ملاقات با خانواده رابینسون

Name: چیبینو
Item: ملاقات با خانواده رابینسون
Rating: 3
Author: چیبینو

Meet the Robinsons

۶.۸۲۰۰۷۹۵ دقیقه

۸+

مناسب برای بالای ۸ سال

درباره فیلم

موسیقی

موزیکال

علمی تخیلی

«ملاقات با خانواده رابینسون»، یک انیمیشن علمی ـ تخیلی است. لوییس که نوجوانی نابغه است، همراه با ویلبر به آینده سفر می‌کند و با خانواده‌ی رابینسون آشنا می‌شود. لوییس و ویلبر در تلاش هستند تا مرد کلاه‌به‌سر را که ماشین زمان را دزدیده است، متوقف کنند تا گذشته را دستکاری نکند. این انیمیشن مفهوم تلاش‌کردن و ناامیدنشدن از شکست‌ها را به‌خوبی بیان می‌کند. جابه‌جاشدن در زمان ممکن است فهم روند داستان را برای کودکان در سنین پایین دشوار کند.

تصاویر فیلم

تماشای انیمیشن ملاقات با خانواده رابینسون (2007) | چی‌بینو

پیشنهادهای مشابه

نمایش همه

نقد و بررسی

معتبر: این تحلیل‌ها بهترین و دقیق‌ترین نتایج رو دارن! ما داده‌های کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلم‌ها بهمون داده.

خشونت: خیلی کم

مرد کلاه‌به‌سر که ماشین زمان را از خانواده‌ی رابینسون دزدیده است، به گذشته می‌آید و در نمایشگاه علمی، اختراع لوییس را دستکاری می‌کند که موجب به‌هم‌ریختن نمایشگاه می‌شود؛ یک آتشفشان آزمایشی کوچک فعال می‌شود، تعدادی از وسیله‌ها به هوا پرتاب می‌شوند و سقوط می‌کنند و مورچه‌های قرمز روی صورت معلم ورزش می‌ریزند؛ اما کسی آسیب جدی نمی‌بیند. هنگامی‌که لوییس به همراه ویلبر به آینده می‌رود، در ماشین زمان با هم درگیر می‌شوند و از ماشین زمان سقوط می‌کنند، ماشین زمان هم خراب می‌شود؛ اما هیچ‌کدام آسیب ظاهری نمی‌بینند. مرد کلاه‌به‌سر برای دزدیدن لوییس دایناسوری را از گذشته به خانه خانواده‌ی رابینسون می‌آورد که با حمله او بخشی از خانه آسیب می‌بیند و خانواده‌ی رابینسون با او درگیر می‌شوند، البته بدون آسیب جسمی دایناسور را از کنترل مرد کلاه‌به‌سر خارج می‌کنند. لوییس در ازای سفر به گذشته و دیدن مادرش به مرد کلاه‌به‌سر کمک می‌کند تا اختراعش را به نام او ثبت کند، درنتیجه به‌سرعت آینده تغییر می‌کند، کلاه‌های هوشمند کنترل انسان‌ها را به‌دست می‌گیرند و دنیا را به نابودی می‌کشانند. صحنه‌هایی از فرار مردم و کلاه‌های هوشمند که کنترل همه (ازجمله خانواده‌ی رابینسون) را به‌دست گرفته‌اند نشان داده می‌شود. خانواده‌ی رابینسون به‌سمت لوییس حمله می‌کنند؛ اما لوییس در لحظه آخر قبل از اینکه از پرتگاهی سقوط کند، موفق به درست‌کردن ماشین زمان و فرار می‌شود.

