پنج فلفل کوچک و چگونگی رشدشان
Five Little Peppers and How They Grew
۶+
مناسب برای بالای ۶ سال
درباره فیلم
خانواده فلفل - خانم فلفل و پنج فرزندش پولی، بن، جویی، دیوی و فرونسی - خانواده فقیری هستند (شش نفرشان در مجموع در چهار تخت در دو اتاق میخوابند)، اما به هم عشق میورزند و در نتیجه خوشحال هستند. همسر خانم فلفل، جان فلفل، مهندس معدن، زمانی که معدن مس که نیمی از آن متعلق به او بود، روی او فروریخت، جان سپرد. معدن به طور قانونی به پولی نوجوان رسید، که مادرش به او گفته بود پدرش میخواست او تا رسیدن به سن قانونی آن را حفظ کند، با این حال هرگز مس در آن پیدا نکرده بود. پولی اغلب به عنوان سرپرست خانواده به خواهر و برادرانش رسیدگی میکند در حالی که خانم فلفل سر کار است. اتفاقی، پولی و جویی با جاسپر کینگ نوجوان ثروتمند اما تنها ملاقات میکنند، که در نهایت با همه فرزندان فلفل دوست میشود. جاسپر با پدربزرگ ثروتمند بازرگانش، جی.اچ. کینگ، زندگی میکند، که به نوهاش توجهی نمیکند، زیرا تمام وقتش را صرف پول درآوردن میکند و به چیز دیگری فکر نمیکند. جی.اچ. علاقهای به دوستی جاسپر با این خانواده فقیر ندارد تا زمانی که هویت آنها را میفهمد، زیرا جی.اچ. 50 درصد دیگر معدن را خریده و میخواهد سهم پولی را به قیمت ناچیزی بخرد تا بتواند آن را توسعه دهد. بدون اینکه به آنها از نیتش بگوید، جی.اچ. شروع به گذراندن وقت با فلفلها میکند و با هدایا آنها را میخرد. اما جی.اچ. به دلیل شرایط، مجبور میشود بیشتر از آنچه تصور میکرد با فلفلها وقت بگذراند. فرزندان فلفل دوستان جدیدشان جی.اچ. و جاسپر را دوست دارند، اما آیا این دوستی تغییر میکند اگر بفهمند نیت اولیه دوستی جی.اچ. به دست آوردن سهم پولی از معدن بوده است؟
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشخانواده فلفل - خانم فلفل و پنج فرزندش پولی، بن، جویی، دیوی و فرونسی - خانواده فقیری هستند (شش نفرشان در مجموع در چهار تخت در دو اتاق میخوابند)، اما به هم عشق میورزند و در نتیجه خوشحال هستند. همسر خانم فلفل، جان فلفل، مهندس معدن، زمانی که معدن مس که نیمی از آن متعلق به او بود، روی او فروریخت، جان سپرد. معدن به طور قانونی به پولی نوجوان رسید، که مادرش به او گفته بود پدرش میخواست او تا رسیدن به سن قانونی آن را حفظ کند، با این حال هرگز مس در آن پیدا نکرده بود. پولی اغلب به عنوان سرپرست خانواده به خواهر و برادرانش رسیدگی میکند در حالی که خانم فلفل سر کار است. اتفاقی، پولی و جویی با جاسپر کینگ نوجوان ثروتمند اما تنها ملاقات میکنند، که در نهایت با همه فرزندان فلفل دوست میشود. جاسپر با پدربزرگ ثروتمند بازرگانش، جی.اچ. کینگ، زندگی میکند، که به نوهاش توجهی نمیکند، زیرا تمام وقتش را صرف پول درآوردن میکند و به چیز دیگری فکر نمیکند. جی.اچ. علاقهای به دوستی جاسپر با این خانواده فقیر ندارد تا زمانی که هویت آنها را میفهمد، زیرا جی.اچ. 50 درصد دیگر معدن را خریده و میخواهد سهم پولی را به قیمت ناچیزی بخرد تا بتواند آن را توسعه دهد. بدون اینکه به آنها از نیتش بگوید، جی.اچ. شروع به گذراندن وقت با فلفلها میکند و با هدایا آنها را میخرد. اما جی.اچ. به دلیل شرایط، مجبور میشود بیشتر از آنچه تصور میکرد با فلفلها وقت بگذراند. فرزندان فلفل دوستان جدیدشان جی.اچ. و جاسپر را دوست دارند، اما آیا این دوستی تغییر میکند اگر بفهمند نیت اولیه دوستی جی.اچ. به دست آوردن سهم پولی از معدن بوده است؟
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.