لاک پشت های نینجا: آشوب جهش یافته

چهار لاک‌پشت کوچک به خاطر یک ماده‌ی شیمیایی، جهش ژنتیکی پیدا می‌کنند و بدنشان بزرگ و توانمند می‌شود. از همان کودکی موشی آن‌ها را بزرگ می‌کند که او را پدر می‌نامند. پدر، چهار پسر را همیشه از ورود به شهر انسان‌ها منع می‌کند اما زمانی که به سن نوجوانی می‌رسند کنجکاویشان آن‌ها را به شهر می‌کشاند. حضور در شهر، پسرها را با دختری به نام اپریل آشنا می‌کند. اپریل به آن‌ها از وجود یک خلافکار بزرگ به نام سوپرفلای خبر می‌دهد. لاک‌پشت‌ها تصمیم می‌گیرند دور از چشم پدرشان سوپرفلای را نابود کنند تا در بین انسان‌ها قهرمان شوند. زمانی که سوپرفلای را می‌بینند متوجه می‌شوند او هم مگسی است که پانزده سال پیش به خاطر همان ماده‌ی شیمیایی، جهش یافته‌ است. سوپرفلای از نینجاها می‌خواهد به او ملحق شوند و انسان‌ها را با کمک هم از بین ببرند اما لاک‌پشت‌ها قبول نمی‌کنند. آن‌ها با کمک مردم شهر سوپرفلای را نابود می‌کنند و تا ابد در بین مردم محبوب می‌شوند.

• چرا مرد موشی سعی داشت مانع حضور پسرانش در شهر شود؟ شباهت و تفاوت نینجاها و سوپرفلای در چه چیزی بود؟ نقطه ضعف اپریل چه بود؟ او برای برطرف کردن آن چه کرد؟ آیا باید به همه‌ی آدم‌ها اعتماد کرد؟ خلاصه: نینجاها و سوپرفلای را با هم مقایسه کنید. آن‌ها گذشته‌ای شبیه به هم داشتند اما چه چیزی راه آن‌ها را از هم جدا کرد؟

لاک‌پشت‌های نینجا دوست دارند فضایی جز فاضلاب را تجربه کنند و به شهر، بین انسان‌ها بروند. اما پدرشان مدام آن‌ها را منع می‌کند. درباره‌ی نگرانی مرد موشی با فرزند خود صحبت کنید و سعی کنید او را متوجه نگرانی پدرها و مادرها نسبت به جامعه‌ی خطرناکی که فرزندانشان را تهدید می‌کند، بکنید. نینجاها در ابتدا می‌خواهند به خاطر شهرت و محبوبیت انسان‌ها را نجات دهند اما رفته‌رفته متوجه می‌شوند اگر هدفشان این باشد، فایده‌ای ندارد. باید به خاطر انسانیت و مهربانی با آدم‌ها آن‌ها را نجات دهند. با فرزند خود درباره‌ی نیتی که در کارهایمان داریم گفت‌وگو کنید. خلاصه: درباره‌ی نگرانی مرد موشی از رفتن پسرهایش به شهر با فرزند خود صحبت کنید. نیت‌های ما در زندگی چه تاثیری در رفتار آدم‌ها با ما دارد؟