ماجراهای الفی اتکینز

الفی پسر بچه بانمکی است که با اینکه هفت سال سن دارد اما فکر می­کند که دیگر بزرگ شده است و می­تواند وارد جمع بزرگتر­ها شده و هر کاری دوست دارد، انجام دهد. در همسایگی خانه الفی پیرمردی به نام جورج به همراه همسر و سگش زندگی می­کند که در شعبده بازی مهارت دارد و هر بار که الفی را می­بیند، با شعبده یک سکه از پشت سر الفی درمی‌­آورد و به او می­دهد. زمانی که الفی این­ها را برای پدرش تعریف می­کند او می­خندد و به الفی می­گوید که جورج شعبده باز نیست و فقط کار­هایش را طوری انجام می­دهد که کسی متوجه نمی­شود اما الفی حرف­‌هایش پدرش را باور نمی­کند و به خاطر اینکه از رفتار بزرگتر­ها و منع آن­ها برای انجام کار­ها خسته شده است به این فکر می­‌افتد که هر روز پیش جورج برود و با به گردش بردن سگ او از جورج یک سکه بگیرد و با جمع کردن آن­ها به همه ثابت کند که دیگر بزرگ شده است. در یکی از روز­هایی الفی به همراه دوستانش به خانه جورج می­‌روند، او یک دسته اسکناس را از پشت سر الفی ظاهر می­کند و در صندوقچه می­گذارد؛ همین اتفاق الفی را به فکر فرو می­برد که این پول­ها در سر من بوده است پس برای من است، او بعد از این فکر پول­ها را از صندوق برمی­دارد و با خود به خانه می­برد. پدر الفی وقتی پول­ها را می­بیند به او می­گوید که این پول­ها برای جورج بوده است و باید آن­ها را به او برگرداند، الفی هم با ناراحتی به خانه جورج می­‌رود و بعد از پس دادن پول­‌ها متوجه می­شود که کار­های جورج جادویی نبوده است و فقط با یکسری ترفند آن­ها را انجام می­داده است.

• چرا الفی دوست داشت کار­های بزرگتر­ها را انجام دهد؟ چرا الفی خود را یک کودک نمی­دانست؟ تو دوست داری چه کار­هایی انجام بدهی؟ دوست داری با هم انجامش بدهیم؟ اگر من از انجام کاری تو را منع کنم چه کار می­کنی؟  الفی چه ویژگی­‌های مثبتی داشت؟ خلاصه: چرا الفی دوست داشت کار­های بزرگتر­ها را انجام دهد؟

الفی اتکینز یک دغدغه بزرگ دارد و آن این است که دوست دارد با او مانند بزرگتر­ها رفتار بشود و بتواند هر کاری دوست دارد انجام دهد اما او هنوز هفت سال دارد و پدرش و دیگران او را از انجام کار­ها منع می­کنند. کودکان در این سن علاقه زیادی به انجام کار بزرگتر­ها دارد و معمولا با مخالفت والدین مواجهه می­‌شوند اما بهتر است که شما در هنگام انجام کار­هایی که مناسب سن فرزندتان نیست او را همراهی کنید تا در کنار شما بتواند تجربیات جدیدی را به دست بیاورد.                                                                                                                                                                         خلاصه: درباره شخصیت الفی و کار­هایی که دوست داشت انجام بدهد با فرزندتان گفتگو کنید.