وفاداری بالا

نسخه‌ای با جنسیت معکوس از فیلم سال ۲۰۰۰ با همین نام، HIGH FIDELITY، شکست‌های عشقی راب (زویی کراویتز)، صاحب یک فروشگاه موسیقی در بروکلین را روایت می‌کند. بعد از اینکه نامزدش مک (کینگزلی بن-ادیر) بدون او به لندن رفت، راب در خانه پنهان شده، از هر نشانه‌ای از محبت فرار می‌کند و هر روز با دو کارمندش، چریس بی‌قید و بند (داوین جوی رندولف) و سیمون (دیوید اچ. هولمز)، بهترین دوست و دوست‌پسر سابق راب، درباره موسیقی بحث می‌کند. اما راب خیلی سرگرم نگاه به گذشته و اشتباهاتش است تا به سمت آینده حرکت کند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد سریال‌هایی که داستان‌های خود را حول پیچیدگی‌های عاشقانه می‌سازند، صحبت کنند. چگونه وفاداری بالا با سایر سریال‌هایی که در آن شخصیت اصلی مجرد است و به دنبال یک رابطه پایدار است، مقایسه می‌شود؟
• در این فیلم از موسیقی چگونه استفاده شده است؟ آیا موسیقی به معرفی شخصیت‌ها، پیشبرد داستان و برجسته‌سازی مضامین فیلم کمک می‌کند؟ آیا موسیقی بر رویدادهای هر صحنه تأکید دارد؟
• رب ترک سیگار و سپس از سر گرفتن آن، یک نقطه عطف در داستان است. این موضوع چه چیزی در مورد شخصیت او و شرایطی که از سر می‌گذراند، بیان می‌کند؟ آیا دیدن افراد سیگاری، بینندگان را به سیگار کشیدن تشویق می‌کند؟ آیا با این جنبه از شخصیت او مخالف هستید؟

والدین باید بدانند که «وفاداری بالا» سریالی است بر اساس فیلمی با همین نام، که بر روی صاحب یک فروشگاه موسیقی تمرکز دارد که در حال بهبودی پس از یک جدایی دردناک است. بیشتر درام این سریال بر اساس روابط عاشقانه است، بنابراین انتظار ملاقات‌های عاشقانه، فحش دادن، بوسیدن (همجنس و دگرجنس)، تصاویر زوج‌هایی که در تختخواب در کنار هم می‌افتند، و روابط جنسی اتفاقی را داشته باشید. یک مرد و زن در حین رابطه جنسی از پهلو برهنه نشان داده می‌شوند (قسمت‌های خصوصی بدن قابل مشاهده نیستند و بی‌حرکت و ساکت هستند). به یک دختر جوان فحش داده می‌شود وقتی که او دوست پسر یک دختر دیگر را می‌بوسد. بازیگران متنوع (از نظر نوع بدن، نژاد، جنسیت و هویت جنسی) نقش‌های غیر کلیشه‌ای را بازی می‌کنند، از جمله یک زن صاحب کسب و کار که در مورد جنسیت خود مطمئن است، و یک زن عاشق موسیقی که در مورد سلیقه خوب خود مطمئن است، با این حال شخصیت‌ها می‌توانند نسبت به یکدیگر نیز نامهربان و بی‌ادب باشند. الفاظ زشت به صورت مکرر استفاده می‌شوند: «لعنتی»، «مادر...»، «خر...»، «احمق»، «...م». شخصیت‌های متعدد سیگار می‌کشند (یک سیگاری سابق که دوباره سیگار کشیدن را شروع می‌کند، یک نقطه عطف داستانی است)، در بارها نوشیدنی الکلی می‌خورند، و سیگار ماری‌جوانا می‌کشند.

بازسازی شخصیت اصلی فیلم سال ۲۰۰۰ با همین نام (که خود بر اساس رمان نیک هورنبی در سال ۱۹۹۵ است) به این مجموعه کم‌هزینه، کمی از انرژی حیاتی را می‌دهد. زویی کراویتز انرژی خونسرد و راحتی دارد، در تضاد با بازی جان کیوسک در نقش راب که پر جنب و جوش، آشفته و وسواسی است. این تفاوت باعث می‌شود که در ابتدا این مجموعه کمی ناهماهنگ به نظر برسد: رابِ کراویتز به نظر نمی‌رسد که از آن دسته زنانی باشد که با فهرست‌نویسی و موسیقی‌دوستی بی‌امان، احساسات خود را کنترل می‌کند. شاید به همین دلیل است که بعد از چند قسمت، فهرست‌های پنج‌تایی کمی فروکش می‌کنند و راب بهتر در کانون توجه قرار می‌گیرد، دختری خونسرد که ماجراجویی‌های شهری دارد، نه مردی که از کوره در می‌رود، هرچند که از رنج‌های عشقی کم‌تر آسیب ندیده است.سریال موارد دیگری هم دارد که باید از آن صرف‌نظر کنید. فروشگاه موسیقی راب، با وجود اینکه بسیار نامحبوب است و فقط یک نظر در Yelp دارد، ظاهراً درآمد کافی برای پرداخت اجاره‌بها را دارد (او به تنهایی در آپارتمانی بسیار بزرگ در نیویورک زندگی می‌کند) و دو کارمند تمام وقت. در مورد کارمندان او، سلیقه‌ی موسیقی‌شان مشکوک است. اگر راب همسن کراویتز باشد، او در اوایل دهه ۳۰ زندگی‌اش است. آیا زنی که در سال ۱۹۸۸ به دنیا آمده است، اینقدر در مورد بویی و فلیت‌وود مک می‌داند (و اهمیت می‌دهد!)؟ آیا گاهی اوقات در فروشگاه او موسیقی هیپ‌هاپ هم پخش می‌شود؟ سلیقه‌ی راب و کارمندانش شبیه افراد میانسال است، که با توجه به نظارت کوئستلاو (۴۹ ساله) بر موسیقی فوق‌العاده‌ی سریال، منطقی است، اما در متن سریال منطقی به نظر نمی‌رسد. با این حال، این ایرادات جزئی آسان است که نادیده گرفته شود، زیرا تماشای این شخصیت‌های اصیل و جذاب و بحث و گفتگو و شوخی‌هایشان بسیار سرگرم‌کننده است. سریال High Fidelity بسیار جذاب است و تماشاگران تمایل دارند آن را بارها و بارها تماشا کنند.