درباره فیلم
فیلم سینمایی «لباس» در سال ۲۰۲۲، توسط کارگردانی فیلم اولی و بر اساس فیلمنامهای از جاناتان مککلین ساخته شد. این فیلم که در بستر زمانی ۱۹۵۶ تولید شده داستان خیاطی ماهر به نام لئوناردوست که خیاطخانهاش، محلی برای قرارهای گاه و بیگاه مافیاهای شیکاگوست و همین موضوع باعث دردسرهایی برای او شدهاست. وجود صحنههایی از زدوخورد و قتل، سیگارکشیدن و دروغگویی، سبب شده تا فیلم برای تماشای افراد کمتر از ۱۳ سال مناسب نباشد. ارزیابی مفصل و کامل فیلم، به زودی در اختیار مخاطبان قرار خواهدگرفت.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشلئوناردو که بعد از فوت همسر و فرزندش به شیکاگو آمده، به خاطر تبحر در دوخت لباسهای مردانه بسیار مشهور شده، خیاطخانهای معروف دارد و محل کارش به پاتوقی برای گروههای گانگستری تبدیل شدهاست. در شبی سرنوشتساز، دو تن از اعضای این گروه گانگستری برای دریافت نوار کاستی مهم به خیاطی آمده و با یکدیگر درگیر میشوند، فرانسیس به ریچی، پسر رئیس، شلیک کرده و او را میکشد. رئیس که به پسرش و نوار کاست بسیار اهمیت میدهد، به خیاطی آمده و سعی میکند تا حقیقت را بفهمد. فرانسیس به نحوی، لئوناردو و منشیاش، میبل، را مقصر جلوه میدهد و رئیس را به آنها مشکوک میکند. لئوناردو باید کاری کند تا دست فرانسیس رو شود و نوار کاست به دست ماموران فدرال بیوفتند. او و میبل با زیرکی، فرانسیس و لافانتین، گروه گانگستری برتر، را باهم رو به رو میکنند، هر دو را از میان برمیدارند و نوار را به ماموران فدرال میرسانند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- درباره هدف لئوناردو از همکاری با گانگسترها و فدرال صحبت کنید. نوار کاست حاوی چه مطالبی بود که تا این حد اهمیت داشت؟ چرا فرانسیس دست به قتل ریچی زد و مرگ او را پنهان کرد؟ هدف میبل از همکاری با گانگسترها چه بود؟ چه چیز باعث نجات جان میبل و لئوناردو شد؟ خلاصه: درباره دلیل موفقیت میبل و لئوناردو با یکدیگر گفتوگو کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشدرام جنایی «لباس» که در سال 2022 توسط کشور آمریکا تولید شد، داستان یک خیاط ماهر است که در شهر پر حادثه شیکاگو، شغلی بیدردسر را انتخاب کرده و محل کارش به پاتوقی برای قرار و مدارهای گانگسترها تبدیل شدهاست. لئوناردو، خیاط داستان، باید در شبی سرنوشتساز که فاصله کمی با مرگ دارد، داستان را جوری به نفع خود بچرخاند تا بتواند جان خود را نجات دهد.
در این فیلم، روابط پشت پرده و زد و بندهای بین مافیاها و تلاشهای ماموران فدرال، برای گیرانداختن آنها را شاهد هستیم و در خلال داستان، خشونتهایی اعم از زد و خورد، قتل، تهدید و آتشسوزی و ناهنجاریهایی مثل دروغ و پنهانکاری را میبینیم.
تماشای نسخه پالایش شده فیلم، به علت پیچیدگی داستان و مفهوم بزرگسالانه آن، برای گروه بزرگسال جذابیت دارد اما با نظارت والدین، تماشای آن برای گروه سنی +13 سال بدون محدویت خواهد بود.
خلاصه: فیلمی گانگستری که مفاهیمی بزرگسالانه را روایت میکند و تماشای آن برای گروه سنی +13 سال، با نظارت والدین، بدون مانع است.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
فیلم درام جنایی "اولین تجربه کارگردانی گراهام مور، فیلمنامهنویس" اثری خوشساخت است که از بازی درخشان ریلنس در هر صحنه بهره میبرد. بازیگر برنده جایزه اسکار، در نقش یک برشزن کت ماهر و متفکر، ظریف و بیتکلف ظاهر شده است. او بهطور عمدی رژه مردان مسلح و خوشپوش که از مغازهاش بهعنوان محل تبادل استفاده میکنند و او را "انگلیسی" خطاب میکنند، نادیده میگیرد. کل فیلم در مغازه اتفاق میافتد و به این درام یکصحنهای حس تئاتر محکم و یکپارچه میبخشد. این فیلم بهخوبی نوشتهشده (توسط مور و جاناتان مککلین، همکار نویسنده)، اجرا و بازیگری شده است و اگرچه بهاندازه فیلمی مانند "چاقوکشی" طنز و عجیب نیست، اما لحظاتی از گفتگوهای بامزه دارد که بهعنوان رهایی کوتاهی از حس فزاینده اضطراب عمل میکنند.شاید تماشاگران فکر کنند که از روند داستان جلوتر هستند و ممکن است از تصمیمات برخی از شخصیتها احساس ناراحتی کنند. اما بعید است که بتوانید همه پیچ و خمهای داستان را پیشبینی کنید و این یک نکته مثبت است. انتخاب اوبراین برای بازی در نقش پسر بویل که بیش از حد پرحرف و خودخواه است، انتخاب مناسبی بوده است، اگرچه او فاقد استعداد است و بیشتر پارس میکند تا گاز بگیرد. در همین حال، فلین آرامشی مرگبار و آرام دارد. اسکار روی صورتش، درست مثل اسکار روی صورت تاممی فلانگان و مرحوم مایکل کی ویلیامز، به داستان گذشته شخصیت او اضافه میکند. بازی دویچ که هنوز شبیه کپیپیست از مادرش، لیا تامپسون است، نیز قابل توجه است. او تنها زن فیلم (در تمام صحنهها به جز یک صحنه) است. او مانند ریلنس میتواند طیف وسیعی از احساسات را با ظریفترین ژستها یا بیانهای صورت به تصویر بکشد. فیلمبرداری دیک پاپ باعث میشود که مغازه به صورت مخفی و دلهرهآور به نظر برسد و موسیقی متن الکساندر دسپلات سطح تنش را تا حد غیرقابل تحملی بالا میبرد. در نهایت، این فیلم انتخاب مناسبی برای تماشاگران بالغی است که از فیلمهای جنایی لذت میبرند که باعث میشود فکر کنند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.