اسمش و گرب

دو «ربات» قدیمی موظف هستند سوخت «موتور لوکوموتیو» را تأمین کنند. یکی از آن‌ها سوخت را قطعه‌قطعه می‌کند و دیگری آن را به داخل محل احتراق موتور انتقال می‌دهد. هر دو برای تأمین انرژی خود به یک کابل وصل هستند. اگر کابل قطع شود، باتری آن‌ها بعد از مدتی خالی می‌شود. یکی از ربات‌ها متوجه می‌شود که ربات‌های جدید به یک مخزن دائمی از انرژی سیار وصل می‌شوند و دیگر نیازی به اتصال به کابل نیست. هردو ربات اتصال به کابل انرژی را بسیار محدودکننده می‌بینند و به سبب این کابل، امکان تحرک کمی دارند. یکی از آن‌ها تصمیم می‌گیرد تا دو مخزن انرژی جدید را از محل انبار بردارد تا دیگر نیازی به کابل نداشته باشند؛ اما مأموران حفاظت، آن‌ها را تعقیب می‌کنند و آن‌ها مجبور می‌شوند فرار کنند. وقتی از بالای لوکوموتیو فرار می‌کنند، ربات‌های دیگری به آن‌ها شلیک می‌کنند. این دو ربات سعی می‌کنند آن ربات‌ها را شکست دهند و تعدادی را از بین می‌برند؛ ولی درنهایت دست یکی از آن‌ها به‌خاطر شلیک آن ربات‌ها قطع می‌شود. ربات دیگر به کمکش می‌آید. او منبع انرژی خود را به سمت ربات‌ها پرت می‌کند و آن‌ها را از بین می‌برد. سرانجام آن‌ها نجات پیدا می‌کنند و به‌وسیله یک کابل تنهامخزن را به خودشان وصل می‌کنند. حالا دیگر باید همیشه نزدیک به همدیگر باشند.

• ربات‌ها به دنبال چه چیزی بودند؟ با این سؤال سعی کنید درک آن‌ها را از این فیلم کوتاه دریابید. فداکاری یکی از ربات‌ها را موضوع بحث با کودک خود قرار دهید. خلاصه: داستان کلی فیلم را از کودک خود بخواهید، درباره‌ی مفهوم فداکاری با کودک خود صحبت کنید.

لازم است والدین بدانند فضای تخیلی فیلم ممکن است برای برخی کودکان قابل فهم نباشد یا فهم آن‌ها را از دنیای پیرامونشان دچار اشتباه کند. بنابراین بهتر است با کودک خود درباره‌ی فضای خیالی آن صحبت کنید. خلاصه: توجه به فضای خیالی فیلم