تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشدکتر ویلچور (لشک لیشوتا) یک نابغه پزشکی لهستانی در دهه ۱۹۳۰ در فیلم فراموششده عشق است. او کوچکترین اهمیتی به عناوین و افتخارات نمیدهد. با وجود ثروت و شهرت خود، بزرگترین شادی او بازی با دختر کوچکش ماریسیا و تلاش برای خوشحال کردن همسر ناراضیاش است. از نظر حرفهای، او از هیچ تلاشی برای کمک به فقرا دریغ نمیکند و با وجود مخالفت همکاران خود که به مقام و منزلت اهمیت میدهند، بیماران فقیر را به کلینیک مجلل خود میآورد و پیشنهاد میکند هزینه درمان آنها را شخصاً پرداخت کند. کار نیک او باعث ارتقای او به جای یک پزشک بسیار جاهطلب میشود. زندگی ویلچور زمانی از هم میپاشد که همسرش او را برای مرد دیگری ترک میکند و دخترشان را با خود به مکانی روستایی دورافتاده میبرد. پزشک جاهطلبتر، وانمود میکند که میخواهد کمک کند، اما ویلچور را طوری فریب میدهد که مورد حمله قرار میگیرد، به حدی شدید که حتی با اینکه جسدی پیدا نمیشود، ویلچور مرده فرض میشود. ۱۵ سال جلوتر بپرید، و ویلچور ژولیدهای که دچار فراموشی کامل شده، در حومه شهر پرسه میزند و به دنبال چیزی است--او فقط نمیتواند به یاد بیاورد که چه چیزی. او در یک منطقه روستایی ساکن میشود و به درمان فقرا میپردازد. دختر بزرگ شدهاش ماریسیا (ماریا کوالسکا)، که اکنون به دلیل مرگ مادر و ناپدریاش یتیم شده، در یک میخانه در نزدیکی آنجا کار میکند تا پول دانشگاهش را به دست آورد. آنها با هم دوست میشوند. او مورد توجه اشرافزاده شهرستان (ایگناتسی لیس) قرار میگیرد، اما مادر شرور او دخالت میکند و باعث تصادف موتور ماریسیا میشود که تقریباً او را میکشد. پدرش که دچار فراموشی شده، عمل جراحی مغز انجام میدهد و او را نجات میدهد، اما هنوز نمیداند که ماریسیا دختر اوست. وقتی مادر کنت تهدید میکند که ویلچور را به دلیل طبابت بدون مجوز به زندان بفرستد مگر اینکه ماریسیا از پسرش دست بکشد، ماریسیا باید انتخابی بکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد بیعدالتیای که رقیب حرفهای ویلچور به او روا داشت، صحبت کنند. آیا این احساس را دارید که مجازات شرور داستان، رضایتبخش نیست؟ چرا یا چرا نه؟
- آیا باورپذیر است که مردی با فراموشی تقریباً کامل به مدت ۱۵ سال همه چیز را در مورد نحوهٔ پزشک بودن به یاد بیاورد؟ آیا مهم است که این باورپذیر نباشد؟
- چه میزان از نقش را اتفاق در داستان ایفا میکند؟ آیا این موضوع فیلم را قویتر یا ضعیفتر میکند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که درام دورهای لهستانی فراموششده عشق، که از یک رمان کلاسیک لهستانی اقتباس شده است، داستان یک پزشک و استاد مشهور را دنبال میکند که همسر، دختر و حافظه خود را از دست میدهد. او در حومه شهر به دنبال چیزی مبهم با نامی ساختگی میگردد و هیچ خاطرهای جز مهارتهای پزشکی خود ندارد. زبان فیلم شامل کلمه "scumbag" است. بزرگسالان الکل مینوشند، تنباکو میکشند و به طور مختصر رابطه جنسی دارند (بدون برهنگی). پاهای یک کارگر به دلیل افتادن درخت در خارج از تصویر آسیب میبیند. با ترمزها دستکاری میشود و دو نفر از صدمات تصادف موتورسیکلت خود بهبود مییابند. یک پسر توسط اسب زیر گرفته میشود. برخی از جراحیها به نمایش گذاشته میشود. در خارج از تصویر، پاهای یک کارگر آسیاب در یک تصادف له میشود. او در حالی که بدون بیهوشی در عذاب فریاد میکشد، شخصی با چکش و تیشه صدمه او را درمان میکند. این فیلم بازسازی فیلمی لهستانی محبوب به نام The Quack در سال 1982 است. این فیلم به زبان لهستانی با زیرنویس انگلیسی است. برای اطلاع از فیلمهای بیشتر در این سبک، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
فراموششده عشق به اهمیت حماسی میرسد و با دو ساعت و ۲۰ دقیقه زمان، قطعاً از نظر مدت زمان واجد شرایط است. اما زیربنای جارویی دراماتیک آن، پیشفرض غیرواقعی است. بخش زیادی از این داستان جستجو برای هویت گمشده و معشوق، مخاطبانی را که به دنبال تراژدی رمانتیک هستند، جذب خواهد کرد. اما بهجز این لذت گناهآلود، این یک تمرین ابلهانه در رئالیسم جادویی لهستانی است. برای باور کامل، باید باور کنیم که برای بیشتر ۱۵ سال، مردی در حومه شهر میگردد و هیچ ایدهای از نام خود، محل زندگیاش، اینکه آیا خانوادهای دارد یا نه، یا اینکه در ۴۰ سال اول زندگیاش چه کرده است، ندارد. او بهطور مطلق هیچ چیزی به یاد نمیآورد، به جز تمام محتوای آموزش مدرسه پزشکی، نحوه استفاده از اسکالپل، نحوه درمان شانه دررفتگی، نحوه انجام، بله، جراحی مغز. این بهشدت و بهطور خندهداری غیرقابلباور به نظر میرسد.واقعیت این که هیچ کس از مزایای درمانهای ویلچر لذت نمیبرد و لحظهای را به حدس زدن اینکه او ممکن است یک پزشک مجاز واقعی باشد اختصاص نمیدهد، عجیب به نظر میرسد. زنی که از یک خواستگار سمج بیزار است، ناگهان بدون هیچ دلیلی نظرش را در مورد او تغییر میدهد. زنی ابزار جراحی را میدزدد، اما مردی اعتراف میکند که آنها را برداشته است. علیرغم طول فیلم، هیچ اتفاقی به صورت طبیعی رخ نمیدهد؛ همهچیز فقط اتفاق میافتد تا داستان پیش برود. داستان به طرز احمقانهای مضحک است، اما بازیهای خوب و تعهد یک کارگردان تمامعیار آن را تا حدی جالب برای تماشا میکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.