درباره فیلم
فیلم تار، زندگی یک هنرمند خیالی به نام لیدیا تار را به تصویر میکشد و از جنبههای ناهماهنگ قدرت برافراشته از شهرت سخن میگوید. از روزهای غرور و عزتنفس لیدیا تار تا روزهایی که منجر به تفکر و بازگشت به اصل، سخن میگوید و درنهایت نشان میدهد هر انسانی در پسِ چهرهی اجتماعیاش، در زندگی فردیاش با چالشهای متفاوتی دستوپنجه نرم میکند. این فیلم ساخته کمپانیهای فیلم استاندارد و امجگ پروداکشنز در کشور آلمان است که تماشای آن برای علاقهمندان به زندگی هنرمندان و موسیقی میتواند جذاب و آموزنده باشد. لازم است بدانید لیدیا تار گرایش جنسی به همجنس خود دارد و خواهید دید بخشی از زندگی او تحتتأثیر این اتفاق میباشد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: خیلی کم
پیام مثبت: خیلی کم
خلاصه فیلم
ویرایشفیلم تار که ساخته کمپانی استاندارد در سال 2022 در کشور آلمان است، میخواهد زندگی پرتلاطم یک رهبر ارکستر زن به نام لیدیا تار را به تصور درآورد.
تار که اولین رهبر زن فیلارمونیک برلین است، مشغول مصاحبه با ادام گوپنیک در جشنواره نیویورکر است و از ضبط اثر جدید و هیجانانگیز خود و انتشار کتاب tar on tar میگوید. او مورد تشویق مخاطبین و جامعه هنری بینالملل است و در شیوه گفتار و عمل شاهد اعتماد بهنفس و عزت نفس او خواهید بود.
تار با الیوت کاپلان، یک سرمایهگذار و رهبر ارکستر آماتور که بنیاد آکاردئون را با همکاری لیدیا برای حمایت از رهبران زن پایهگذاری کردهاست، ملاقات میکند.
لیدیا با برگزاری یک کلاس موسیقی در مدرسه جولیارد، افکار دانشآموزی به نام مکس را به چالش میکشد. او معتقد است که افکار زنستیری باخ نمیتواند مورد توجه قرارگرفتن هنر او را تحتتاثیر قرار دهد. او میخواهد مکس را متوجه کند که ملیت و مذهب و نژاد از استعداد و مهارت جدا هستند و این را با مثالزدن مکس به تصویر میکشد اما درست در همین لحظه که لیدیا احساس پیروزی از این تدریس و نبرد دارد، شخصی درحال فیلم گرفتن است و در آیندهای نهچندان دور، بر علیه تار تمام میشود.
قبل از برگزاری امتحان برای جایگاه ویولن سل در ارکستر، لیدیا اولگا متکینا را در سرویس بهداشتی میبیند و به او علاقمند میشود. شارون، همسر لیدیا و فرانچسکا که به نوعی مدیر برنامهی تار است از وجود گرایش به اولگا در تار آگاه میشوند و باعث دلخوریشان میشود.
کریستیا، دوست دختر سابق لیدیا همچنان به ارسال ایمیل برای لیدیا ادامه میدهد تا اینکه بعد از ناامیدی از سمت تار، خود را میکشد.
این اتفاق شروع روزهای پرچالش تار میشود چون والدین تیلور از تار شکایت میکنند. یک کلیپ که محتوای آن جابهجا شده از روز تدریس تار در مدرسه جولیا در اینترنت دست به دست میشود و محبوبیت تار را زیر سوال میبرد. مقالهای در نیویورکپست او را متهم به آزار جنسی زنان اطرافش میکند. در برلین، لیدیا به دلیل بحث و جدل به عنوان رهبر ارکستر حذف میشود. شارون که از این اتهامات و اتفاقات خشمگین است، لیدیا را از دیدن دخترشان پترا منع میکند. لیدیا به استودیوی قدیمی خود بازمیگردد و بهطور فزاینده ای افسرده و آشفته میشود. او مخفیانه وارد جلسه ضبط زنده سمفونی پنجم مالر میشود و به جایگزین خود، الیوت حمله میکند که اینکار جایگاه حرفهای او را زیر سوال میبرد. لیدیا به خانه پدریاش میرود و درآن جا گوشدادن به حرفهای تونی و شنیدن صدای لئونارد برنشتاین که از معنای موسیقی میگوید، اصالت را در او مرور میکند.
با پیشآمدن یک موقعیت شغلی در آسیا، تار به کشورهای شرقی سفر میکند و به عنوان رهبر ارکستر شروع به فعالیت میکند.
در پایان موسیقی سری بازیهای ویدیویی مانستر هانتر توسط لیدیا و تیماش اجرا میشود.
