درباره فیلم
داستان عجیب و غریبی که حاوی صحنههای ترسناک، خطرات و مضامین بالغانه است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشآماندا (ماریا والورده) و دختر خردسالش نینا (گیلرمینا سورریبس لیوتا) برای تابستان در تبرویا (فاصلهی نجات) خانهای را در روستایی در آرژانتین اجاره کردهاند. در آنجا، با همسایهشان کارولا (دُلورِس فُنزی) و پسرش، دیوید (امیلیو وودانوویچ) ملاقات میکنند. دیوید از زمانی که یک درمانگر محلی بیماری را از بدنش بیرون کشیده، خودش نبوده است. کارولا از او میترسد و به آماندا هم هشدار میدهد که مراقب باشد. آماندا خودش هم حالش خوب نیست و به نظر میرسد صدای دیوید در سرش است و او را به بازسازی رازی وادار میکند که ممکن است، یا ممکن است نباشد، توضیح دهد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد این صحبت کنند که آیا به داستان کارلوتا در مورد دیوید در «رؤیای تبدار» اعتقاد دارند یا خیر. چرا بله و چرا خیر؟ چه سرنخهایی ممکن است نشان دهد که او حقیقت را نمیگوید؟ چه صحنههایی نشان میدهد که او راست میگوید؟
- چه زهری توسط درمانگر روحانی ذکر شده است؟ فیلم در کجا به وجود و اثرات آن بر روستا، مردم و حیواناتش اشاره میکند؟
- کتابی که این فیلم بر اساس آن ساخته شده است، توسط برخی به عنوان رئالیسم جادویی توصیف شده است. ویژگیهای این ژانر چیست؟ نویسندگان مرتبط با آن چه کسانی هستند؟ برای اطلاعات بیشتر از کجا میتوانید جستجو کنید؟
- آیا میتوان این اثر را در ژانر فیلمهای ترسناک قرار داد؟ چرا یا چرا نه؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «فِوِر دریم» که در آرژانتین اتفاق میافتد و بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است، ممکن است برخی بینندگان را ناراحت کند، اگرچه محتوای صریح زیادی در آن وجود ندارد. صحنههای ترسناکی در فیلم وجود دارد، مانند پریدن یک سگ روی شیشه ماشین، صدایی بلند و ناگهانی که برای فراری دادن پرندگان از یک مزرعه استفاده میشود، و شکستن شیشهها همزمان با خروج یک متجاوز از خانه و ورود یک مادر برای پیدا کردن دخترش که داخل خانه حبس شده است. اما فیلم بیشتر از اینکه خشونتآمیز باشد، ترسناک است. در فیلم، یک کودک با حیوانات مرده و گل بازی میکند، بیمار میشود و توسط یک درمانگر معنوی معالجه میشود که میگوید او مسموم شده و ارواح باید "مهاجرت" کنند تا او را نجات دهند. زنی بیمار میشود و قادر به حرکت نیست، و بدنش توسط شخصی روی زمین کشیده میشود. افراد معلول در شب در خیابانها پرسه میزنند. فیلم موضوعاتی درباره مادری را مطرح میکند، و یکی از مادران توضیح میدهد که چگونه دائماً فاصله مورد نیاز برای نجات احتمالی فرزندش در خطر را محاسبه میکند. او کابوسی درباره تسخیر شدن دخترش میبیند، بعد از اینکه دوستش به او میگوید پسرش توسط ارواح تسخیر شده است. یک صحنه رابطه جنسی بین یک زوج متاهل وجود دارد. در صحنهای، سینه برهنه زنی در حالی که در دریاچه شنا میکند، نشان داده میشود. زبان انگلیسی در زیرنویسهای انگلیسی این فیلم اسپانیایی شامل کلمات «لعنتی»، «خرابکاری» و «دیوانه» است. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
فیلمساز کلودیا لوزا به عمد با این داستان ناآرام که در آرژانتین روستایی اتفاق میافتد (در شیلی فیلمبرداری شده است) بینندگان را به چالش میکشد. تب رؤیا با نوعی گفتگوی درونی بین یک زن، اسپانیایی آماندا و یک پسر جوان، دیوید، آغاز میشود. آنها در مورد کرمها صحبت میکنند و به نظر میرسد که او از میان جنگل کشیده میشود. او به او میگوید که باید آنچه اتفاق افتاده است را بازسازی کند و هر جزئیات را به یاد بیاورد. همه اینها بیننده را در حالت آماده باش قرار میدهد، سعی میکند تا از داستان سر در بیاورد و به کوچکترین لحظات و حرکات توجه کند. و در واقع، این داستان رؤیایی به همان اندازه از طریق حس و جو ساخته شده است که از طریق اکشن، با کمک تمرکز آرام فیلمبرداری بر محیط روستایی - نور درخشان در مزارع گندم طلایی، موجهایی که در آب پخش میشوند، آفتابی که بر شانههای برهنه زنی میتابد. این فیلم پیامی زیستمحیطی قوی دارد، که بینندگان ممکن است فقط در پایان آن را به طور کامل درک کنند، با وجود اینکه در طول فیلم سرنخهایی وجود دارد.عنوان انگلیسی فیلم، تبهای خیالی، حس توهمزای این فیلم را منتقل میکند — بیماریها و صداهای مرموز و گیجی ناشی از عدم آگاهی از اینکه به چه کسی اعتماد کنیم یا چه چیزی حقیقت دارد. اما عنوان اصلی فیلم، که به «فاصله نجات» ترجمه میشود، نشاندهنده اهداف دیگر لوزا و همنویسندهاش، سامانتا شوبلین، است که رمانی را نوشتهاند که فیلم بر اساس آن ساخته شده است. آماندا بهطور مکرر در مورد رشتهای صحبت میکند که مادر و فرزندش را به هم متصل میکند، محاسبات ذهنی زنی که برای اندازهگیری خطر و ریسک انجام میدهد، ترس مداوم از تصور بدترین سناریوها و زمان واکنش برای نجات. وقتی بچهها دور میشوند، به هر دلیلی، رشته سفت میشود و ممکن است پاره شود. مادران در اینجا بار نابرابر مسئولیت رفاه و بقای جسمی و معنوی فرزندان خود را بر دوش میکشند. حتی ارواح دیگران که ممکن است بدن فرزندانشان را تسخیر کنند، به مسئولیت آنها تبدیل میشود. موازی با شغل انسانها در مراقبت از سیاره زمین نیست. به هر حال، خطرات — واقعی و بالقوه تصورشده — که دو بچه در این فیلم با آن مواجه هستند، ممکن است تماشای آن را برای مادران سخت کند. داستان ممکن است برای برخی از بینندگان کمی غیرقابل نفوذ به نظر برسد، بهویژه در ابتدا، و بسیار متفاوت از بیشتر آنچه که نتفلیکس ارائه میدهد. اما اگر وقت بگذارید تا در جو فیلم فرو بروید، ممکن است خودتان را در حال فکر کردن به این فیلم، مدتها پس از پایان آن، بیابید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.