ترس: خیلی کم

مرد کلاه‌به‌سر برای دزدیدن لوییس دایناسوری را از گذشته به خانه خانواده‌ی رابینسون می‌آورد که با حمله او بخشی از خانه آسیب می‌بیند و خانواده‌ی رابینسون با او درگیر می‌شوند. دایناسور در ابتدای حمله موجب ترس زیادی در لوییس و خانواده‌ی‌ رابینسون می‌شود؛ اما پس از اینکه لوییس به همراه ویلبر موفق می‌شوند کلاه را از سر او جدا کنند و او را از تسلط مرد کلاه‌به‌سر خارج کنند، به موجود بی‌آزار و تا حدی خنده‌دار تبدیل می‌شود. بعد از اینکه ویلبر زیر قولی که به لوییس داده بود، می‌زند، لوییس در ازای سفر به گذشته و دیدن مادرش به مرد کلاه‌به‌سر کمک می‌کند تا اختراعش را به نام او ثبت کند و به سرعت آینده تغییر می‌کند، کلاه‌های هوشمند کنترل انسان‌ها را به‌دست می‌گیرند و دنیا را به نابودی می‌کشانند. صحنه‌هایی از فرار مردم از کلاه‌ها و کلاه‌های هوشمند که کنترل همه ازجمله خانواده‌ی رابینسون را به‌دست گرفته‌اند، نشان داده می‌شود. صحنه نمایش خاکستری و سیاه می‌شود. خانواده‌ی رابینسون به شکل بدن‌هایی که کنترلی بر رفتارشان ندارند، به‌سمت لوییس می‌آیند؛ اما او در لحظه آخر و قبل از سقوط، ماشین زمان را درست می‌کند و موفق به فرار می‌شود.

ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم

ویلبر که در بستن در گاراژ سهل‌انگاری کرده و موجب دزدیده‌شدن ماشین زمان توسط مرد کلاه‌به‌سر شده است، این مسئله را از خانواده‌اش پنهان می‌کند و به‌دنبال مرد کلاه‌به‌سر به گذشته می‌آید و با لوییس آشنا می‌شود. مرد کلاه‌به‌سر که ظاهری نازیبا و رفتاری شیطانی دارد، ابتدا با دستکاری اختراع لوییس توسط کلاه هوشمند نمایشگاه علمی را به‌هم می‌ریزد و بعد در زمانی‌که کسی حواسش نیست، اختراع لوییس را می‌دزدد. او وارد شرکتی می‌شود و با هویتی دروغین تلاش می‌کند اختراع را به نام خود ثبت کند. ویلبر به دروغ به لوییس قول می‌دهد که اگر ماشین زمان را درست کند، او را به دیدن مادرش در گذشته می‌برد. او لوییس را به خانه‌شان می‌آورد ‌و درباره‌ی هویت لوییس و اینکه او را از گذشته آورده است، به خانواده‌اش دروغ می‌گوید تا زمانی‌که چاره‌ای جز گفتن حقیقت ندارد. لوییس با خانواده سر میز غذا می‌نشیند و مادر و دایی ویلبر از روی تفریح جنگِ پرتاب غذا راه می‌اندازند. طنزبودن و لذت‌بخش‌بودن این کار برای خانواده‌‌ی رابینسون می‌تواند الگوی نامناسبی برای کودکان باشد.

الگوی مثبت: متوسط

پسر یتیمی در برابر سختی‌های مداوم استقامت می‌کند. او همچنین علیه دوست سابق تلخش کینه به دل نمی‌گیرد و از او دعوت می‌کند تا به خانواده‌اش بپیوندد. یک دشمن معنای دوستی را درک می‌کند. یک خانواده استقبال‌کننده و تشویق‌کننده است، حتی زمانی که بستگانشان اشتباه می‌کنند.

پیام مثبت: زیاد

لوییس به همراه ویلبر به آینده سفر می‌کند و با خانواده‌ی عجیب‌وغریب رابینسون آشنا می‌شود. خانواده‌ی رابینسون خانواده‌ی بزرگی هستند که رابطه صمیمی و نزدیکی با هم دارند، آن‌ها با همه‌ی تفاوت‌هایشان در کنار هم زندگی می‌کنند و هنگامی‌که دایناسور به خانه‌ی آن‌ها حمله می‌کند، همه برای متوقف‌کردن آن با هم متحد می‌شوند. هنگامی‌که لوییس در تلاش برای درست‌کردن ماشین زمان شکست می‌خورد، ویلبر شعار پدرش را برای او نقل می‌کند: «به تلاشت ادامه بده.» خانواده‌ی رابینسون زمانی‌که لوییس از درست‌کردن یک دستگاه ساندویچ‌ساز ناامید می‌شود، به او می‌گویند: «شکست‌ها اهمیت دارند؛ چون از شکست‌هاست که انسان چیز جدیدی یاد می‌گیرد، نه پیروزی.» به او می‌گویند به تلاشش ادامه بدهد. هنگامی‌که لوییس داستان مرد کلاه‌به‌سر و موفقیت خودش را در آینده می‌شنود، می‌گوید مرد کلاه‌به‌سر نباید او را مقصر عدم موفقیت خودش بداند، مقصر خودش است که روی یک شکست تمرکز کرده و دیگر به تلاش ادامه نداده است.

