فینیک

داستان در مورد اشباح نامرئی است که با انسان‌ها زندگی می‌کنند و مسئولیت کمک به آن‌ها را دارند.  فینیک یکی از اشباح نامرئی است که برعکس وظیفه‌اش، صاحبان خانه‌ی خود را با آزار و اذیت فراری می‌دهد. داستان از جایی شروع می‌شود که دختری به نام کریستینا به همراه خانواده‌ به این خانه نقل مکان می‌کنند. فینیک طبق عادت همیشگی شروع به اذیت کردن این خانواده می‌کند. کریستینا به طور اتفاقی کمی از موهای فینیک را می‌کند، این اتفاق باعث می‌شود که او قادر به دیدن فینیک و بقیه‌ی اشباح نامرئی شود. در همین زمان در شهر یک مجرم شروع به خرابکاری می‌کند و کریستینا که از قضا در صحنه‌ی جرم است، متوجه می‌شود مجرم باید یک هیولای نامرئی باشد چرا که هیچکس غیر از خودش نمی‌تواند او را ببیند. بعد از این کریستینا و فینیک با هم متحد می‌شوند و در نهایت با کمک بقیه‌ی اشباح نامرئی مجرم خرابکار شهر را پیدا می‌کنند. مجرم یک بازیگر آماتور سینما است که عقده‌ی ستاره شدن را دارد و به خاطر اینکه هیچکس ارزش استعداد او را قدر نمی‌داند، از روی سناریوی یک سریال در حال پخش دست به خرابکاری می‌زند تا توجه مردم را به خود جلب کند. علت نامرئی بودنش نیز استفاده از موی اشباح نامرئی بود.

• مواردی که می‌توان با فرزندان در مورد این انیمیشن صحبت کرد: چرا مافین دست به همچین خرابکارهایی می‌زد؟ هدف او از این کارها چه بود؟ کار مافین به خاطر به خطر انداختن جان مردم شهر خطای بزرگی بود و او باید تقاص کارهای اشتباه خود را پس بدهد اما اطرافیان و همکاران مافین چه طور؟ آن‌ها چه نقشی در اشتباهات او داشتند؟ همکاران مافین نه تنها هیچ کمکی به او نکردند بلکه او را دست انداختند و به سخره گرفتند. به نظرت همکاران مافین به جای تمسخر چه کاری می‌توانستند برای او انجام دهند؟ خلاصه: می‌توان در مورد کار‌های شخصیت منفی و رفتار اشتباه اطرافیان با فرزندان صحبت کرد.

این انیمیشن حوادث هیجان‌انگیز و جذابی دارد و به عنوان محصول کودکانه تا حدودی از فضای رازآلودی برخوردار است که می‌تواند کودکان را سرگرم کند. ماجرای اصلی پیرامون دو کاراکتر، فینیک و کریستینا است. اوایل داستان مخاطب به صورت مختصر با پیشینه‌ی این دو آشنا می‌شود؛ هر دوی آن‌ها شخصیت شاد و دوست داشتنی دارند و هر کدام به دلایلی به تنهایی سر کردن عادت کرده‌اند. مثلا در مورد کریستینا می‌بینیم که نداشتن دوست نه تنها برای او ناراحت کننده نیست بلکه این مسئله را ناچیز و پیش پا افتاده می‌پندارد و هنگامی که وقایع مرموزی در شهر رخ می‌دهد، شم کاراگاهی او گل می‌کند و از سر هیجان و کنجکاوی به سراغ حل این معما می‌رود اما در ادامه‌ی این حوادث او با موضوعی جدید آشنا می‌شود. ارتباط با دوست و مهارت دوستیابی برای کودکان و نوجوانان از اهمیت بالایی برخوردار است، والدین می‌توانند با توجه به شرایط و نیاز فرزندان از این فرصت برای صحبت با آن‌ها استفاده کنند. فینیک کاراکتر اصلی دیگر که در این انیمیشن از او به عنوان شبح نامرئی نام برده شده، با اینکه شخصیتی خیالی دارد اما می‌تواند تخیل کودکان و نوجوانان را برانگیزد و در فهم آنچه که وجود دارد ولی دیده نمی‌شود، کمک کننده باشد، هر چند تماشای کاراکترهای خیالی برای کودکان زیر 6 سال به دلیل اقتضای سنی توصیه نمی‌شود. یک مورد ناهنجاری از نوع تمسخر در داستان وجود دارد که اتفاقا عادی نشان داده شده؛ یک کارگردان به منظور جلب توجه درفضای مجازی و معروف شدن فیلم در حال پخشش قصد دارد کلیپ کوتاهی از رفتار خنده‌‌دار یک بازیگر تازه‌کار را نشر دهد، در نهایت نیز به رفتار اشتباه کارگردان پرداخته نشده است. با توجه به رشد چشمگیر استفاده از شبکه‌های اجتماعی به ویژه در میان کودکان و نوجوانان و امکان الگوگیری از این کار، بهتر است در مورد این موضوع با آن‌ها گفت‌وگو کرد. به علاوه پرداختن به یک مسئله از جوانب مختلف سبب می‌شود کودکان و نوجوانان مسائل را به روشنی درک کنند و به تدریج مهارت تفکر نقاد در آن‌ها تقویت شود. خلاصه: این اثر با داستانی ساده و قابل فهم و البته پر فرازونشیب خود بر اهمیت دوستیابی تاکید می‌کند؛ مخاطب می‌آموزد داشتن دوست احساس قشنگ و شیرینی است و هیچ چیزی نمی‌تواند جای آن را پر کند.