درباره فیلم
فیلم دنبالهدار هیولا گیجکننده، خشن و بیش از حد طولانی است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشپنج سال بعد از اینکه مارمولک غولپیکر در سان فرانسیسکو جنجال به پا کرد، فیلم گودزیلا: پادشاه هیولاها با بیدار شدن بیش از یک دوجین از هیولاهایی که انسانها آنها را تایتانها مینامند، در سراسر جهان آغاز میشود. دولت آمریکا مشتاقانه میخواهد همه آنها را از بین ببرد، اما سازمان مخفی شکار هیولاها به نام مونارک معتقد است که این موجودات باستانی، عناصری حیاتی در تعادل طبیعی زمین هستند. وقتی رقیب جدید آلفای گودزیلا، کینگ گیدورا، از دل زمین سر برمیآورد، بشریت در معرض خطر نابودی کامل قرار میگیرد. تنها امید، اورکا، ماشینی است که توسط دانشمندان اما و مارک راسل (ورا فارمیگا و کایل چندلر) اختراع شده و میتواند با هیولاها ارتباط برقرار کند. آیا گودزیلا منجی بشریت خواهد بود یا عامل نابودی آن؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد تفاوتهای این فیلم با فیلم اصلی گودزیلا محصول ۱۹۵۶ صحبت کنند — یا با نسخههای ساختهشده در ۱۹۹۸ و ۲۰۱۴. در هر یک از این فیلمها، چه چیزی بیش از همه جذاب است: داستان یا اکشن بیوقفه؟ چرا؟
- سازندگان فیلم ژاپنی گودزیلا از لباسهای هیولا و ماکتها برای خلق جلوههای ویژه خود استفاده کردند، نه از سیجیآی یا استاپموشن. اگر نسخه اصلی (یا تقلیدهای آن) را دیدهاید، کدام را ترجیح میدهید: جلوههای عملی کمفناوری یا جلوههایی واقعگرایانهتر و پرهزینهتر؟ کدام معمولا در فیلمها بهتر عمل میکند؟
- درباره خشونت و ویرانگری گودزیلا صحبت کنید. تاثیر تخریب در مقیاس بزرگ در این نوع فیلمها چگونه با خشونتهای واقعگرایانهتر مقایسه میشود؟ آیا فکر میکنید این نوع فیلمها میتواند حساسیت بینندگان را نسبت به خشونت کاهش دهد؟
- چرا فکر میکنید که فیلم گودزیلا اینقدر زیاد بازسازی شده است؟ به نظر شما فیلمسازان با بازسازی یک فیلم کلاسیک چه هدفی را دنبال میکنند؟ تا چه حد ترجیح میدهید بازسازیها را به نسخههای اصلی تماشا کنید؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که گودزیلا: پادشاه هیولاها دنباله فیلم گودزیلا محصول ۲۰۱۴ است و همان سوسمار غولپیکر و میزبان هیولاهای عظیمالجثه دیگر را به تصویر میکشد. انتظار تخریب در مقیاس بزرگ را داشته باشید: نواحی وسیع زمین و شهرهای پر از جمعیت توسط هیولاهایی که بیتوجه از تمدن عبور میکنند، نابود میشوند. تعداد زیادی از مردم کشته میشوند— له میشوند، خورده میشوند، از ارتفاع زیاد پرت میشوند، به دیوار پرتاب میشوند، در تار عنکبوتهای غولپیکر اسیر میشوند و غیره— اما خونی وجود ندارد و مرگها معمولاً از دور نشان داده میشوند. این امر تاثیر را کاهش میدهد، اما بینندگان جوان/حساس ممکن است همچنان بترسند. چند مرگ ترسناکتر وجود دارد، از جمله مواردی که شخصیتها برای نجات دیگران جان خود را فدا میکنند. عشق/جنسی وجود ندارد، به جز چند اشاره به جفتگیری هیولاها، و نوشیدن الکل هم در فیلم نیست (یکی از شخصیتها یک بطری آبجو روی میز خود دارد و به دعوت هیولایی برای نوشیدن آبجو اشاره میکند). فحاشی در فیلم کم است، اما شخصیتها کلماتی مانند "فاک"، "شیت"، "خدای لعنتی"، "احمق" و "بیچ" را بهطور کلی در اشاره به هیولاها به کار میبرند. تم اصلی فیلم، که در آن انسانها به دنبال راههایی برای جبران آسیبهایی هستند که به سیاره خود وارد کردهایم، مثبت است، اما روشی که یک دانشمند خاص در حال کار بر روی آن است، فقط در صورتی موفق خواهد بود که تعداد زیادی از مردم بمیرند. بازیگران نقشهای مکمل متنوع هستند، اما شخصیتهای اصلی همه سفیدپوست هستند و هیچکدام از آنها داستانهای پرکشش و جذابی ندارند. وِرا فارمیگا، میلی بابی براون و کایل چندلر در این فیلم نقشآفرینی میکنند. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
با صدای بلند و طولانی، این ادامه در فرنچایز گودزیلا برخی از مبارزات هیجانانگیز هیولا را دارد، اما توسط داستانی آشفته و جلوههای بصری معمولی خراب شده است. که متاسفانه، چون برخی از ایدههای جالب در این خروج کایجو خاص در حال کار هستند. در حالی که بیشتر گودزیلای آمریکایی داستان او را به یک چارچوب "مارمولک بزرگ ظاهر میشود، شهر له میشود" مسطح کرده است، پادشاه هیولاها برخی از ظرافتهای اصلی ژاپنی را میکشد، که در آن نیروی مخرب گودزیلا وحشتهای هیروشیما و ناگازاکی و طبیعت وحشی وحشتناکی را به دلیل دخالت انسان نشان میدهد. همانطور که اما در یکی از صحنههای طولانی و خستهکننده پادشاه توضیح میدهد، زمین ما به زودی غیرقابل سکونت خواهد شد، اما شاید، فقط شاید، هیولاهایی که در سراسر جهان بیدار میشوند، قرار نیست آخرین میخ را در تابوت ما بکوبند، بلکه تولد دوباره زمین را به ارمغان میآورند.در عصر ترس از تغییرات آب و هوایی، ایده قدرتمندی است، اما به زمین نمینشیند، زیرا در نهایت کینگ بیشتر به نبرد هیولاها علاقه دارد تا انسانهایی که از آنها فرار میکنند. طرفداران کایجو ممکن است از دیدن دوباره دوستان قدیمی مانند موتورا و رادون هیجانزده شوند، اما هیچیک از هیولاها زیبا نیستند، و آنها در طراحی بسیار شبیه به هم هستند (به جز موتورا، که گاهی بالهای درخشان خود را به نمایش میگذارد و تاثیر زیبایی دارد) که میتواند دشوار باشد که دقیقاً کدام هیولا با کدام در حال مبارزه است. و بخش انسانی داستان باعث میشود که درک علت آن دشوار شود. کینگ با بازیگرانی در بالاترین سطح پر شده است، اما به آنها کار زیادی داده نشده است، به جز واکنش به غولهای در حال نبرد. انتظار میرود که بفهمیم اما طرح اصلی خود را با مکگافین صحبت با هیولا دارد و به رابطه او با مارک و دخترش مدیسون (میلی بابی براون هدر رفته) اهمیت دهیم، اما ضربآهنگهای احساسی وجود ندارند. فقط یک نبرد هیولای گیجکننده و بیحس کننده بعد از دیگری است. و آن سوسمار بزرگ شایسته بهتر از این است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.