تصاویر فیلم




پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشمیس اسکارلت و دوک در لندن اواخر قرن نوزدهم اتفاق میافتد، جایی که الیزا اسکارلت (کیت فیلیپس از سریال پیکی بلایندرز) یک "کارآگاه خانم" در دنیای مردان است. ویلیام ولینگتون (استوارت مارتین)، رئیس بازرس پلیس و دوست دوران کودکی الیزا، با ناامیدی و حیرت او را تماشا میکند، زیرا از خطراتی که با تحقیق در مورد قتل و هرج و مرج به آن دچار میشود، نگران است. اما الیزا با ارادهای راسخ و با کمک همکاران غیرمتعارف مانند موسی مرموز (انسو کابیا) و پاتریک نش خاکستری (فلیکس اسکات)، راههایی برای خم کردن قوانین جامعه به نفع خود پیدا میکند تا به عنوان یک کارآگاه خصوصی سرشناس در لندن، چه "خانم" باشد یا نه، شناخته شود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد اینکه برنامههای تلویزیونی جنایی یا بر خشونت تمرکز میکنند یا به عمد آن را به حداقل میرسانند، صحبت کنند. سریال خانم اسکارلت و دوک کدام رویکرد را در پیش میگیرد؟ چگونه مرگ و خطر را کمتر آزاردهنده و فوری نشان میدهد؟
- هر هفته، شخصیتهای سریال «خانم اسکارلت و دوک» یک پرونده جنایی متفاوت را حل میکنند. آیا میتوانید برنامههای تلویزیونی دیگری را با این ساختار «پرونده هفتگی» نام ببرید؟ چرا فکر میکنید مردم از این سبک برنامه لذت میبرند؟
- چگونه الیزا شجاعت و صداقت خود را نشان میدهد؟ کدام شخصیتها از همکاری تیمی برای رسیدن به اهداف بزرگتر استفاده میکنند؟ چرا این نقاط قوت مهم شخصیت هستند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که سریال «خانم اسکارلت و دوک» یک مجموعه معمایی در مورد الیزا اسکارلت (با بازی کیت فیلیپس) است، یک کارآگاه خصوصی در لندن دوره ویکتوریایی، زمانی که گفته میشد «جای زن» در خانه است. اگرچه این مجموعه حول پروندههای جنایی میچرخد، که بسیاری از آنها شامل قتل هستند، خشونت در آن نسبتاً کم است. چند جسد نشان داده میشود، اما به نظر میرسد که در حال خواب آرام هستند، هرچند با جراحات مرگبار (مانند بریدگی گلوی، چاقو بیرون زده با خون خشک و غیره). شخصیتها با مشت، چاقو و اسلحه میجنگند و برخی از آنها زخمی یا شلیک میشوند. با وجود اینکه خونریزی بسیار کم است، صحنههای خطرناک بهطور مکرر اتفاق میافتد، زیرا شخصیتها وارد مناطق خشنتر لندن میشوند و توسط مجرمان تعقیب میشوند، بمبهای دستساز دریافت میکنند و غیره. شخصیتها با هم معاشقه میکنند، قرار میگذارند و روی گونه هم بوسه میزنند. آنها همچنین در کنار هم در رختخواب بیدار میشوند، که به رابطه جنسی شب قبل اشاره دارد. صحبت از «زندوستی» وجود دارد و شخصیتهای فرعی کارگران جنسی در فاحشهخانه یا خیابان هستند. الفاظی مانند «لعنتی»، «جهنم»، «خر» و «خراب» بهطور نامنظم استفاده میشوند. نوشیدن مکرر (اغلب در حین کار) منجر به مستی گاهبهگاه بزرگسالان میشود. سیگار و سیگار برگ نیز در صفحه نمایش ظاهر میشوند، و همچنین یک خانه تریاک در یکی از قسمتها. با پیدا کردن متحدان بیشتر توسط الیزا در فصلهای بعدی، ارزش کار تیمی به طور فزایندهای مورد ستایش قرار میگیرد. خود او یک فمینیست اولیه و شخصیتی قوی و با اعتماد به نفس است که شجاعت و صداقت او با کاری که از آن لذت میبرد و در آن خوب است، پاداش داده میشود. این مجموعه به بررسی مسائل تبعیض جنسیتی علیه زنان سفیدپوست میپردازد، و یک شخصیت مثبت همجنسگرای سفیدپوست در یک فصل وجود دارد. اما نمایشهای این سریال از شخصیتهای سیاهپوست و آسیایی اغلب به کلیشهها میافتد.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
فیلیپس نقش جذاب و پر اعتماد به نفس خانم اسکارلت را بازی میکند و فضای فمینیستی قدیمی سریال سرگرمکننده است، اما این درام کمتر رنگارنگ و بیشتر قابل پیشبینی از آن چیزی است که ممکن است امید داشته باشید. لندن دوره ویکتوریا به نظر میرسد که کاملا از سه رنگ تشکیل شده است: سیاه، خاکستری و آبی تیره کثیف. و با اینکه بینندگان از جزئیات دورهای مانند اسبهایی که در خیابانها میدوند و مردانی که با تیغهای مستقیم ریش میتراشند لذت میبرند، اما خانم اسکارلت و دوک به سادگی غمانگیز به نظر میرسند. یک معمای جنایی به نظر میرسد که فقط چیزی است که چیزها را سرگرمکننده میکند، اما از آنجایی که پروندههای این سریال به طور کلی به نظر میرسد که شامل یک شرور آشکار است که الیزا باید با ترکیبی از شجاعت و هوش او را افشا کند، تنش دراماتیک کم است.و اینگونه سریال «خانم اسکارلت و دوک» در نهایت بیشتر جذابیتش را از تعامل بین الیزا و شخصیتهای فرعی مثل ولینگتون میگیرد. لحظاتی که الیزا محدودیتهای سخت و محکم ویلیام را دور میزند — که همیشه از شیطنتهای او عصبانی است — از بهترین لحظات سریال هستند. شخصیتهای بعدی، موسی و نش، فضای بیشتری به الیزا میدهند تا بازی کند، چون این محققان با تفکرات پیشرو از او به روشی اخلاقی و درست، هرچند نه همیشه کاملا قانونی، حمایت میکنند. صحنههایی که در آن الیزا و همراهانش با سختگیریهای دوره ویکتوریا روبرو میشوند، سرگرمکنندهاند، مثل وقتی که آشپز و خدمتکار الیزا از این که کارفرمای مجردشان بخواهد عصرها به کارآگاهی بپردازد، شوکه میشوند. آنها میپرسند: «مردم در مورد زنی که بعد از تاریکی شب به تنهایی بیرون میرود، چه فکری میکنند؟» اسکارلت با بیتفاوتی میگوید: «بگذار هرچه میخواهند فکر کنند.» در این صحنهها، این سریال لذتبخش است. ممکن است بین لحظات درخشان کمی کشدار شود، اما بینندگانی که از معمای ملایم تاریخی لذت میبرند، میتوانند سراغ گزینههای بدتری هم بروند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.