راز آمیلا

«آمیلا» دختر کوچکی است که به‌خاطر سرگیجه‌هایش در بیمارستان بستری شده است و خواب‌های آشفته‌ای می‌بیند. او در بیمارستان برای خود دوستانی پیدا‌ کرده است و با آن‌ها وقت می‌گذراند. خواب‌های آمیلا نشانه‌ای از دنیایی هستند که او درواقع متعلّق به آنجاست. سرزمینی که «لامیا»ها در آن زندگی می‌کنند. آمیلا برای اینکه از خطرات در امان باشد و آسیب نبیند، در کودکی به دنیای انسان‌ها فرستاده شده است اما حالا وقت بازگشت اوست. او یک نشانه، یعنی یک گردنبند شبدر، به گردن دارد. آمیلا آن را به یکی از دوستان خود می‌دهد اما تاسوری این موضوع را نمی‌داند، پس زیردستان خود را به‌دنبال کسی می‌فرستد که این گردنبند را به گردن دارد و او هم به اشتباه فرد دیگری را برای تاسوری می‌برد. ازطرف‌دیگر، اولنزرو برای محافظت از آمیلا، اصل ماجرا را به او می‌گوید و از او می‌خواهد که بین رفتن به سرزمین خود و ماندن در این دنیا و زندگی به‌عنوان یک دختربچه‌ی معمولی یکی را انتخاب کند. آمیلا پس از تأمل فراوان، تصمیم می‌گیرد به دنیای خودش برود و میراثش را پس بگیرد. هری، دوست جدید آمیلا، نیز به‌صورت تصادفی با آمیلا و اولنزرو همراه می‌شود و به آن‌ها در راه پس‌گرفتن میراث آمیلا، به آن‌ها کمک کرد. درنهایت آمیلا تصمیم گرفت پیش مادرش در سرزمین لامیاها زندگی کند.

• از کودک خود بخواهید داستان را از زاویه‌ی دید خودش برای شما تعریف کند.

این انیمیشن داستانی سرگرم‌کننده دارد و برای گذراندن اوقات فراغت فرزندانتان می‌تواند گزینه‌ی مناسبی باشد.