تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشنایت اسکول مستندی است در مورد سه دانشآموز بزرگسال در مرکز اکسل ایندیاناپولیس که توسط گودویل اداره میشود. این مرکز اولین (و تنها) دبیرستان معتبر در کشور است که به طور خاص برای دانشآموزانی است که ترک تحصیل کردهاند و به دنبال اتمام مدرک خود هستند. این فیلم سه بزرگسال را در مراحل مختلف زندگی دنبال میکند. ملیکا، که در دهه 50 زندگی خود است، دههها قبل به دلیل مادر شدن در سن 14 سالگی مجبور به ترک تحصیل شد. گرگ، 30 ساله، پدر مجردی است با سابقه کیفری. و شینیکا فقط 26 سال دارد اما آسیبپذیرترین آنهاست، با حداقل دستمزد در رستوران کار میکند و در ماشین یا مبل دوستانش زندگی میکند. هر کدام از آنها موانع قابل توجهی را پشت سر گذاشتهاند، هم در زندگی شخصی و هم در تحصیل. ملیکا مدام در کلاس ریاضی اجباری شرکت میکند و مردود میشود، گرگ در تعادل بین تقاضاهای پدر بودن و درس خواندن مشکل دارد و به شدت به دنبال پاک کردن سابقه کیفری خود است تا بتواند شغل بهتری پیدا کند، و ملیکا میداند که برای ثبت نام در مدرسه پرستاری به مدرک دیپلم نیاز دارد، اما همچنین در تلاش برای افزایش حداقل دستمزد نیز مشارکت میکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد عواملی که فیلمهایی دربارهٔ افراد حاشیهنشین که با شانسهای کم به موفقیت میرسند را جذاب و الهامبخش میکند، صحبت کنند. تماشای افرادی که تغییرات مثبتی در زندگیشان ایجاد میکنند، چگونه بر بینندگان تأثیر میگذارد؟
- کدام یک از افراد در کلاس شبانه را به عنوان الگو در نظر میگیرید؟ آیا الگوها باید انسانهای کامل و بینقصی باشند؟ چه چیزی این بزرگسالان دانشجو را قابل ارتباط و نزدیک میکند؟ چگونه قدردانی و پشتکار خود را نشان میدهند؟ چرا این ویژگیها، نقاط قوت مهم شخصیتی هستند؟
- چگونه این فیلم به موضوعات نژاد و طبقه میپردازد؟ چگونه این موضوعات به مسئله آموزش مرتبط هستند؟ چگونه مردم میتوانند در شرایطی که شانس موفقیت به نظر میرسد علیه آنها باشد، پیش بروند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که مدرسه شبانه یک مستند الهامبخش و گاهی خشن در مورد سه دانشآموز در مرکز اکسل در ایندیاناپولیس است — تنها دبیرستان معتبر کشور برای بزرگسالانی که میخواهند فارغالتحصیل شوند، نه با مدرک GED، بلکه با دیپلم کامل. این فیلم سه نفر از دانشآموزان بزرگسال مدرسه را دنبال میکند که چگونه موانع شخصی را پشت سر میگذارند تا در نهایت مدرک خود را کسب کنند. دانشآموزان مورد بحث با زندگی در نزدیکی خط فقر، تعادل بین کار و مدرسه، تلاش برای گذر از سوابق کیفری، و چالشهای یادگیری مواجه هستند. در سراسر فیلم، زبان قوی وجود دارد، از جمله دو بار استفاده از کلمه "N" (توسط یک مرد آفریقایی-آمریکایی)، و چندین صحنه از بزرگسالان که سیگار میکشند، الکل مصرف میکنند (اما نه به صورت افراطی)، و در یک مورد، سیگار ماریجوانا میکشند. یک صحنه ناراحتکننده در بیمارستان اتفاق میافتد، جایی که یکی از بستگان یکی از سوژهها به دلیل جراحات ناشی از شلیک گلوله تحت درمان قرار میگیرد. با پیامهای قوی قدردانی و پشتکار، این فیلم میتواند بحثهای زیادی را در مورد آموزش عمومی، طبقه اجتماعی، نژاد، و اینکه هرگز برای دنبال کردن رویاهایتان یا تلاش برای جبران اشتباهات گذشته دیر نیست، برانگیزد. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این مستند تاثیرگذار و قدرتمند درباره سه دانشآموز بزرگسال که امیدوارند بالاخره از دبیرستان فارغالتحصیل شوند، یادآوریای است از اهمیت آموزش و فرصتهای دوباره. فیلمساز اندرو کوهن به سبک سینما وریته کارگردانی میکند، اما ساختاری روایی در فیلم وجود دارد و هر کدام از سه موضوع فیلم، سفر پرفرازونشیب خود را به سمت دیپلم موردنیاز طی میکنند. ملیسا بهخصوص یادآوریای است از اینکه چطور زمان میتواند برای فردی که ترک تحصیل کرده و با واقعیت بزرگ کردن کودکی زودتر از موعد مواجه است، از دست برود. این واقعیت که حتی در دهه پنجم زندگیاش، آماده، مشتاق و قادر به یادگیری است، حتی بعد از چالشهای مکرر با ریاضی، مثالی مثبت است برای بینندگان جوانتر که ممکن است آموزش را حق خود بدانند.داستان گرگ به عنوان یک مجرم سابق که اصلاح شده است، تاثربرانگیز است، نه فقط به خاطر اینکه او چقدر به دختر دوستداشتنیاش متعهد است، بلکه به خاطر اینکه چقدر برای بزرگسالانی که قبلا زندانی بودهاند، سخت است که به جلو حرکت کنند. صحنهای وجود دارد که در آن یک مشاور توضیح میدهد که چرا چیزی که گرگ میخواهد انجام دهد تقریبا غیرممکن است؛ تماشای آن دلشکستهکننده است. او، از بین سه بزرگسال، به نظر میرسد که بیشترین شانس را علیه خود دارد. در مورد شینیکا، واضح است که او باهوش و توانمند است، اما او دائما تحت فشار مالی است که کار کردن در شیفتهای پشت سر هم در یک رستوران فستفود به طور کامل آن را کاهش نمیدهد. اینها افراد واقعی با مشکلات واقعی هستند که اکثریت بینندگان ممکن است نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما همه باید بتوانند با این بزرگسالان که سعی در انجام کاری دارند که نسخههای جوانتر خود نتوانستند انجام دهند، همدردی کنند و آنها را تشویق کنند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.