کینکید، قمارباز
Kinkaid, Gambler
۱۰+
مناسب برای بالای ۱۰ سال
درباره فیلم
جرج آرنولد، رئیس شرکت املاک دره بهشت، توسط جیم کینکید مورد سرقت 10000 دلاری قرار گرفته است، کسی که از کشور فرار کرده است. آرنولد خدمات آژانس کارآگاهی بارتون را برای دستگیری کینکید استخدام میکند. نلی به این پرونده اختصاص داده میشود. او به خانه قمار میرود. ناآگاهی او از قمار تقریباً او را لو میدهد. رومرو والدز، دست راست کینکید، احساس میکند که همه چیز در مورد این زن مشکوک است. اما کینکید به شدت به نلی وابسته شده و حرف بدی را در مورد او نمیپذیرد. نلی از خوبی قلب کینکید آگاه میشود و کار خیانت به او را ناخوشایند مییابد. او خود را مجبور به انجام کار میکند و موفق میشود کینکید را عادت دهد که با او از مرز عبور کند. سپس به نیویورک تلگراف میزند تا مردان را برای دستگیری بفرستند. لتی فرانک، یک محکوم با کینه نسبت به نلی، موفق به فرار میشود و به مکزیک میرود. او به خانه قمار کینکید میرسد و نلی را به عنوان کارآگاه نیویورک شناسایی میکند. به کینکید اطلاع داده میشود. با این حال، او همان شب قدم زدن معمول خود را با نلی انجام میدهد. در حالی که روی نیمکت همیشگیشان نشستهاند، به او میگوید که چگونه تعدادی خارجی را در بیابان کاملاً فقیر و بیچیز پیدا کرده است؛ آنها به او گفتند که چگونه توسط آرنولد از تمام پسانداز زندگیشان دزدیده شدهاند، از طریق یک معامله املاک غیرقانونی. کینکید از این افراد مراقبت کرد و به نیویورک رفت تا ببیند چه کاری میتواند برای بازگرداندن پولشان انجام دهد. وقتی از آرنولد خواست پول را بازگرداند، مورد تمسخر قرار گرفت، زیرا معامله کاملاً قانونی بود. کینکید با زور پول را از آرنولد گرفت، به مکزیک فرار کرد و آن را به مهاجران بازگرداند. کارآگاهان از نیویورک میرسند. نلی از کینکید میخواهد که برای قدم زدن بروند. رومرو، که به نلی اعتماد ندارد، با دو مکزیکی او را تعقیب میکند تا در صورت نیاز حضور داشته باشند. کینکید توسط آرنولد و کارآگاهان دستگیر میشود و رومرو با کمک به او میآید، اما در لحظه بحرانی توسط پیروانش رها میشود و او نیز دستگیر میشود. در زندان، کینکید و رومرو دوباره دوست میشوند و کینکید تمام دارایی خود را شرط میبندد که نلی "به شکل واقعی خود عمل خواهد کرد." در اتاقش، نلی راهی برای فرار از مشکلش پیدا میکند. او کلیدهای زندان را از کلانتر میدزدد و در را باز میکند. در سپیدهدم، کینکید، نلی و رومرو از بیابان وارد شهر میشوند و مورد استقبال دوستانشان قرار میگیرند. کینکید خانه قمار و هر چیزی که به آن مربوط است را به رومرو میدهد، زیرا مییابد که آینده و خوشبختیاش با نلی است، دور از هر چیزی که به زندگی قبلیاش مربوط میشود.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: ندارد
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشجرج آرنولد، رئیس شرکت املاک دره بهشت، توسط جیم کینکید مورد سرقت 10000 دلاری قرار گرفته است، کسی که از کشور فرار کرده است. آرنولد خدمات آژانس کارآگاهی بارتون را برای دستگیری کینکید استخدام میکند. نلی به این پرونده اختصاص داده میشود. او به خانه قمار میرود. ناآگاهی او از قمار تقریباً او را لو میدهد. رومرو والدز، دست راست کینکید، احساس میکند که همه چیز در مورد این زن مشکوک است. اما کینکید به شدت به نلی وابسته شده و حرف بدی را در مورد او نمیپذیرد. نلی از خوبی قلب کینکید آگاه میشود و کار خیانت به او را ناخوشایند مییابد. او خود را مجبور به انجام کار میکند و موفق میشود کینکید را عادت دهد که با او از مرز عبور کند. سپس به نیویورک تلگراف میزند تا مردان را برای دستگیری بفرستند. لتی فرانک، یک محکوم با کینه نسبت به نلی، موفق به فرار میشود و به مکزیک میرود. او به خانه قمار کینکید میرسد و نلی را به عنوان کارآگاه نیویورک شناسایی میکند. به کینکید اطلاع داده میشود. با این حال، او همان شب قدم زدن معمول خود را با نلی انجام میدهد. در حالی که روی نیمکت همیشگیشان نشستهاند، به او میگوید که چگونه تعدادی خارجی را در بیابان کاملاً فقیر و بیچیز پیدا کرده است؛ آنها به او گفتند که چگونه توسط آرنولد از تمام پسانداز زندگیشان دزدیده شدهاند، از طریق یک معامله املاک غیرقانونی. کینکید از این افراد مراقبت کرد و به نیویورک رفت تا ببیند چه کاری میتواند برای بازگرداندن پولشان انجام دهد. وقتی از آرنولد خواست پول را بازگرداند، مورد تمسخر قرار گرفت، زیرا معامله کاملاً قانونی بود. کینکید با زور پول را از آرنولد گرفت، به مکزیک فرار کرد و آن را به مهاجران بازگرداند. کارآگاهان از نیویورک میرسند. نلی از کینکید میخواهد که برای قدم زدن بروند. رومرو، که به نلی اعتماد ندارد، با دو مکزیکی او را تعقیب میکند تا در صورت نیاز حضور داشته باشند. کینکید توسط آرنولد و کارآگاهان دستگیر میشود و رومرو با کمک به او میآید، اما در لحظه بحرانی توسط پیروانش رها میشود و او نیز دستگیر میشود. در زندان، کینکید و رومرو دوباره دوست میشوند و کینکید تمام دارایی خود را شرط میبندد که نلی "به شکل واقعی خود عمل خواهد کرد." در اتاقش، نلی راهی برای فرار از مشکلش پیدا میکند. او کلیدهای زندان را از کلانتر میدزدد و در را باز میکند. در سپیدهدم، کینکید، نلی و رومرو از بیابان وارد شهر میشوند و مورد استقبال دوستانشان قرار میگیرند. کینکید خانه قمار و هر چیزی که به آن مربوط است را به رومرو میدهد، زیرا مییابد که آینده و خوشبختیاش با نلی است، دور از هر چیزی که به زندگی قبلیاش مربوط میشود.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.