لوکا

لوکا پسر خوب و سربه‌راهی است و خلاف میل خانواده‌اش کاری نمی‌کند. او روزها ماهی‌ها را به محلّی می‌برد تا غذا بخورند و بعد به خانه برمی‌گرداند. یعنی نوعی چوپانی اما زیر دریا! لوکا سؤالات زیادی درباره‌ی بیرون از اقیانوس و زندگی در خشکی و انسان‌ها دارد. ازطرفی، خانواده‌اش، مخصوصاً مادرش، بسیار سختگیرانه معتقدند که لوکا نباید درباره‌ی خشکی و انسان‌ها صحبت یا حتی خیال‌پردازی کند. سرانجام روزی که لوکا ماهی‌ها را برای غذا بیرون برده بود با آلبرتو روبه‌رو می‌شود که درحال جمع‌کردن وسایل انسان‌ها از اعماق دریا بود. آلبرتو به‌اشتباه چوب‌دستی لوکا را نیز با خودش می‌برد. لوکا برای پس‌گرفتن چوب‌دستی‌اش او را دنبال می‌کند تا به ساحل می‌رسند. لوکا اول از اینکه به خشکی رسیده و تغییر شکل داده است می‌ترسد. اما آلبرتو به او اطمینان می‌دهد که اتفاق بدی رخ نداده است و این نقطه‌ی آغاز دوستی لوکا و آلبرتو است. لوکا با دنیای شگفت‌انگیز و پهناور خارج از اقیانوس مواجه شده است. از آن روز به بعد هرچندوقت یک‌بار، پنهانی برای دیدن آلبرتو و دنیای شگفت‌انگیز بیرون از اقیانوس، به خشکی می‌رفت. در یکی از این دفعات، پدر و مادر لوکا متوجه رفتن او به خشکی شدند و تصمیم گرفتند او را به تاریک‌ترین نقطه اقیانوس بفرستند تا با عمویش زندگی کند، فقط برای اینکه از او دربرابر انسان‌ها محافظت کنند. لوکا که از این تصمیم والدینش عصبانی شده بود، پیش آلبرتو رفت و موضوع را برایش تعریف کرد تا باهم به‌دنبال راه‌حل بگردند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند به شهر ساحلی بروند و آنجا زندگی جدیدی را شروع کنند و از آنجا هم باهم کل دنیا را بگردند. ورود آن‌ها به شهر ساحلی آغاز ماجراها و اتفاقاتی برای آن‌هاست.

• از کودکتان بپرسید: چرا لوکا از دست خانواده‌اش فرار کرد؟ او چه راه جایگزینی داشت؟ چرا والدین لوکا نگرانش بودند؟ نظرت درباره‌ی این موجودات دریایی چیست؟ به نظر تو آ‌ن‌ها واقعاً وجود دارند؟ به نظر تو بزرگ‌ترین اشتباه لوکا چه بود؟ برای جبرانش کاری کرد؟ آلبرتو چگونه دوستی برای لوکا بود؟ خلاصه: بهتر است درباره‌ی خیالی‌بودن شخصیت‌ها و پیام‌های مثبت مطرح شده با فرزندتان گفت‌وگو کنید.

«لوکا» داستان پسری است که می‌تواند موجودی دریایی در اعماق اقیانوس یا پسری عادی بر روی زمین باشد. خانواده‌اش با رفتن او به زمین و ماجراجویی‌کردن در آن موافق نیستند و معتقدند انسان‌ها به او آسیب می‌زنند. بااین‌حال لوکا به‌واسطه‌ی آشناشدن با آلبرتو، به زمین می‌رود و از بزرگی و گستردگی آن شگفت‌زده می‌شود. ازآنجاکه لوکا برخلاف رضایت خانواده‌اش از دست آن‌ها فرار می‌کند، می‌تواند تأثیر منفی بر روی کودکان داشته باشد. بهتر است حتماً با کودکتان درباره‌ی راه‌های جایگزینی که لوکا داشت صحبت کنید. خوب است در زمان تماشای این انیمیشن همراه کودکان خود باشید تا به سؤالاتش درباره‌ی داستان و شخصیت‌های آن پاسخ دهید. شخصیت‌های داستان خیالی هستند و این نکته‌ی قابل‌ذکری است که بهنر است درباره‌ی آن با فرزندتان صحبت کنید. کودکان اغلب از قوّه‌ی تخیّل قوی برخوردارند. پس احتمالاً به داستان و شخصیت‌ها در ذهنشان پروبال خواهند داد. شما می‌توانید در سروسامان‌دادن به این افکار به او کمک کنید. خلاصه: در این انیمیشن اختلاف خانوادگی و فرار از خانه نمایش داده می‌شود. به همین علّت کارشناسان تربیتی تماشای آن توسط کودکان را توصیه نمی‌کنند.

این ماجراجویی دلنشین و زیبا با انیمیشن‌های چشم‌نواز، یادآور روزهای تابستانی آفتابی و دوستان جدید است. صحنه‌پردازی آن به‌قدری زنده و واقعی است که تماشاگران را به سمت سفر به ریویرای ایتالیا و لذت بردن از پاستای خوشمزه، دریاهای زلال و جاذبه‌های کوچه‌های سنگفرش پیچ‌درپیچ، فواره‌های مرمری و اهالی عجیب و دوست‌داشتنی آن ترغیب می‌کند. ترمبلای به‌عنوان صداپیشه، به‌خوبی احساسات و کنجکاوی ذهنی لوکا را به تصویر می‌کشد. آلبرتو، با بازی گرازر، شخصیتی خودمانی و بی‌پروا دارد که در مقابل شخصیت محتاط و متفکر لوکا قرار می‌گیرد. برمن نیز در نقش جولیا درخشیده است، دختری که مشتاق پیروزی در مسابقه است، اما حتی بیشتر از آن، هیجان‌زده دوستان جدید است. بازیگران ایتالیایی نقش‌های مکمل نیز قوی هستند، و همچنین رودولف و گافیگن که در این فیلم به‌عنوان والدین بامزه ظاهر می‌شوند. تماشاگران همچنین از نقش کوتاه اما خنده‌دار بارون کوهن به‌عنوان عمو لوکا لذت خواهند برد.تم‌های لوکا یادآور موضوعاتی در فیلم‌های در جستجوی نمو و دوری، پری دریایی کوچولو و حتی پیشرو است. پسران به دوستانی تبدیل می‌شوند که بیشتر شبیه برادران هستند، هم شادی‌ها و هم خطرات دنیای انسان را کشف می‌کنند، و ماجراجویی آنها با مناظر به یادماندنی زیر دریا پر شده است. این فیلم اشک‌آور نیست و در واقع تازگی دارد—هر فیلم پیکسار نیاز ندارد که یک تجربه احساسی باشد. این فیلم لطیف، شیرین و همچنین خنده‌دار است، با کمدی فیزیکی احمقانه و گربه‌ای که به طرز جالبی مشکوک است (گربه جولیا دقیقاً مثل پدرش به نظر می‌رسد، حتی سبیلش). همچنین دیدن یک پدر مجرد که ظاهر بزرگش را با پختن وعده‌های غذایی خوشمزه، آموزش مهارت‌های لازم برای ماهیگیری به پسران و حمایت از دخترش در رویای رقابت در مسابقه سالانه پورتو روسو، فریب می‌دهد، لذت‌بخش است. خانواده‌ها با کودکان در همه سنین از این اضافه شدن دوست‌داشتنی به فهرست فیلم‌های عالی پیکسار لذت خواهند برد.