مار اسکس

با مرگ همسرش، کورای سیبورن (کلر دینز) از زندگی محدود و محصورشده‌اش رها می‌شود و وقتی در روزنامه‌ای می‌خواند که موجودی افسانه‌ای به نام مار اسکس دیده شده، مجذوب آن می‌شود. با توجه به سابقه کورای به‌عنوان یک طبیعت‌گرا، او لندن را به مقصد اسکس ترک می‌کند، جایی که با کشیش محلی، ویل رنسوم (تام هیدلستون) دوستی برقرار می‌کند. درحالی‌که ویل و کورای به هم نزدیک‌تر می‌شوند، اتفاقات اسکس باعث می‌شود که شک و تردید به کورای بیفتد، کسی که محلی‌ها او را متهم به بیدار کردن مار و آوردن یک سری بدشانسی بر شهر و مردمش می‌کنند. این مجموعه بر اساس کتابی به همین نام از سارا پری ساخته شده است.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد دلایل محبوبیت پایدار داستان‌های جنایی تاریخی در تلویزیون صحبت کنند. در مورد سریال‌های مشابه با موضوعات جنایی تاریخی مثل سریال «عصب‌شناس» فکر کنید. سریال «مار اسکس» از چه جهاتی شبیه است؟ و از چه جهاتی متفاوت است؟
• درام‌های دوره‌ای باید راه‌هایی برای انتقال زمان و مکان به بیننده پیدا کنند. این درام چگونه به بیننده نشان می‌دهد که در کجا و چه زمانی قرار دارد؟ آیا بدون عنوان ابتدایی هم می‌توانستید بفهمید؟ چطور؟
• اگر کتابی که این مجموعه بر اساس آن ساخته شده را خوانده‌اید، نظرتان در مورد مقایسه‌اش با مجموعه چیست؟ چه شباهت‌هایی وجود دارد؟ چه تغییراتی ایجاد شده است؟ بسیاری از افراد می‌گویند کتاب همیشه بهتر است. آیا در مورد این مجموعه هم این موضوع صادق است؟

مادر و پدرها باید بدانند که سریال The Essex Serpent درباره زنی بیوه است که به اسکس، انگلستان سفر می‌کند. او به دنبال یک مار افسانه‌ای دریایی است و درگیر یک رابطه عاطفی با کشیش محلی می‌شود. خشونت شامل فلش‌بک‌هایی از سوءاستفاده یک مرد از همسرش است؛ ما او را در حال خفه کردن همسرش می‌بینیم. اجساد مرده، از جمله یک جسد متورم غرق‌شده، دیده می‌شوند؛ همچنین عمل جراحی قلب باز با خون، قفسه سینه باز و قلب تپنده را می‌بینیم. محتوای جنسی شامل صحنه‌ای است که شخصیت‌ها در تختخواب به‌شدت یکدیگر را می‌بوسند و صحنه با خشونت به پایان می‌رسد. مرد متاهلی به‌طور ظریف با زنی که همسرش نیست، معاشقه می‌کند؛ آن‌ها با هم تصمیم می‌گیرند که تا زمانی که او متاهل است، خطر رابطه را نپذیرند. الفاظ زشت به ندرت استفاده می‌شوند: "damn" و "hell". صحنه‌هایی در پاب وجود دارد، اما کسی مست نیست. در شخصیت‌های فرعی تنوع وجود دارد، برخی از آن‌ها رنگین‌پوست هستند؛ چالش‌های زندگی آن‌ها به‌طور همدلانه به تصویر کشیده می‌شود.

این رمان گوتیک جذاب و پرهیجان با شور و اشتیاق ممنوعه و اشاره به ماوراءالطبیعه، برای بینندگانی که از کندی ریتم داستان لذت می‌برند، هیجان‌انگیز است. با مه غلیظ و آسمان‌های خاکستری، سختی و خشن بودن محیط در قرن نوزدهم در اسکس، انگلستان تقریبا ملموس است، که تماشای آن در جایی راحت و شنیدن این داستان عجیب و غریب و منحصر به فرد را لذت‌بخش‌تر می‌کند. روشن‌ترین چیزی که در هر زمان روی صفحه نمایش دیده می‌شود، موهای کوراست؛ همه چیز دیگر، از لباس‌ها تا ساختمان‌ها، درختان و آب، در سایه‌های خاکستری و سیاه است، که با فضای غمگین داستان هماهنگی دارد.کورای معتقد است مار افسانه‌ای در اسکس نوعی دایناسور باقی‌مانده است، اما مار اسکس واقعاً حول یک موجود ماوراء طبیعی نمی‌چرخد. در عوض، درگیری واقعی در اینجا اجتماعی است: کورای تحت محدودیت‌هایی که یک زن در زمان خود با آن مواجه است، ناراضی است و او و ویل هر کدام از جاذبه‌ای که نسبت به یکدیگر دارند ناراحت می‌شوند، زمانی که او با شخص دیگری ازدواج کرده است. اهالی شهر اسکس می‌بینند که بعد از ورود کورای، اتفاقی غیرمعمول، شاید ناخوشایند، رخ داده است، اما مطمئن نیستند که او دقیقاً چه چیزی را بیدار کرده است. بینندگان صبور که در داستان‌گویی بدون عجله مار اسکس گیر افتاده‌اند، منتظر ماندن برای پاسخ مشکلی ندارند.