سرود کریسمس

در داستان روح کریسمس، روح شریک تجاری ابینزر اسکروج در شب کریسمس به دیدنش می‌آید. مارلی، که در زندگی با زنجیرهای طمع و تحقیر به بند کشیده شده بود، به اسکروج خسیس هشدار می‌دهد که اگر روش‌هایش را تغییر ندهد، سرنوشتی مشابه در انتظارش است. مارلی به او می‌گوید که سه روح به دیدنش خواهند آمد، و درست در ساعت ۱ صبح، اسکروج با اولین روح بیدار می‌شود که او را از گذشته‌اش عبور می‌دهد تا انتخاب‌های اشتباهش را که او را به اینجا رسانده‌اند، دوباره ببیند. روح دوم زمان حال را به او نشان می‌دهد، و روح آخر، که به طرز وحشتناکی ساکت است، سایه‌های تاریک کریسمس‌های آینده را به نمایش می‌گذارد. اسکروج با دیدن قبر تنها و غم‌انگیزش، از هم می‌پاشد و طلب بخشش می‌کند و با صداقت سوگند می‌خورد که روح کریسمس را در تمام طول سال در قلبش زنده نگه دارد.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد چگونگی اصلاح اشتباهات خود صحبت کنند، همانطور که اسکروچ در داستان سرود کریسمس انجام می‌دهد. چگونه اشتباهات خود را تشخیص می‌دهید؟ آیا خودتان آنها را پیدا می‌کنید، یا مثل اسکروچ، به کمک دیگران برای دیدن آنها نیاز دارید؟
• چگونه اسکروج در سرود کریسمس شفقت و همدلی را می‌آموزد؟ در مورد صداقت و قدردانی چه؟ چرا اینها نقاط قوت شخصیت مهمی هستند؟

والدین باید بدانند که در داستان سرود کریسمس، پدربزرگ داستان‌های اخلاقی، دیکنز با نگاهی واقع‌بینانه به زندگی انگلیسی در قرن نوزدهم، به ما نشان می‌دهد که اشتباهات، اگر اصلاح نشوند، می‌توانند افراد خوب را گمراه کنند. این اقتباس در ابتدا در سال 1984 به عنوان یک فیلم تلویزیونی پخش شد. موسیقی به‌طور دراماتیکی مکمل فیلمنامه‌ای به‌خوبی اقتباس شده است. طنز به‌خوبی اجرا شده و شما را به خنده می‌اندازد. با وجود پیام ارزشمند، این نسخه ممکن است برای برخی افراد بسیار تاریک و ترسناک باشد. این فیلم برای لذت بردن تمام اعضای خانواده و حتی اشک ریختن مناسب است. اما صحنه‌ها غم‌انگیز هستند. نگاهی به خانواده‌های درمانده و کودکان بیمار. مردی تلخ و کینه‌توز که از درد و رنجی که به دیگران وارد کرده، رنج می‌برد. نگاهی به دوران کودکی آزاردهنده که بخشی از تقصیر وضعیت اسکروج را به گردن پدر بی‌توجه او می‌اندازد. برای اطلاع از فیلم‌های مشابه، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

این بازگویی سال ۱۹۸۴ از کلاسیک چارلز دیکنز شاید بهترین نسخه‌ای باشد که تا به حال از این داستان گفته شده است، درست مثل نسخه سال ۱۹۵۱ با بازی آلستیر سیم. این فیلم از بازیگران استثنایی (از جمله فرانک فینلی در نقش جیکوب مارلی و دیوید وارنر در نقش بوب کراچیت)، لباس‌ها و پس‌زمینه‌های باشکوه و همچنین بی‌زمانی که از فیلم‌سازی هوشمندانه و اجتناب از جلوه‌های پرزرق و برق که خیلی زود قدیمی می‌شوند، بهره می‌برد.این نسخه از کریسمس کارول برای همه مناسب نیست. فیلمی دردناک و پراحساس است که با تصاویری سرد و غم‌انگیز پر شده. کودکان ممکن است از دیدن تیم کوچولوی معلول و نحیف که با پوست رنگ‌پریده و چشمان گودرفته‌اش به نوعی از روح جیغ‌کش و سفیدچشم، مارلی، هم ترسناک‌تر است، بلرزند. اسکروج، که به‌خوبی توسط جرج سی. اسکات بازی شده، مردی خسیس و نفرت‌انگیز است که از فریبکاری‌هایش لذت می‌برد، اما تقریباً با راهنمایی ارواحش همراه می‌شود، درست مثل کسی که به دنبال آمرزش است. وقتی در پایان فرو می‌پاشد و التماس بخشش می‌کند، دیدن او دل‌خراش است، و هیچ شکی نیست که واقعاً نجات پیدا کرده است.