جنگ با پدربزرگ

پیتر پسر 12 ساله­ای است که به همراه مادر، پدر و دو خواهرش زندگی می­کند. او پسر بازیگوشی است و هیچ­کس حق ندارد بدون اجازه او، وارد اتاقش بشود. پدربزرگ پیتر، اد، پیرمرد بی حوصله­ای است که تنها زندگی می­کند اما با اصرار­های دخترش حاضر می­شود به خانه آن­ها برود و با هم زندگی کنند. بعد از آمدن اد به خانه دخترش، پیتر مجبور می­شود اتاقش را خالی کند و وسایلش را به اتاق زیر شیروانی ببرد. پیتر که از این اتفاق و تغییر اتاقش ناراحت است تصمیم می­گیرد جنگی را با پدربزرگش آغاز کند و هرکس که توانست دیگری را شکست دهد، صاحب اتاق شود. آن­ها با خراب کردن وسایل شخصی و ترساندن همدیگر با هم مقابله می­کنند اما در نهایت هیچ کدام برنده این نبرد نمی­شود. پدربزرگ پیتر که از این جنگ خسته شده است با پیتر صحبت می­کند تا در جشن تولد جنیفر، خواهر پیتر با هم جنگ نکنند اما خراب شدن ریسه­ها و افتادن اد از نردبان باعث می­شود که او فکر کند این اتفاقات زیر سر پیتر است. او بعد از رفتن به بیمارستان، تصمیم می­گیرد که از خانه دخترش برود و اتاق را به پیتر پس بدهد اما پیتر که بیشتر از همه به پدربزرگش وابسته شده است به او می­گوید از کار­هایش پشیمان شده است و از پدربزرگش خواهش می­کند تا با هم زندگی کنند.

• روش پیتر برای پس گرفتن اتاقش درست بود؟ چرا پدربزرگ پیتر تصمیم به ترک خانه دخترش گرفت؟ چرا پیتر از کار­هایش پشیمان شد؟ با سالمندان چگونه باید رفتار کرد؟ با فرزندان خود درباره علت خنده‌دار بودن دردسر‌های مختلفی که برای شخصیت‌های فیلم به وجو می‌آید گفتگو کنید: به نظرت خندیدن به کسی که دچار آسیب شده درست است؟ چرا چنین موقعیت‌هایی در فیلم‌های طنز به نمایش در می‌آید؟ می‌توانید درباره‌ی پدربزرگ و مادربزرگ فرزندتان با او گفتگو کنید: درباره کودکی پدربزرگ و مادربزرگت جه میدانی؟ خلاصه: پیتر برای پس گرفتن اتاقش چه کار­های دیگری می­توانست انجام دهد؟

آنچه لازم است والدین بدانند: فیلم «جنگ با پدربزرگ» داستان نوجوانی به نام پیتر است که به خاطر هم خانه شدن با پدربزرگش مجبور به ترک اتاق و انتقال وسایلش به اتاق زیر شیروانی است. او از این اتفاق ناراحت است و برای به دست آوردن اتاقش شروع به رقابت و مبارزه با پدربزرگش می­کند و گاهی به او بی احترامی می­کند. فرزند شما می­تواند با تماشا این  فیلم نحوه برقراری ارتباط با سالمندان و لزوم احترام به آن­ها آموزش ببیند اما باید به کمدی بودن ژانر فیلم هم توجه کرد زیرا نمایش ناهنجاری­های اجتماعی در قالب طنز از میزان قبیح بودن آن کم می­کند و ممکن است الگوپذیری اثر را برای کودکان و نوجوانان شما بیشتر کند. خلاصه: درباره رفتار­های پیتر با فرزندتان صحبت کنید و گفتگو را به سمتی ببرید تا راهکار­های مناسبی جایگزین رفتار­های اشتباه پیتر پیدا کنید.

این کمدی شیطنت‌آمیز کل خانواده را دور هم جمع می‌کند تا به آنها یادآوری کند قدر بزرگترها را بیشتر بدانند. به عبارت دیگر، در این جنگ پیروز وجود دارد و آن پیروز، پدربزرگ و مادربزرگ‌ها هستند. بیش از ۱۸٪ جمعیت آمریکا (حدود ۵۷ میلیون خانوار) در خانه‌های چندنسلی زندگی می‌کنند و «جنگ با پدربزرگ» یکی از معدود فیلم‌های جریان اصلی است که این واقعیت را در صفحه نمایش به تصویر می‌کشد. این تعداد از زمان انتشار الهام‌بخش فیلم، رمان محبوب کودکان رابرت کلر اسمیت در سال ۱۹۸۴، دو برابر شده است. اما این تنها چیزی نیست که تغییر کرده است. بسیاری از مردم اکنون آگاهی بیشتری در مورد نحوه رفتار با یکدیگر دارند و در نتیجه، برخی از صحنه‌های شوخی و طنز بیشتر ناراحت‌کننده هستند تا خنده‌دار. سیستم ارائه صفحه در مقابل صفحه نمایش نیز تاثیرگذار است. خواندن در مورد اینکه یک پسر ۱۱ ساله چگونه پدربزرگش را فریب می‌دهد تا مهره‌ها را روی کف زمین بریزد، با تماشای یک مرد ۷۵ ساله که سر می‌خورد و روی کمرش می‌افتد، متفاوت است. این یکی از دلایل اصلی است که خشونت کارتونی در این فیلم بیشتر دلهره‌آور است تا مثلا در فیلم «تنها در خانه». هدف‌ها در آن فیلم خلافکاران سخت‌گیر و حدوداً ۳۰ ساله بودند، در حالی که در اینجا یک مرد مسن است که آنقدر شکننده است که خانواده‌اش فکر می‌کنند دیگر برای او ایمن نیست که به تنهایی زندگی کند.اگر رفتن پیتر به دنبال پدربزرگش بعید به نظر می‌رسد، باورپذیرتر است که پدربزرگ چگونه تصمیم می‌گیرد از قلمرو خود دفاع کند، به خصوص با اجرای جذاب دنیرو. با صدای آرام و ملایم و رفتارش، پدربزرگ هرگز خشمگین نمی‌شود (اگرچه اگر این کار را می‌کرد، سخت بود که او را سرزنش کنیم)، و حتی حسی از احترام به تاکتیک‌های پیتر نشان می‌دهد: به نظر می‌رسد سیب از درخت دور نمی‌افتد. اد از جنگ لذت می‌برد، و رفتارش به بینندگان می‌گوید که خندیدن و لذت بردن از فیلم اشکالی ندارد. علاوه بر این، هر عضو خانواده در نهایت متوجه می‌شود که چقدر از دادن کمی فضا به پدربزرگ سود می‌برند. در حالی که درس خوبی در پایان در مورد اینکه چرا باید از جنگ اجتناب کنیم، گنجانده شده است، اما این دو موضوع کاملاً متفاوت هستند. پیام بهتر و قوی‌تر به وضوح بیشتری می‌رسد: کمی وقت با پدربزرگ بگذرانید؛ پشیمان نخواهید شد.