آستریکس و اوبلیکس: قلمرو پادشاهی میانه

سال قبل از میلاد مسیح، اهالی دهکده کوچکی در منطقه گول که به تسخیر امپراطوری روم درنیامده بود، ماموریتی تازه می‌یابند و آن نجات ملکه چین و دختر اوست. وزرا و زیردستان ملکه چین به او خیانت کرده و کودتا می‌کنند. ملکه، دخترش را به سمت گول‌ها فراری می‌دهد تا شاید روزی برای نجات او و کشورش بازگردند. آستریکس و اوبلیکس با او همراه می‌شوند و سفر به سمت چین، سرزمین ناشناخته‌ها، آغاز می‌شود. در آن طرف ماجرا، دانگ سین کویین، دست یاری به سمت جولیوس سزار دراز کرده و از او می‌خواهد امپراطوری چین را فتح کند. سزار با لشکری انبوه راهی سرزمین چین می‌شود و یکی پس از دیگری شهرها را تسخیر می‌کند. این لشکرکشی‌ها هنوز ادامه دارد که گول‌ها و فویی، دختر ملکه، پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار و طی مسیری طولانی بالاخره به چین می‌رسند. آن‌ها ملکه را آزاد کرده و از پادشاه یکی از شهرهایی که هنوز به تسخیر رومیان درنیامده، تقاضای کمک می‌کنند. در نهایت با حضور ملکه و شکست لشکر عظیم جولیوس سزار، سرزمین چین آزاد می‌شود و بار دیگر گول‌ها، فاتح نبردی دیگر می‌شوند.

• درباره شخصیت اوبلیکس و آستریکس و پیشینه به وجودآمدن آن‌ها با فرزندان خود صحبت کنید و در این باره به همراه یکدیگر جستجو (اینترنتی) کنید. سپس با مطرح‌کردن سوالاتی، باب گفتگو با آن‌ها را باز کنید:  آیا از نظر تو این فیلم پیام مثبتی داشت؟  جنبه‌های مثبت شخصیت آستریکس و اوبلیکس چه بود؟  با پرسیدن درباره جولیوس سزار و امپراطوری روم، اطلاعات تاریخی آن‌ها را به چالش بکشید و بپرسید آیا به تاریخ علاقه داری؟ خواندن تاریخ چه ضرورتی دارد؟  خلاصه: درباره شخصیت‌ها، پیام فیلم و اطلاعات تاریخی فرزندانتان با آن‌ها گفتگو کنید.

آستریکس و اوبلیکس که از شخصیت‌های آشنا برای والدین هستند؛ قرار است در طی یک ماجراجویی، ملکه چین و دختر او را نجات دهند. هرچند در فیلم شاهد سکانس‌های جنگ و درگیری هستیم اما هیچ کشتاری نمی‌بینیم و یا خون و خونریزی مشاهده نمی‌شود. درگیری‌ها فیزیکی است بدون اینکه جراحتی دیده شود و از آنجا که آستریکس و اوبلیکس از معجون جادویی استفاده می‌کنند، فانتزی و خیالی بودن نیز به آن افزوده می‌شود و در نتیجه شدت اثرگذاری خشونت را کم می‌کند و در موارد بسیاری باعث خنده مخاطب نیز می‌شود.  بهتر است بدانید که موضوع عشق و عاشقی نیز تقریبا در داستان، پررنگ است. اوبلیکس و تاتان عاشق یکدیگر می‌شوند. فویی عاشق مرد نقابدار می‌شود. مرد تاجر و ملکه عاشق یکدیگر می‎شوند. آستریکس، عاشق فویی است اما به او نمی‌رسد. جولیوس سزار عاشقانه همسرش را دوست دارد اما با خیانت او مواجه می‌شود. با وجود این عشق‌ها، قاعدتا شاهد ابراز محبت، نگاه‌های عاشقانه و گاه معاشقه هستیم که همه آن‌ها قابل حذف نیستند. هرچند گاهی این ابراز محبت‌ها نیز با طنز و کمدی همراه هستند و اثر آن را کم می‌کنند.  در نهایت توصیه می‌کنیم برای تماشا از نسخه‌های پالایش‌شده استفاده کنید. خلاصه: فیلم دارای پیرنگ کمدی و طنز است. خشونت‌ها به درگیری‌های فیزیکی و گاه فانتزی خلاصه می‌شود و شاهد کشتار و یا خونریزی نیستیم. برای تماشا از نسخه‌های پالایش‌شده استفاده کنید.