تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر غرب میشیگان، هانا (کلویی ری وارموت) و برادر بزرگترش چارلی (رایلی وارموت) که دانشجوی کالج است، به سمت شهر زادگاه پدربزرگشان میروند، اما ماشینشان خراب میشود. هانا در حالی که به معنای زندگی و رابطه سمی قبلی خود فکر میکند، به پایان دادن به همه چیز نیز فکر میکند. اما برادر مهربانش و دوستان جدیدش ممکن است دیدگاه او را نسبت به زندگی تغییر دهند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد افسردگی، خودکشی و روابط سمی صحبت کنند. غرب میشیگان چگونه این موارد را به تصویر میکشد؟ آیا از مدت زمان محدود نمایش فیلم راضی بودید؟ چرا یا چرا نه؟
- آیا فکر میکنید کاری هست که چارلی میتوانسته یا باید انجام میداده بعد از اینکه هانا را از خودکشی بازداشته؟
- شما فکر میکنید نقطه عطف هانا چه بود؟ آیا به خاطر قطع رابطه با دوست پسر سابقش بود، ملاقات با گروه کمپینگ، یا دیدن آن منظره پانورامیک در پایان؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که وست میشیگان یک درام مستقل کمهزینه در مورد دختری نوجوان است که در جستجوی خود است. در سراسر فیلم الفاظ زشت و تند به کار رفته است (فحشهای رکیک، کلمات بیادبانه، و الفاظ نامناسب)، نوجوانان در فیلم مشروبات الکلی دزدیدهشده مینوشند و ماریجوانا مصرف میکنند، و دختری نوجوان اسلحه را به سمت سر خود میگیرد. بعد از آن، به تلاش خودکشی اشارههایی میشود، اما هیچگاه مستقیماً در مورد آن صحبت نمیشود. دختری نیز در مورد بریدن بازوهای خود با قیچی فکر میکند. از نظر محتوای جنسی، صحنههای عاشقانه بوسیدن و صحبتهای مربوط به روابط وجود دارد. برای آگاهی از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم از نظر نویسندگی، بازیگری و لحن، ناهماهنگ و اغلب بسیار ضعیف است، اما نیت سازندگان آن در غرب میشیگان به وضوح صادقانه و سرشار از عشق است. ریلی وارموت، کارگردان فیلم که نقش چارلی، برادر هانا را نیز بازی میکند، به وضوح خواهر واقعی خود، کلویی ری وارموت (هانا) را دوست دارد. اما به خاطر داستان و فیلم، شاید بهتر بود چارلی اینقدر درگیر داستان نمیشد. نیمی از فیلم تقریباً به طور کامل شامل گفتگوهای مختلف بین هانا و چارلی است در حالی که به آرامی به مقصد خود میرسند. اما این خواهر و برادر نشان نمیدهند که رابطهای صمیمی دارند یا منافع مشترکی دارند. این عدم پیوستگی به احساسی منجر میشود که چارلی واقعاً نیازی به حضور در فیلم ندارد، یا حداقل، نباید اینقدر در فیلم حضور داشته باشد، زیرا به محض اینکه او از صحنه خارج میشود، فیلم بسیار بهتر میشود (علاوه بر این، بازیگری خشک و نامناسب ریلی وارموت به عنوان بازیگر، به این موضوع کمک نمیکند).نیمه دوم فیلم بر روی ملاقات هانا با گروهی تصادفی از نوجوانان که در حال کمپینگ هستند تمرکز دارد و آنها برای مدتی با هم معاشرت میکنند. فیلم از این جهت ضعف دارد که سرگردان است و بیشتر در مورد موضوعاتی است که ذهن و توجه افراد بسیار مرفه و ثروتمند (همانطور که از خانهای که در پایان فیلم به آن بازمیگردند مشخص است) و جوانان سفیدپوست را به خود مشغول میکند. قطعاً، افسردگی، روابط سوءاستفادهگرانه/سمّی، افکار خودکشی و خودزنی همه بسیار جدی هستند، اما این فیلم اصلاً تلاش نمیکند تا با هیچیک از این موضوعات ارتباط برقرار کند (پس از "تلاش" هانا، فیلم هرگز واقعاً دوباره به آن اشاره نمیکند، مگر اینکه چارلی بعداً در فیلم به هانا میگوید: "میدانی که باید به والدینمان بگویم، درست است؟") چه برسد به اینکه با آنها با هرگونه تجربه، وزن یا بلوغ واقعی ارتباط برقرار کند. بدون کاوش در این موضوعات مهم، به نظر میرسد که این بچههای ثروتمند سفیدپوست فقط حوصلهشان سر رفته و نمیدانند با خودشان چه کنند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.









