و زندگی ادامه دارد…
درباره این موارد گفتگو کنید
- همیشه تماشای روزهای اوج و محبوبیت یا شهرت یک فرد میتواند جذاب باشد، اما آیا تماشای روزهای سقوط و پرچالش آنها هم برایتان جالب است؟ اگر بله، چرا؟! به نظرت هدف فیلمساز از به تصویر کشیدن زندگی تار و پستی و بلندیهایی که شاهدش بودی، چیست؟ در فیلم شاهد تماشای روزهایی از زندگی تار هستیم که عزتنفس و اعتمادبهنفس او منجر به تجربه خودخواهی و حتی سوءاستفاده از جایگاهش میشود. شما در کجای فیلم این اتفاق را حس کردید؟! خلاصه: لیدیا اغلب میگوید که برای تفسیر درست یک اثر هنری، باید هدف خالق را شناسایی کنید. فکر می کنید هدف فیلمساز از ساخت تار چیست؟ اگر قرار باشد زندگی یک هنرمند مشهور را از نزدیک تماشا کنید، انتخاب شما کدام شخصیت است؟ فکر میکنید کدام هنرمندان یا افراد مشهور و اجتماعی از جایگاه عزت و مقام اجتماعی دچار سقوط شدند و آیا این اتفاق برحق بود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشلازماست بدانید این فیلم ساخت کشور آلمان است و در فرهنگ این کشور حضور لیدیا تار به عنوان یک هنرمند با گرایش جنسی به همجنس خود، ناهنجاری نیست اما عدم توجه لیدیا به تعهدات عاطفی خود منجر به تصویر ذهنی ناخوشایند و بیمسئولیت از او میشود. او یک همجنس باز است و با وجود ازدواج و حضور فرزندشان، به شخص دیگری علاقهمند میشود و گرایش پیدا میکند. مشروب میخورد و گاها شاهد مصرف سیگار توسط شخصیتهای داستان خواهید بود.
تار بیانگر زندگی یک فرد مشهور با قدرت اجتماعی بالاست و بالطبع این فرد پستی و بلندیهای منحصر به خودش را تجربه میکند.
با دیدن این فیلم میتوانید علاوه بر زندگی اجتماعی، زندگی شخصی و خانوادگی یک هنرمند مشهور را ببینید و حس کنید که تاثیر رسانه بر افکار عمومی و تغییر جایگاه یک فرد چقدر راحت امکانپذیر است.
گرایش جنسی لیدیا تار و سایر اتفاقات و ویژگیهای همراهش، بخشی از دنیای پیرامون کنونی ما هستند و تماشای این فیلم میتواند در جهت آگاهسازی فرزند خود از شرایط جوامع انسانی و بحث و گفتوگو درباره ویژگیها و سبک زندگیاش شود.
خلاصه:
با دیدن فیلم تار شاهد تماشای روزهای اوج و افول یک هنرمند خیالی بینالمللی در دنیای موسیقی با گرایش جنسی به همجنس خود خواهید بود. این اتفاق در زمینه فیلم اثرگذار است اما شاهد تصاویر ناخوشایند نخواهید بود. تماشای این فیلم به شما برای تجربهی دنیای افراد مشهور در جوامع غربی از نزدیک کمک میکند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
صبر و ذهنی پذیرا لازم است تا به طور کامل با پرتره سوزان بلانشت از زنی بسیار موفق که با همه چیز هماهنگ است جز با خود، ارتباط برقرار کرد. در حالی که جهانسازی تار آغاز میشود، تاد فیلد نویسنده و کارگردان، بینندگان را در محیط لیدیا تار غرق میکند، جایی که هر بار یک کلمه پنج هجایی بر یک کلمه ساده ترجیح داده میشود و نام کنسرتوها و موسیقیدانان برجسته به طور مفصل مورد بحث قرار میگیرد. این فضا و ریتم کند اولیه (فیلم با نمایش کامل اسامی عوامل از تهیهکننده و حسابدار تولید تا بقیه روی صفحهای سیاه آغاز میشود) بدون شک روح نوجوانان بیقرار را تحت فشار قرار میدهد، حتی آنهایی که به موضوع علاقهمند هستند. اما وقتی فیلم از معرفی تار به عنوان نابغهای فراتر از حد معمول فراتر میرود، ریتم به قدری تند میشود که زمان طولانی فیلم احساس نمیشود.بلانشت تقریبا همیشه باشکوه است، اما در اینجا خود را استاد مطلق این حرفه ثابت میکند. او به عنوان یک معلم، رهبری ارکستر را به دست میگیرد، درباره تکنیکهای موسیقی صحبت میکند و با استدلال پیانو مینوازد. و لیدیا تار یک شخصیت کاملاً اصلی است: یک شخصیت زن که بسیار پیچیده، کاملاً غیرقابل ارتباط، جذاب، مسحورکننده و سرزنشبرانگیز است. این یک داستان #MeToo است که از دیدگاه شکارچی قدرتمند روایت میشود. اگر شخصیت اصلی مرد بود، شاید تماشاگران نخواستند نزدیک به سه ساعت با او بنشینند. اما سخت است که انتخاب روایت این داستان از دیدگاه یک همجنسگرا را زیر سؤال نبریم. سینما اغلب شخصیتهای کوئیر را شرور نشان داده است و به طور کلی، بیشتر جرایم اجبار جنسی و سوءاستفاده از قدرت هنوز توسط مردان انجام میشود. بازار فیلم هنوز با این داستانها اشباع نشده است، پس چرا زنی را به عنوان واینستین دنیای موسیقی کلاسیک به تصویر بکشیم؟ فیلم فیلد عالی است و بلانشت استثنایی است، اما سخت است که نگران نباشیم که توجهی که بدون شک همراه با چنین قطعه قابل توجهی از کار خواهد بود، درک عمومی یک گروه تاریخی از زنان را که اغلب مورد انتقاد قرار میگیرند، تضعیف نکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.