خلاصه فیلم

ویرایش

«لوییس» نوجوانی نابغه است که در یتیم‌خانه زندگی می‌کند. او دستگاهی را اختراع می‌کند که خاطرات انسان را نمایش می‌دهد و در نمایشگاه علمی با «ویلبر» روبه‌رو می‌شود که به‌دنبال مرد «کلاه‌به‌سر» به این زمان آمده است. مرد کلاه‌به‌سر مخفیانه دستگاه را خراب می‌کند. ویلبر از لوییس می‌خواهد اختراعش را درست کند و برای اثبات اهمیت حرفش لوییس را به آینده می‌برد. ماشین زمان خراب می‌شود و لوییس برای درست‌کردن آن به خانه‌ی ویلبر می‌رود و با خانواده‌ی «رابینسون» آشنا می‌شود. مرد کلاه‌به‌سر که اختراع لوییس را دزدیده است، می‌خواهد آن را به نام خودش ثبت کند. او تلاش می‌کند تا لوییس را بدزدد و نحوه‌ی کارکردن اختراع را یاد بگیرد؛ اما موفق نمی‌شود. در این هنگام که لوییس می‌فهمد ویلبر به او قول دروغ داده است، همراه با مرد کلاه‌به‌سر که به او وعده‌ی دیدن مادرش را در گذشته می‌دهد، می‌رود. بعد از یاددادن نحوه‌ی کارکردن دستگاه، لوییس متوجه می‌شود او پدر ویلبر در آینده است. لوییس از دست مرد کلاه‌به‌سر فرار می‌کند و می‌فهمد در نتیجه ثبت اختراعش به نام مرد کلاه‌به‌سر، کلاه‌های هوشمند بر انسان‌ها تسلط پیدا می‌کنند. او ماشین زمان را درست می‌کند و به زمان خودش برمی‌گردد و جلوی مرد کلاه‌به‌سر را می‌گیرد. در انتها اختراعش را در نمایشگاه علمی نمایش می‌دهد و توسط خانم و آقای رابینسون به فرزندی پذیرفته می‌شود.

درباره این موارد گفتگو کنید

از کودکتان بپرسید به‌نظرش اگر ویلبر به خانواده‌اش و لوییس دروغ نمی‌گفت و پنهان‌کاری نمی‌کرد، سِیر داستان چگونه پیش می‌رفت؟ از فرزندتان بخواهید روابط بین شخصیت‌ها را توضیح دهد. اگر او متوجه روابط بین شخصیت‌ها شده، داستان فیلم را هم درک کرده است. چرا مرد کلاه‌به‌سر نتوانست مانند لوییس به موفقیت برسد؟ با این سؤال می‌توانید درباره‌ی بهانه‌های مرد کلاه‌به‌سر و استدلال لوییس صحبت کنید. چرا خانواده‌ی رابینسون گفتند لوییس باید به شکست‌خوردن افتخار کند؟ با این سؤال مقدمه‌ای برای صحبت درباره‌ی درس‌گرفتن از شکست‌ها و ادامه‌دادن به تلاش ایجاد می‌کنید. خلاصه: اگر ویلیر دروغ نمی‌گفت، داستان فیلم چه تغییری می‌کرد؟ شخصیت‌های داستان چه روابطی با هم داشتند؟ چرا مرد کلاه‌به‌سر موفق نشد؟ چرا خانواده‌ی رابینسون گفتند باید به شکست‌ها افتخار کرد؟

