خانواده فیبلمن

سمی فیبلمن، که در سنین کودکی با خانواده‌اش، به سینما رفته و جادوی سینما را می‌بیند، به این حرفه علاقه‌مند می‌شود. او که فیلمِ تصادف یک قطار با ماشینی را دیده، سعی می‌کند تا آن صحنه را با قطاری که در عید حنوکا گرفته، بازآفرینی کند. خانم و آقای فیبلمن، که متوجه قصد او از این کار می‌شوند، دوربینی را در اختیار او می‌گذارند، تا این بازآفرینی را ضبط و بارها آن‌ را تماشا کند. کارگردانی فیلم تصادف قطار، نقطه شروع آینده درخشان سمی می‌شود. او با کمک خواهرانش، فیلم‌هایی می‌سازد و با خلاقیتش، تدوین و جلوه‌های ویژه فیلم را نیز انجام می‌دهد. سمی برای دریافت نشان لیاقت مدرسه، فیلم وسترنی می‌سازد که در آن با استفاده از سوراخ‌کردن فیلم، شلیک‌ها را به صورت طبیعی در می‌آورد. این استعداد ذاتی سمی، موجب می‌شود تا پدر و مادرش به او بهای بیشتری بدهند. پدر از سمی می‌خواهد تا فیلم روز پیک‌نیک‌شان را بسازد تا به‌وسیله آن بتواند همسرش، که به تازگی مادرش را از دست داده، را خوشحال کند. سمی هنگام ساخت فیلم، متوجه رابطه عاشقانه بین مادر و همکار پدرش می‌شود و به همین خاطر، رفتار سردی را با مادر پیش می‌گیرد. مادر که از افشاشدن رابطه و دوری از معشوق، حال خوبی ندارد، بچه‌ها و همسرش را ترک می‌کند. سمی پس از سالها تلاش و نامه‌نگاری با شبکه‌های تلوزیونی، موفق می‌شود تا یک برنامه کوتاه تلوزیونی را بسازد و با کارگردان معروف، جان فورد، آشنا شود. جان فورد نکته کلیدی فیلم‌سازی را به سمی می‌گوید و مسیر آینده او را، مشخص می‌کند.

• علاقه سمی به فیلم‌سازی، از کجا شکل گرفت؟ اگر سمی، راه خود را پیدا نمی‌کرد، چه آینده‌ای در انتظارش بود؟ دلیل موفقیت سمی در فیلم‌سازی چه بود؟ ناسازگاری و بی‌اخلاقی‌های مادر، چه تاثیری رو فرزندان داشت؟ از فرزندتان بپرسید که شغلی در آینده برای خود متصور است و آیا حالا، در مسیر آن قدم برمی‌دارد؟ خلاصه: درباره سمی، هدف و دلیل موفقیتش با یکدیگر، گفت‌وگو کنید.

«فیبلمن» یک زندگی‌نامه از شروع فعالیت و انگیزه‌های اسپیلبرگ برای کارگردانی‌ست. اسپیلبرگ، داستان زندگی خود و خانواده‌اش را به رشته تحریر درآورده و در قالب خانواده‌ای با نام فیبلمن، به روی پرده برده‌است. خانواده فیبلمن، یک خانواده هنری و نخبگانی‌ست که در آن به علم، بیشتر از هنر اهمیت داده می‌شود. پدر سمی فیبلمن، می‌خواهد پسرش مانند خود، شغلی مهندسی داشته باشد و به فیلم‌سازی به چشم یک سرگرمی نگاه کند. اما موقعی که اشتیاق و علاقه سمی به کارگردانی را می‌بیند، از موضع خود پایین آمده و امکانات پیشرفت را برای او فراهم می‌آورد. پیام مهم و قابل توجه فیلم، همین توجه به علایق، استعدادهای درونی و منحصر به فرد بودن آن در فرزندان است. اگر اسپیلبرگ، برخلاف استعداد و علاقه خود عمل می‌کرد و مانند پدر، ریاضیات و مهندسی را ادامه می‌داد، دنیا از وجود یک کارگردان موفق، محروم می‌شد. ممکن است در یک خانواده کاملا هنری، فرزندی قصد علم‌آموزی داشته باشد یا برعکس؛ در یک خانواده علمی، فرزندی بخواهد یک حرفه هنری را برای خود برگزیند. نباید با بی‌توجهی به استعداد و نادیده‌گرفتن علایق فرزندان، آینده مبهمی را برای آنان رقم زد. موضوع خیانت مادر و فشار روانی وارد شده بر سمی، ممکن است روحیه فرزند کمتر از 15 سال شما را خدشه‌دار کند یا اضطراب جدایی و از دست‌دادن والدین را به جان او بیاندازد، پس بهتر از با توجه به روحیه فرزند و توجه به رده‌بندی سنی، به تماشای فیبلمن، بنشینید. خلاصه:  توجه به علایق و استعدادهای فردی، باعث ساختن آینده‌ای درخشان با کمک والدین می‌شود.