درباره فیلم
مجموعه فانتزی قرون وسطایی دارای قهرمان زن قدرتمند و صحنههای خشونتآمیز است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشبر اساس رمان گرافیکی با همین نام اثر فرانک میلر و توماس ویلر، سریال نفرین داستان بانوی دریاچه از افسانه آرتور را روایت میکند، زمانی که او فقط یک دختر جوان به نام نیموئه (کاترین لانگفورد) بود. بسیاری از اهالی دهکده جادویی او را جادوگر میدانند و از او متنفرند، اما مادر کاهنهاش، لئونور (کاترین ویلسون)، میداند که دخترش قدرتهای فوقالعادهای دارد. وقتی نیموئه بهعنوان رهبر معنوی قبیلهاش انتخاب میشود، سعی میکند با بهترین دوستش، پیم (لیلی نیومارک)، فرار کند و با شوالیه جوان و خوشقیافهای به نام آرتور (دِوون ترل) آشنا میشود. در همین حال، دهکده او توسط پالادینهای سرخ، گروهی بیرحم از اصلاحطلبان مذهبی به رهبری پدر کاردن (پیتر مولان) مورد حمله قرار میگیرد، که قصد دارند قلمرو شاه اُتر پندراگون (سباستین آرمستو) را از جادو پاک کنند، با این حال به جادوی ناقص مرلین (گوستاف اسکارشگورد)، جادوگر دربار، متکی هستند، شاید تنها موجودی که قدرتهای نیموئه را میشناسد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد دلایل ماندگاری افسانههای آرتوری صحبت کنند. چه چیزی در این داستانها توجه مردم را جلب میکند؟ چه ویژگیهای انسانی جهانی در این داستانها به تصویر کشیده شده است؟ چرا مردم همچنان به داستانهایی درباره سرنوشت، جادو، شجاعت و فداکاری علاقهمند هستند؟
- داستانهای زیادی در مورد پادشاهی آرتور وجود دارد که بر روی شخصیتهای مرد تمرکز دارند؛ اما سریال نفرینشده بر روی یک شخصیت زن جوان تمرکز دارد. این تغییر در شخصیت اصلی چگونه داستان و اکشن را تحت تاثیر قرار میدهد؟ آیا این تغییرات بهتر هستند؟
- نقش شجاعت در این داستان چیست و چگونه شخصیتها آن را به نمایش میگذارند؟ چرا این یک قدرت شخصیتی مهم است؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که سریال نفرین شده بر اساس کتابی در سال ۲۰۱۶ و در پادشاهی افسانهای شاه آرتور ساخته شده و داستان سرآغاز بانوی دریاچه را روایت میکند. خشونت جادویی در این سریال مکرر است و میتواند خونین و آزاردهنده باشد. نبردهای بسیاری با شمشیر و اسب رخ میدهد؛ ارتشی مهاجم به دهکدههای بیدفاع حمله میکند و در هر بار تعداد زیادی را میکشد، خانهها را به آتش میکشد، قربانیان را به صلیب میکشد و به آتش میکشد، آنها را میکشد و کتک میزند. کودکی به سمت سرنوشت شوم خود کشیده میشود. تصویری طولانی و واقعگرایانه آزاردهنده از یک نوزاد مرده نشان داده میشود. شخصیتهای مرد به شخصیتهای زن خشونت جنسی تهدید میکنند. حیواناتی مانند گرگ و گوزن به صورت خونین کشته میشوند. الفاظ زشت در این سریال کم است، اما به یک شخصیت زن لقب جادوگر و پیرزن داده میشود. دو شخصیت در این سریال کشش جنسی به هم دارند و انتظار میرود که با هم معاشقه، بوسیدن و شروع رابطه داشته باشند. شخصیت زن جوانی در مرکز داستان است که برای یک داستان آرتورین غیرمعمول است؛ او قدرتمند و منحصر به فرد است و شجاعت قابل توجهی از خود نشان میدهد. بقیه بازیگران از نظر قومیت و نژاد متنوع هستند. صحنههای زیادی در میخانهها اتفاق میافتد و یک شخصیت مرد اغلب مست است و هنگام راه رفتن لنگ میزند و کلماتش را به سختی ادا میکند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
با قرار دادن یک چرخش جادویی در یک داستان آشنا، این درام شمشیر و جادوگری افسون میکند، به ویژه برای بینندگانی که از مفهوم یک داستان آرتور با یک قهرمان زن جوان مجذوب شدهاند. فیلمها، سریالها و حتی نمایشهای زیادی وجود داشتهاند که افسانههای باستانی پادشاه انگلیسی و پادشاهی جادویی او را دراماتیزه کردهاند: اکسکالیبور سورئال 1981، شمشیر در سنگ انیمیشنی دیزنی، حتی مونتی پایتون و جام مقدس، اما تمایل دارند بر شخصیتهای مرد افسانهها تمرکز کنند: شوالیههای زرهپوش، مبارزان دشمن، یک پادشاه درگیر. اما نقطه عطف تغییر جنسیت در سریال لعنت تازه است؛ داستان او جذاب و نو است. پادشاهی آرتور خطرناک است؛ با نیروهای زیادی که علیه او صفآرایی کردهاند، وضعیت نیموئه غیرممکن به نظر میرسد. اما با شروع درام، نیموئه به آرامی شروع به درک قدرتهای خود میکند، و سپس از آنها استفاده میکند، یک گام بزرگ و لذتبخش از برآورده شدن آرزو برای هر بینندهای که آرزوی جادوی پنهان خود را داشته است.لعنت کامل نیست. این عمل زمان میبرد تا شکل بگیرد و بسیاری در پایان قسمت اول گیج میشوند که این داستان به کجا میرود. جلوههای ویژه هم گاهی آنقدرها خاص نیستند: در قسمت اول به گرگهایی دقت کنید که در بعضی صحنهها به نظر میرسد با دستکشیهای عروسکی بازی میشوند. اما با چشمان درشت و جدی لانگفورد، نیموئه نقش اصلی جذابی است که در شرایطی به نظر غیرممکن گیر افتاده، اما میتواند از دردسرها خلاص شود و با روشهای جادویی و عملی راهی به خواستههایش پیدا کند. مرلینِ اسکارسگارد هم عجیب و شگفتانگیز است: بدون پیراهن، کثیف و دو رو، اما زیرکانه از حضور و قدرت نیموئه آگاه است درحالیکه شخصیتهای دیگر دختری جوان و «بیدفاع» را نادیده میگیرند. بینندگان، آماده شوید تا مجذوب شوید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.