تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشبر اساس کتاب زندگینامه پرفروش با همین نام، فیلم GRACE AND GRIT به رابطه عاشقانه فیلسوف و نویسنده عرفانی کن ویلبر (با بازی استوارت تاونسند) و همسرش تریا کیلام ویلبر (با بازی مینا سوواری) میپردازد. درست بعد از ازدواج، تریا متوجه میشود که به سرطان سینه مبتلا شده است. ویلبرها مصمم به شکست دادن بیماری هستند و در حالی که با هم در مقابل آن میجنگند، از طریق عشق و تعهدشان به یکدیگر رشد شخصی را تجربه میکنند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوه نمایش مرگ و میر در فیلمها صحبت کنند. آیا مبارزه تریا با سرطان و مرگ او در فیلم «گرِیس اند گریت» به صورت واقعگرایانه به تصویر کشیده شده است؟
- این فیلم، یافتن معنویت و شفا را در مواجهه با مرگ ترویج میکند. آیا آن را فیلمی با مضمون ایمان میدانید؟ چرا بله یا خیر؟
- چرا فکر میکنید هالیوود شیفته ساختن فیلمهایی درباره بیماریهای لاعلاج است؟ (شرایط مهرورزی، هنر مسابقه در باران، ۵۰/۵۰، تقصیر در ستارگان ما، و غیره) چه چیزی این موضوع را برای تهیهکنندگان و مخاطبان جذاب میکند؟
- چگونه تریا شجاعت، پشتکار و فروتنی را نشان میدهد؟
- چگونه تریا، و بعدا کن، در مبارزه با سرطان هدف و انگیزه پیدا میکنند؟ چگونه پیدا کردن هدف و کمک به دیگران واقعا به ما کمک میکند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که گریس و گریت بر اساس داستان واقعی رمانس بین فیلسوف عصر جدید کن ویلبر (استوارت تاونسند) و همسرش، تریا کیلام ویلبر (مینا سوواری) ساخته شده است، که ده روز پس از ازدواجشان، سرطان سینه تشخیص داده شد. این فیلم اقتباسی از کتاب پرفروش کن با همین نام است که تجربیات آنها را روایت میکند و به دلیل ارائه راهنمایی الهامبخش برای بیماران سرطانی و مراقبین مورد ستایش قرار گرفته است. اما این نسخه فیلمبرداری شده به خوبی این ارتباط را برقرار نمیکند و رمانس «آرمانی» تریا و کن جنبههای مسئلهدار دارد. اول اینکه انتظارات غیرواقعبینانهای از عشق ایجاد میکند، از جمله این ایده که این دو تجربه فراتر از اشتراکی را هنگام لمس یکدیگر دارند. دوم، در میان همه رفتارهای عاشقانه آنها، موردی از خشونت خانگی نیز وجود دارد؛ تریا، قربانی، تا زمانی که کن «او را میخواهد»، ناراحت است و سپس رابطه آنها دوباره خوب میشود. کن همچنین در طول درمان سرطان تریا شروع به نوشیدن الکل میکند، نه به دلیل سلامت رو به زوال او، بلکه بیشتر به این دلیل که ناراحت است که نیازهای جسمی همسرش او را از کارش منحرف میکند. این زیرمتن sexist در سایر مناطق نیز احساس میشود، اگرچه شما باید تعجب کنید که آیا این فیلم، کن یا تنظیمات دهه ۱۹۸۰ است. به نوعی، فیلم مانند یک تبلیغ برای کن و کتابهایش به نظر میرسد، که در سراسر فیلم به نمایش گذاشته و به آن اشاره میشود. زبان قوی شامل کلمات bitch و f--k است؛ همچنین افکار خودکشی (و جوکهای مربوط به آن)، بوسیدن عاشقانه و صحبتهای تلویحی وجود دارد. برای اطلاع از فیلمهای بیشتر مانند این، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
هر کسی داستانی دارد، اما داستان هر کسی سینمایی نیست -- و در حالی که تجربه ویلبرها ممکن است شایسته همدردی ما باشد، این نمایش شایسته تماشای ما نیست. سباستین سیگل نویسنده و کارگردان، ناتوانی خود را در داستانگویی نشان میدهد و اقتباس فیلمنامه را به بدترین شکل ممکن ارائه میکند. برای کسانی که با آموزههای پیچیده ویلبر در مورد آگاهی آشنا نیستند، چیزی در اینجا آموخته نخواهد شد. به نظر میرسد تریا کارهایی فوقالعاده انجام داده و این زوج به نتایجی الهامبخش از طریق تجربه وحشتناک خود رسیدهاند، اما هیچکدام از این موارد به وضوح در فیلم «ناز و نیاز» بیان نشده است. فیلم بین ماجرای عاشقانه فراتر از این دنیا از کن و تریا و تلاش زوج برای درمانهای جدید و بدتر شدن نتایج در نوسان است و شروع به شبیه شدن به نسخهای تحریفشده از فیلم «مقصد نهایی» میکند که در صحنهای به پایان میرسد که احتمالا طولانیترین و ملودراماتیکترین صحنه مرگ در جهان است.این یک تولیدی است که شدیداً به سهپایه نیاز دارد. فیلمبردار شان لیلجستراند از دوربین لرزشدار بیش از حد استفاده میکند و آن را بیش از حد تکان میدهد، که با تکیه او بر زوم دایرهای و نمای چشمماهی بهشدت آزاردهنده میشود. بسیاری از مسائل توضیح داده نمیشوند و دیالوگها بدون تأثیر تکرار میشوند. صحنههای رویاگونهای از تریا که از میان کوههای سرسبز مالبو عبور میکند تا سفر شخصی او را نشان دهد و صحنههای کِن که بیجان در آب فرو میرود تا بیپناهی او را نشان دهد، کلیشههای تکراری و خستهکنندهای هستند. با او موافق باشید، از او متنفر باشید یا او را نشناسید، به نظر میرسد که ویلبر حداقل یک متفکر اصیل است، و این تولید به او، همسر فقیدش یا ایدههایشان بیعدالتی میکند. تنها راه لذت بردن از این فیلم، ناآگاهانه دیدن آن است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.