اهریمن کش قطار موگن
Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba - The Movie: Mugen Train
۱۷+
مناسب برای بالای ۱۷ سال

درباره فیلم
انیمهی سینمایی «شیطانکش: قطارموگن» محصول سال 2020 کشور ژاپن اثری در ژانر اکشن و فانتزی است. این انیمه دنبالهی سریال «شیطانکش: کیمتسو نو یائیبا- 2019» است که لقب پرفروشترین انیمهی تاریخ را از آن خود کرد. اینبار تانجیرو به همراه دوستانش راهی ماموریتی میشود که قبل از آن به هاشیرای شعله، رنگوکو، محول شده است. او برای کمک به رنگوکو و همچنین پیداکردن پاسخ پرسش خود به سوی هاشیرای شعله میرود. شیطانی که باید با آن مبارزه کنند شیطان ضعیفی نیست و از روشی عجیب برای قربانیکردن انسانها استفاده میکند. مانند سری قبل این سینمایی هم خشونت و ترس بالایی دارد پس دیدن آن را به افراد زیر 17 سال توصیه نمیکنیم.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: خیلی زیاد
ناهنجاری اجتماعی: ندارد
الگوی مثبت: خیلی زیاد
پیام مثبت: خیلی زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشپس از جریانات فصل اول تانجیرو و دوستانش راهی ماموریتی میشوند که به هاشیرای شعله محول شده است. تانجیرو از شروع این سفر انگیزهی دیگری هم دارد و آن پرسیدن دربارهی ماهیت هینوکامی کاگورایی است که او بهطور تصادفی از آن استفاده کرده است. وقتی آنها سوار قطار شده و رنگوکو را ملاقات میکنند متوجه میشوند که قطار بهجایی نمیرود که شیطان وجود دارد بلکه خود حامل شیطان است. انمو (شیطانی که قرار است با آن مقابله کنند) تمام افراد قطار را با هنر خود به خواب فرستاد. او به چهار کودک قول میدهد که اگر تانجیرو، رنگوکو، اینوسکه و زنیتسو را زمانی که خواب هستند بکشند، آنها را به رویایی که میخواهند فرومیبرد. برای کشتن آنها لازم بود این چهارنفر وارد رویای آنها شده تا به سمت ناخودآگاهشان بروند و هستهی روح آنان را ازبین ببرند.
آنها در انجام این کار ناکام میمانند و هرکدام از آنها به شکلی بیدار میشود. تانجیرو اولین نفری است که بیدار میشود و از نزوکو میخواهد طنابی که این چهار کودک را به دوستانش وصل کرده بسوزاند و آنها را بیدار کند و برای جنگیدن با انمو به سقف قطار میرود. انمو مدام از تکنیک خود روی تانجیرو استفاده میکند ولی تانجیرو با روشی که یاد گرفته (بریدن گردن خودش در خواب) با این تکنیک مبارزه میکند. تانجیرو موفق میشود که سر انمو را قطع کند، اما تازه متوجه میشود که این بدن اصلی او نیست و بدن اصلیاش با قطار یکی شده است و مسافران گروگانهای او هستند. در همین زمان باقی افراد هم بیدار میشوند. اینوسکه و تانجیور مسئول پیداکردن سر انمو و قطعکردنش میشوند و رنگوکو، زنیتسو و نزوکو هم مسئول محافظت از مسافرین میشوند. زمانی که تانجیرو مشغول مبارزه بود مامور قطار به او حمله و با چاقو او را زخمی میکند. اینوسکه و تانجیرو با کمک یکدیگر سر انمو را جدا میکنند و در همین حین قطار از ریل خارج میشود. این مبارزه بدون داشتن تلفات بهاتمام میرسد، اما در همین زمان آکازا که شیطان بسیار قدرتمندی است از راه میرسد و سعی میکند تانجیرو را بکشد. رنگوکو مانع این کار شده و مبارزهی سختی میان آنها شکل میگیرد. درنهایت رنگوکو میتواند مانع از آسیبدیدن باقی مسافران و تانجیرو شود و آکازا فرار میکند، اما خودش در این مبارزه جان خود را از دست میدهد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- به نظرت چه ویژگیهایی انسانها را ضعیف میکند؟ به نظرت چرا در این فیلم قلب قوهی محرکه معرفی شده؟ به نظرت اینوسکه و زنیتسو از فصل قبل چه تغییراتی کردهاند؟ تو حاضری برای رسیدن به خواستههایت از چه حد و مرزهایی عبور کنی؟ فکر میکنی کدام اتفاقات گذشته بیشترین تأثیر را بر شخصیتی که الان هستی گذاشته است؟ چطور؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایش«شیطانکش:قطارموگن» سینمایی در ژانر اکشن و فانتزی، محصول سال 2020 کشور ژاپن است. این سینمایی دنبالهی انیمهی سریالی «شیطان کش: کیمتسو نو یائیبا» محصول 2019 و همچنین پل ارتباطی میان فصل اول و فصل دوم این انیمه است که نکات مهمی را در خود جای داده است.
این سینمایی توانست دومین فیلم پرفروش آمریکا شود و همچنین لقب پرفروشترین انیمه را از دست سازندهی انیمهی سینمایی «شهراشباح» برباید. اگر فصل اول این انیمه را ندیدید پیشنهاد میشود، پس از خواندن ارزیابیاش در همین سایت، آن را مشاهده کنید زیرا این سینمایی یک راست سر اصل مطلب میرود و خود را بار دیگر درگیر معرفی شخصیتها و دیگر نشانههای داستان نمیکند.
