خطرات گزارشگران زن ما
Perils of Our Girl Reporters
۱۳+
مناسب برای بالای ۱۳ سال
درباره فیلم
قسمت ۱: گردنبند جید دوروتی دزموند، دختری نابلد از ایالت کنتاکی که پدرش، یک سردبیر، در محل کار توسط یک رقیب سیاسی به ضرب گلوله کشته شده بود و مادرش نیز از شوک آن، مرده بود، ناگهان خود را در شرایطی یافت که عملاً هیچ پولی نداشت. او اعتقاد داشت که استعدادی در نویسندگی دارد و به نیویورک آمد تا در یک روزنامه شغلی پیدا کند. از او خواسته شد تا به محله چینیها برود و گزارشی از یک خانه تریاک تهیه کند. او از همراهش جا ماند و شجاعانه و احمقانه به تنهایی به محله چینیها رفت. او دعوت یک مرد چینی را برای ورود به مغازهاش و بازدید از چند مهره پذیرفت، و مرد در آستانه حمله به او بود که ناگهان صدای شلیکهای پیدرپی اسلحه به گوش رسید و جنگی میان گروههای تبهکار چینی درگرفت. با شلیک اولین گلوله، مغازهدار چینی از نقشه شومش منصرف شد و دوروتی را به اتاقی مخفی هل داد، در را بست و از بیرون قفل کرد. دختر از ترس دیوانه شده بود. از میان دیوارهای ضخیم، صدای شلیکها به گوشش میرسید. سپس شلیکها به همان ناگهانی که شروع شده بودند، متوقف شدند و او صدای ضعیفی از زنگ آمبولانسها و گشتهای پلیس را شنید. اگر آزاد میشد، میتوانست جراحان و پرستاران اورژانس با لباسهای سفید را ببیند که چینیهای کشتهشده و زخمی را جمعآوری میکنند و داخل گاریها میگذارند، درحالیکه افسران با یونیفرمهای آبی با باتومهایشان چینیهای دیگر را جمعآوری میکردند، آنها را از انواع مکانهای عجیب و غریب بیرون میکشیدند و داخل گاریهای گشت پلیس میانداختند. یک سرجوخه به خبرنگاری گفت: "بدترین جنگ گروههای تبهکار در سالهای اخیر. هفت نفر تا الان کشته شدند و برخی از زخمیها هم حتماً خواهند مرد. این چینیها خیلی خوب تیراندازی میکنند، مخصوصاً برای کافران. در تاریکی هم. چیزی که همیشه برایم سؤال بود این بود که چطور یک گروه تبهکار میتواند گروه دیگر را در یکی از این جنگهای کوچک و زشت تشخیص دهد. همه چینیها برای من تقریباً شبیه هم به نظر میرسند. هرگز نمیتوانید بفهمید که یکی از این جشنوارههای تیراندازی از کجا شروع شده است. آنها به یک مرد سفیدپوست چیزی نمیگویند. ما میتوانیم حدس بزنیم، اما شاید یک زن توسط یکی از اعضای یک گروه تبهکار از عضو گروه دیگر گرفته شده بود. شاید تریاک بود، شاید، اگر تلاش کنید، میتوانید به یک عالمه شاید فکر کنید، اما چه فایدهای دارد؟"
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: ندارد
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشقسمت ۱: گردنبند جید
دوروتی دزموند، دختری نابلد از ایالت کنتاکی که پدرش، یک سردبیر، در محل کار توسط یک رقیب سیاسی به ضرب گلوله کشته شده بود و مادرش نیز از شوک آن، مرده بود، ناگهان خود را در شرایطی یافت که عملاً هیچ پولی نداشت. او اعتقاد داشت که استعدادی در نویسندگی دارد و به نیویورک آمد تا در یک روزنامه شغلی پیدا کند. از او خواسته شد تا به محله چینیها برود و گزارشی از یک خانه تریاک تهیه کند. او از همراهش جا ماند و شجاعانه و احمقانه به تنهایی به محله چینیها رفت. او دعوت یک مرد چینی را برای ورود به مغازهاش و بازدید از چند مهره پذیرفت، و مرد در آستانه حمله به او بود که ناگهان صدای شلیکهای پیدرپی اسلحه به گوش رسید و جنگی میان گروههای تبهکار چینی درگرفت. با شلیک اولین گلوله، مغازهدار چینی از نقشه شومش منصرف شد و دوروتی را به اتاقی مخفی هل داد، در را بست و از بیرون قفل کرد. دختر از ترس دیوانه شده بود. از میان دیوارهای ضخیم، صدای شلیکها به گوشش میرسید. سپس شلیکها به همان ناگهانی که شروع شده بودند، متوقف شدند و او صدای ضعیفی از زنگ آمبولانسها و گشتهای پلیس را شنید. اگر آزاد میشد، میتوانست جراحان و پرستاران اورژانس با لباسهای سفید را ببیند که چینیهای کشتهشده و زخمی را جمعآوری میکنند و داخل گاریها میگذارند، درحالیکه افسران با یونیفرمهای آبی با باتومهایشان چینیهای دیگر را جمعآوری میکردند، آنها را از انواع مکانهای عجیب و غریب بیرون میکشیدند و داخل گاریهای گشت پلیس میانداختند. یک سرجوخه به خبرنگاری گفت: "بدترین جنگ گروههای تبهکار در سالهای اخیر. هفت نفر تا الان کشته شدند و برخی از زخمیها هم حتماً خواهند مرد. این چینیها خیلی خوب تیراندازی میکنند، مخصوصاً برای کافران. در تاریکی هم. چیزی که همیشه برایم سؤال بود این بود که چطور یک گروه تبهکار میتواند گروه دیگر را در یکی از این جنگهای کوچک و زشت تشخیص دهد. همه چینیها برای من تقریباً شبیه هم به نظر میرسند. هرگز نمیتوانید بفهمید که یکی از این جشنوارههای تیراندازی از کجا شروع شده است. آنها به یک مرد سفیدپوست چیزی نمیگویند. ما میتوانیم حدس بزنیم، اما شاید یک زن توسط یکی از اعضای یک گروه تبهکار از عضو گروه دیگر گرفته شده بود. شاید تریاک بود، شاید، اگر تلاش کنید، میتوانید به یک عالمه شاید فکر کنید، اما چه فایدهای دارد؟"
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.