آنچه والدین باید بدانند

ویرایش

فهمیدن فیلم‌هایی با موضوع سفر در زمان (بدون درنظرگرفتن تناقض‌هایی که معمولاً در آن‌ها رخ می‌دهد) گاهی اوقات برای بزرگسالان هم کار دشواری است. شاید بهتر باشد درباره‌ی موضوع فیلم با فرزندتان گفت‌وگو کنید و به او کمک کنید اگر قسمتی از آن را متوجه نشده است، متوجه شود. با فرزندتان درباره‌ی تخیلی‌بودن داستان صحبت کنید. خیال‌پردازی‌های او را محدود نکنید؛ اما لازم است او مرز واقعیت و تخیل را بداند. یکی از مهم‌ترین پیام‌های مثبت فیلم ناامیدنشدن از شکست‌ها و ادامه‌دادن به تلاش برای رسیدن به موفقیت است، اینکه از شکست‌ها می‌توان چیز جدیدی یاد گرفت. می‌توانید با فرزندتان درباره‌ی مصادیق تلاش در زندگی خودش و افرادی نزدیک به او صحبت کنید. همچنین می‌توانید درباره‌ی بهانه‌ی مرد کلاه‌به‌سر برای عدم موفقیتش صحبت کنید. از فرزندتان بخواهید تا استدلال لوییس برای عدم موفقیت مرد کلاه‌به‌سر را شرح دهد و به او کمک کنید تا دلیل‌ها را بیشتر از فیلم بیان کند. در زمینه دروغ‌ها و پنهان‌کاری‌های ویلبر از لوییس و خانواده‌اش، می‌توانید گفت‌وگویی با با فرزندتان درباره‌ی اینکه چرا نباید دروغ گفت، شکل دهید. خلاصه: با کودکتان درباره‌ی سفر در زمان در فیلم صحبت کنید. از او بپرسید چه قسمت‌هایی از فیلم ممکن است در آینده محقق شود؟ با فرزندتان درباره‌ی ناامیدنشدن از شکست‌ها گفت‌و‌گو کنید. از فرزندتان بپرسید چرا دروغ‌گفتن کار اشتباهی است؟

این فیلم چه نکات مثبتی دارد

روابط چندنسلی، به‌ویژه در آینده، دوست‌داشتنی هستند. در نگاه اول، خاندان رابینسون کمی عجیب به نظر می‌رسند، اما با گذشت زمان در آینده، خیلی زود مورد علاقه شما می‌شوند، دقیقاً همان نوع خانواده‌ای که لوئیس به طور طبیعی جذب آنها می‌شود (و دلیل خوبی برای آن دارد، اما باید خودتان ببینید تا درک کنید). ممکن است به اندازه‌ی «در جستجوی نمو» تاثیرگذار، یا به لحاظ فنی در سطح «ماشین‌ها» یا به اندازه‌ی «خانواده‌ی شگفت‌انگیزان» مورد علاقه‌ی والدین نباشد، اما «ملاقات با رابینسون‌ها» گامی سرگرم‌کننده در جهت درست برای آثار غیر پیکساری دیزنی است.هر كسى عاشق يك قهرمان يتيم نيست؟ يتيم‌هاى شجاع، شخصيت‌هاى اصلىِ كاملى براى ماجراجويى‌هاى كودكانه هستند. خواه انسان (آنى، اوليور تويست) يا حيوان (استوارت ليتل، ويلبر) باشند، آنها آخرين بازندگان هستند و تنها سنگدل‌ترين قلب مى‌تواند عليه آنها باشد. خوشبختانه، لوییس يتيم معمولى که تحت سلطه بزرگسالان سنگدل رنج مى‌برد، نیست. او توسط بزرگسالان دلسوزى احاطه شده است كه واقعاً مى‌خواهند استعداد درخشانش را پرورش دهند -- از مدير یتیم‌خانه (آنگلا باسِت) تا معلم علمى تشويق‌كننده‌اش و البته خانواده رابينسون‌ها كه همگى معتقدند اشتباهات و شكست‌ها فقط شما را بهتر مى‌كنند.