از آنجایی که این انیمه در بستر تاریخی اتفاق میافتد بار دیگر دقت در جزئیات تاریخی مانند طراحی قطاری که تا اواخر فیلم صحنهی نزاع و درگیری شخصیتهاست را به رخ تماشاچی میکشاند. از دیگر نکات اثر این است که فرآیند رشد شخصیتها که در فصل اول شروع شده بود ادامه پیدا میکند و حتی در پایان داستان و با مرگ هاشیرای شعله سمت و سویی جدیتر میگیرد.
ما اینبار برخلاف سری قبل با شیطانی روبهرو نیستیم که همدلیمان را برانگیزد، بلکه روش نفرتانگیزش موجب خشم ما میشود. انمو شیطانی که روش از بینبردن قربانیانش اگرچه با خشونت کمتری همراه است، اما ناجوانمردانهتر است. او از حسرتها و آرزوهای انسانها به نفع خودش استفاده میکند و انسانها را به سخره میگیرد و از دیدن چهرهی آنان در ناامیدی لذت میبرد. تانجیرو زمانی که بهخاطر طلسم انمو به خواب میرود میتواند پس از چندسال فرصت کند دلتنگ شود، حسرت بخورد و عذاب وجدان داشته باشد. احساساتی که مجبور بود برای چند صباحی خاموش کند چون کارهای واجبتری مانند محافظت و برگرداندن نزوکو داشت. انمو احتمالاً فکر میکرد این احساسات، تانجیرو را فلج خواهد کرد و کارش تمام میشود اما تانجیرو حتی در رویا هم خودش را گم نکرده بود. گذشتهاش او را به زانو در نمیآورد، بلکه او را بیشتر به سمت جلو هل میدهد. به همین دلیل انمو از راه دیگری وارد میشود و اینبار خانوادهی تانجیرو را با ظاهری خونآلود و سرزنشگر در برابر چشمانش ظاهر میکند. تحریف این چنینی از خانوادهای که تانجیرو آنها را عاشقانه دوست میداشت و در تمام لحظاتش کنار خود حس میکرد، باعث میشود تانجیرو شمشیرش را نه برای پایاندادن به درد و رنج انمو، بلکه بر اثر خشم پایین بیاورد.
مبارزه با انمو وجه دیگری هم دارد. این مبارزه برای به چالشکشیدن قدرت فیزیکی قهرمانان داستان نیست، بلکه قرار است قدرت روانی آنان را بسنجد. آکازا و انمو هر دو انسانها را موجوداتی ضعیف با قلبی شکننده میخوانند. با دیدن ماموران قطار که برای دیدن رویای خوش در خدمت انمو قرار میگیرند یا بچههایی که برای فرار از زندگی دردناکشان به رویا پناه میبرند و حاضر به کشتن شیطانکشها میشوند، میتوان گفت احتمالا شیاطین اشتباه نمیکنند. انسانها موجوداتی با قلب ضعیف و خواستههایی خودخواهانه هستند که میتوان آنها را توسط امیالشان کنترل کرد، اما وجود شخصیتهایی مانند تانجیرو و رنگوکو حتی شیاطین را هم به فکر فرومیبرد. این قدرتِ بینهایت برای نجات زندگی فردی غیر از خود از کجا نشأت گرفته است؟ این بدن فانی چطور میتواند انقدر بیمحابا شمشیر بزند و همچنان رعشهای به اندام من بیاندازد؟ حقیقت این است که قلب انسان شمشیری است دو لبه. همانطور که میتواند نیروی محرکهای باشد که فرد را از محدودیتهایش فراتر ببرد میتواند زنجیری باشد برای رشد و حرکتکردنش. شاید باید کمی درمورد خواستههایمان فکر کنیم؟ کدام از انها حکم زنجیر دارند؟ کدام از آنها ما را به پیش میرانند؟ کدام از آنهاست که باعث میشود برای بهدستآوردنش روی انسانیتمان پابگذاریم و برعکس کدام از آنها ما را از چیزی که هستیم انسانتر میکند؟
شاید یکی دیگر از نکات پنهان در این سینمایی توصیه به احترام به افراد با تجربه است. در فصل قبل شاهد این بودیم که رئیس شیطانکشها به تانجیرو میگوید باید به هاشیراها احترام بگذارد، زیرا آنها تلاش زیادی کردند و با مرگ روبهرو شدند و حتی مرگ را انکار کردند و ما در این قسمت شاهد هاشیرای شعلهای هستیم که با رفتارش نشان میدهد لایق احترام است و شنیدن شخنی مانند قبولتان دارم از زبان او بار معنایی زیادی دارد؛ به طوریکه شیطانکشهای جوان درحالیکه غرق در ناتوانی و اندوه هستند برای قویشدن مصممتر میشوند.
خلاصه: گذشته شاید دردناک باشد، اما دست و پا زدن در آن کار نابالغانهای است که سودی برای فرد ندارد پس تنها کاری که میشود کرد این است که از احساسات موجود در آن برای پیشرفتن استفاده کنیم. این سینمایی شاید فرصتی باشد برای کندوکاو در مورد تجربیات گذشته و تاثیر آن روی حال و آینده.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.