جولز

یک سفینه فضایی به طور ناباورانه‌ای در حیاط پشتی خانه میلتون، پیرمردی که آلزایمر داشته و تنها زندگی می‌کند، سقوط می‌کند. یک موجود فضایی خسته و زخمی از آن بیرون می‌آید. میلتون که هم ترسیده و هم سعی دارد خود را کنترل کند با پلیس تماس می‌گیرد و جریان را می‌گوید اما پلیس تماس او را جدی نمی‌گیرد. سپس با دخترش تماس می‌گیرد اما او نیز پاسخگو نیست. میلتون سعی دارد خونسردی خود را حفظ کند و قضیه را نادیده بگیرد. بعد از چند روز، او آدم فضایی را که از سرما به خود می‌لرزد به خانه دعوت می‌کند. و مانند یک فرزند از او مراقبت می‌کند. آدم فضایی نیز ساکت و آرام و بی‌آزار است و فقط صبح‌ها برای تعمیر سفینه‌اش به حیاط می‌رود. یک روز سندی به دیدن میلتون می‌آید و از ماجرا باخبر می‌شود. آن‌ها برای او اسم انتخاب می‌کنند و لباسی به او می‌پوشانند. جویس که رابطه بین سندی و میلتون را مشکوک می‌بیند، دزدکی به خانه‌شان سرک می‌کشد و متوجه حضور آدم فضایی می‌شود. در نتیجه اکنون آن‌ها سه نفری از او مراقبت می‌کنند و سعی دارند تا کسی از وجود این موجود باخبر نشود. آدم فضایی که قدر محبت و همدلی آن‌ها را می‌داند با نیروهای عجیب خود، سندی را از خطر مرگ نجات می‌دهد. سپس با کشیدن نقاشی از آن‌ها می‌خواهد که برای او لاشه گربه مرده بیاورند. میلتون و دوستانش 7 لاشه برای او پیدا می‌کنند و آدم فضایی لاشه‌ها را به سوخت سفینه‌اش تبدیل می‌کند. او پیشنهاد می‌دهد که میلتون و دوستانش به فضا بیایند اما آن‌ها ترجیح می‌دهند در زمین بمانند.

• درباره دوران پیری و سالمندی و مشکلات این برهه با فرزندان خود صحبت کنید و از آن‌ها سوال کنید: به نظر تو انسان در پیری چه نیازهایی دارد؟ در دوران جوانی چه کاری باید انجام دهیم تا سالمندی خوبی داشته باشیم؟ ازدواج و فرزندآوری چه نقشی در نشاط دوران سالمندی دارد؟ این ضرب‌المثل چه ارتباطی با این داستان این فیلم دارد؟ " تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز"                                                                                                                                            خلاصه: درباره داستان فیلم و پیام‌های آن با فرزندان خود گفتگو کنید.

هرچند با یک آدم فضایی در فیلم روبرو هستیم اما این آدم فضایی نه خطرناک است نه ترسناک! بلکه فقط می‌خواهد سفینه‌اش را تعمیر کرده و به سیاره‌اش بازگردد. حضور او البته به زندگی میلتون و دوستان سالمندش معنا می‌بخشد. آن‌ها که هر سه در دهه 70 زندگی خود هستند، تنها زندگی می‌کنند و سعی دارند به هر روشی که می‌توانند خود را سرگرم کنند. حضور این موجود بیگانه که مانند کودک از او مراقبت می‌کنند، برایشان سرگرم‌کننده و جذاب است. ریتم فیلم کند و آرام است و داستانی به دور از خشونت و ترس را روایت می‌کند. توجه به سالمندان و وقت‌گذرانی با آنان را می‌توان از پیام‌های فیلم دانست.                                                                                                                                            خلاصه: آدم فضایی در این فیلم مهربان و آرام است. خشونت و ترس در فیلم دیده نمی‌شود. لزوم توجه و اهمیت‌دادن به سالمندان از پیام‌های مثبت فیلم است.