تب قله

مایکل (فردی تورپ)، یک کوهنورد جوان و بااستعداد است که خود را تا حد نهایت به چالش می‌کشد. وقتی او و گروهی از هم‌نوردان، از جمله بهترین دوستش جی‌پی (میشل بِیل)، در کوه گرفتار می‌شوند، باید برای زنده ماندن با هم همکاری کنند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد قدرت‌های شخصیتی که در فیلم تب قله به نمایش گذاشته شده است صحبت کنند. شخصیت‌ها چگونه صفات کنجکاوی، پشتکار و کار تیمی را نشان دادند؟ آیا می‌توانید زمانی را به یاد بیاورید که شما نیز این خصوصیات را نشان داده باشید؟
• درباره برخی از زبان‌های به کار رفته در فیلم صحبت کنید. آیا به نظر ضروری یا اغراق‌آمیز می‌رسید؟ چه تاثیری بر فیلم داشت؟
• مایکل چگونه با مرگ به شیوه‌ای متفاوت از سایر شخصیت‌ها برخورد کرد؟ چرا صحبت کردن در مورد تجربیات تروماتیک مهم است؟
• درباره صحنه‌های صخره‌نوردی در فیلم صحبت کنید. آیا آن‌ها ترسناک بودند؟ تاثیرگذار؟ یا هر دو؟

والدین باید بدانند که Summit Fever یک درام کوهنوردی با تصاویر خشن از جراحات و الفاظ زشت در سراسر فیلم است. استعداد در حال ظهور مایکل (Freddie Thorp) و هم‌طناب‌هایش کوهنوردی را جدی می‌گیرند. اما جاه‌طلبی بهترین دوست مایکل، جی‌پی (Michel Biel)، هم رابطه‌شان و هم ایمنی گروه را به خطر می‌اندازد. تنوع قومی در فیلم بسیار کم است، اما بازیگران بین‌المللی هستند و ترکیبی از زبان‌های انگلیسی و فرانسوی در سراسر فیلم به همراه مقداری ایتالیایی شنیده می‌شود. Mathilde Warnier نقش ایزابل، معشوقه مایکل را در مهم‌ترین نقش زن فیلم بازی می‌کند. تصادفات کوهنوردی منجر به جزئیات جراحات می‌شود، از جمله شکستگی بازو. در فیلم مرگ هم وجود دارد، اما خارج از صحنه اتفاق می‌افتد. الفاظ زشت به طور مداوم استفاده می‌شوند، از جمله انواع مختلف کلمه f--k و یک بار هم c--t. شخصیت‌ها به خاطر پول انگیزه ندارند، اما در مورد واقعیت‌های مالی کوهنوردی بحث می‌کنند، جایی که تجاری‌سازی بیشتر و نیاز به تصاویر جسورانه‌تر، کوهنوردان را وادار می‌کند تا جان خود را به خطر بیندازند. در چند صحنه الکل مصرف می‌شود، عمدتاً به مقدار متعادل، اگرچه در چند مورد شخصیت‌ها می‌گویند که الکل زیادی مصرف کرده‌اند. برای اطلاع از فیلم‌های مشابه بیشتر، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

این درام کوهنوردی، طولانی و کمی نامتوازن است و بیشتر به دنبال رسیدن به اوج است تا اینکه به عمق شخصیت‌پردازی و داستان برود. جولیان گیلبی، نویسنده و کارگردان تب قله، به خوبی توانسته است در چند صحنه، درام را بالا ببرد، هرچند که برخی از این صحنه‌ها با بودجه‌ای محدود فیلمبرداری شده‌اند. اما فیلم در ارتباط با شخصیت‌ها و ریتم، آنقدرها هم مطمئن نیست و ۳۰ دقیقه اول فیلم، بیشتر شبیه مقدمه‌ای طولانی است. رابطه‌ای که در اوج فیلم، در پرده آخر، بین شخصیت اصلی، مایکل و بهترین دوستش، جی‌پی، وجود دارد، در بخش زیادی از فیلم‌نامه پنهان مانده است و این باعث شده است که حتی صحنه‌های بیشتری وجود داشته باشند که به قله کوه بروند اما در نهایت به جایی خاص نرسند.ممکن است این موضوع برای حضور رایان فیلیپ در فیلم ضروری بوده است، که نقش تئو، کوهنورد تندخو کالیفرنیایی را بازی می‌کند و به نظر می‌رسد دشمن مایکل است، اما بعد مسیر متفاوتی را در پیش می‌گیرد. به همین ترتیب، ترومایی که مایکل در مورد مرگ خواهر کوهنوردش احساس می‌کند، در میان برف و یخ گم می‌شود. اما اشتیاق گیلبی به کوهنوردی و عشق او به کوهنوردان، تنها چیزی است که در سراسر فیلم شفاف و واضح باقی می‌ماند. اما بقیه داستان در فیلمی به هم می‌ریزد که نمی‌تواند تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد شبیه فیلم «نقطه شکست» باشد یا «ضربه شلاق».