوجوان و بزرگسال مناسب می‌باشد. نقش ما چیست؟ پیش از تماشای اثر ارزیابی آن را مطالعه کنید و دقت داشته باشید که اگر تمایل دارید برای گروه های سنی کمتر از 15 سال اثر را به نمایش بگذارید با آمادگی ذهنی برای پاسخگویی به سوالاتشان اثر را تماشا کنید. پس از تماشای فیلم با اعضای خانواده و یا افرادی که همراه با آنان به تماشای اثر نشستید در خصوص وقایع فیلم صحبت کنید. از اطرافیان خود بپرسید که اگر در فضایی مشابه جومانجی قرار بگیرند دوست دارند چه هیجاناتی را تجربه کنند؟ و در صورت مواجهه با چالش ها و خطرات مختلف چگونه در مقابل تهدیدات ایستادگی می‌کنند؟ با نوجوانان خود درباره لزوم پذیرش اشتباهات و عدم لجبازی در این مورد صحبت کنید و با مثال زدن شخصیت هایی مانند بتانی، آنها را از این موضوع آگاه کنید که تغییر مثبت زمانی اتفاق می افتد که شخص بپذیرد که تا پیش از این چه ایراداتی داشته است. ارزش دوستان و رفاقت های خوب و قدیمی را بدانیم و اگر دوستی برای عذرخواهی به ما رجوع می‌کند او را از خود نرنجانیم و عذرش را بپذیریم. بیشتر بدانید... این اثراولین بار در سال 1995 ساخته شد و با اقبال عمومی مواجه گردید. مجددا در سال 2017 نسخه دوم و در 2019 نسخه سوم آن نیز در آمریکا ساخته شد. پیش بینی می‌شود جومانجی نسخه چهارم نیز داشته باشد.

بازگشت بازیگران دوست‌داشتنی فیلم اول و همچنین پیوستن دوویتو، گلاور و اوکافینا، این دنباله را به یک سرگرمی جذاب و بامزه‌تر از حد انتظار تبدیل کرده است. در فیلم جومانجی: مرحله بعدی، هارت در حالی که با لحن آرام‌تر و آهسته‌تری صحبت می‌کند، بسیار بامزه است و حتی اگر تقلید راک از دوویتو همیشه دقیق نباشد، این ترفند بیشتر اوقات خوب کار می‌کند و در سراسر فیلم خنده ایجاد می‌کند. گیلان بیشتر داستان را به عنوان مارتا/رابی که باید استوار باشد، به دوش می‌کشد، در حالی که دیگران، از جمله ورزشکار فریج (در آواتار غیرورزشی اوبرون)، گیج یا عصبانی به نظر می‌رسند. جنبه بازی در این فیلم به اندازه شخصیت‌پردازی‌ها گیرا نیست، زیرا مخاطبانی که فیلم اول را دیده‌اند، می‌دانند که همه چیز خوب پیش خواهد رفت، علی‌رغم صحنه‌های مبارزه مختلف، حیوانات خطرناک و معماهایی که باید حل شوند. اساس این فرنچایز درباره پیدا کردن هم‌نوعان و تیم خود است: دوستانی بی‌قید و شرط که می‌توانند به شما کمک کنند تا سخت‌ترین موانع و خطرناک‌ترین شرایط را پشت سر بگذارید.