درخت آرزوها

کری، ساریق کوچکی است که در جامعه‌ای امن و آرام در کنار پدر و خواهرش زندگی می‌کند. او به ماجراجویی و تجربه‌ی موقعیت‌های هیجان انگیز بسیار علاقه دارد. تمام حیوانات هر سال دور هم جمع می‌شوند و مارمولکی پیر به نام یارا داستان تشکیل پناهگاه امن حیوانات را برایشان تعریف می‌کند و می‌گوید سال‌ها پیش هنگامی که حیات وحش در خطر انقراض و گرمایش زمین بودد، چند حیوان کوچک با شکوفه‌ی درخت آرزو، آرزو می‌کنند جامعه‌ی حیوانات در امنیت باشد. آن‌‌ها پناهگاهی با دیوار‌های بلند می‌سازند و از حیات وحش دوری می‌کنند. بعد از رهایی از خطر انقراض و گذر سال‌ها، هر ساله در پناهگاه کودکان با کندن شکوفه‌ای از درخت آرزویی برای خودشان می‌کنند. اما نباید آخرین شکوفه را بکنند زیرا موجب خشک شدن درخت می‌شود. کری سودای ماجراجویی در حیات وحش را در سر دارد. با این وجود که می‌داند در پناهگاه هیچ ‌گاه برف نمی‌آيد، اما آرزوی بارش برف می‌کند و وقتی می‌بیند آرزویش برآورده نشده، آخرین شکوفه‌ی درخت را هم یواشکی می‌کند و موجب خشک شدن درخت و سرمازدگی پناهگاه می‌شود. یارا، مارمولک پیر او را سرزنش می‌کند و می‌گوید برای نجات پناهگاه باید به سفری به دنیای وحش بروند و درخت آرزوی دیگری را که در آن جاست پیدا کنند و دوباره برای امنیت تمام حیوانات آرزو کنند. کری بدون اطلاع خانواده سفر را در کنار یارا آغاز می‌کند اما در میانه راه خواهرش پترا نیز به آن‌ها ملحق می‌شود تا مراقب خواهر کوچولویش کری باشد. آن‌ها از سرزمین‌های ترسناک و سرد و تاریکی عبور می‌کنند و در راه با حیوانات وحشی مانند گرگ‌های چشم قرمز و خرسک‌هایی به ظاهر مهربان ولی خطرناک می‌جنگند. یارا در حین مبارزه با گرگ‌ها چشم‌هایش قرمز شده و با خشونت به کری و پترا حمله می‌کند. کری خودش را به درخت آرزو‌ها می‌رساند ولی می‌بیند شکوفه ندارد و ناامید می‌شود، پترا از او حمایت می‌کند و ناگهان متوجه می‌شوند شکوفه‌ای تازه روی درخت در حال رشد کردن است. با وجود این که سایه‌ی انقراض به شکل ابری سیاه بالای سرشان است، کری شکوفه را برمی‌دارد و آرزوی امنیت برای تمامی حیوانات می‌کند. کری از روی صخره‌ها پایین می‌افتد و بی‌هوش می‌شود. پترا بالای سرش می‌ایستد و گریه می‌کند.  کری به هوش می‌آید و می‌بیند همه چیز زیبا و سبز شده و دیگر خبری از باتلاق و زمین‌های تاریک نیست و یارا هم به حالت قبل برگشته است. آن‌ها به همراه گرگ‌ها و خرسک‌ها که حالا مهربان و آرام شده‌اند به پناهگاه زیبا و سرسبزشان برمی‌گردند.

• به نظرت چرا یارا ناگهان به دوستانش حمله کرد؟ رفتار او عمدی بود؟ نظرت درباره‌ی آٰرزوی کری چیست؟ اگر جای او بودی چه آرزویی می‌کردی؟ چرا کری وسوسه شد آخرین شکوفه را از درخت جدا کند؟ تا حالا درباره‌ی انقراض یا گرمایش زمین شنیده‌ای؟ چه اطلاعاتی درباره‌شان داری؟ چگونه ارتباط خوب کری و پترا منجر به موفقیتشان شد؟ می‌توانید با توجه به ارتباط کری و پترا درباره‌ی ارتباط کودکتان با خواهرش صحبت کنید. خلاصه: می‌توانید با توجه به ارتباط کری و پترا درباره‌ی ارتباط کودکتان با خواهرش صحبت کنید.

آنچه لازم است والدین بدانند: لازم است والدین بدانند در این انیمیشن احساس خطر از نابودی و انقراض وجود دارد. هر چند فانتزی و کارتونی بودن داستان و موقعیت‌های طنز از خشونت و ترس می‌کاهد. این موضوع بسیار اهمیت دارد که هیجانات انیمیشن را برای کودکان خود بی‌اهمیت جلوه ندهیم و اگر از موقعیت‌هایی مثل حمله‌ی گرگ‌ها یا وحشی شدن ناگهانی یارا، پیر دانای قصه، می‌ترسد با او همراهی کنیم و از او بخواهیم احساسات خودش را بیان کند. سعی کنید اطمینان پیدا کنید که فرزندتان متوجه علت تغییر ناگهانی رفتار یارا شده است (درگیری با گرگ‌های وحشی باعث آسیب دیدن او می‌شود و بدون اراده به دوستانش حمله می‌کند.)  ارتباط با خواهر بزرگتر در این انیمیشن برای کودکان بسیار زیبا تصویر شده است، توصیه می‌شود با فرزند خود درباره‌ی «رابطه‌ی خواهرانه» (با اشاره به حمایت‌هایی که پترا از خواهر کوچکش کری انجام می‌دهد) گفتگو کنید. می‌توانید این انیمیشن را زمینه‌ای برای گفتگو وآموزش پیرامون گرمایش زمین و انقراض حیوانات قرار دهید و به همراه کودکتان درباره‌ی این مفاهیم تحقیق کنید. از کودک خود درباره‌ی علاقه‌ی کری به ماجراجویی سوال کنید. در حین گفتگو درباره‌ي این انیمیشن سعی کنید فضا را برای صحبت کردن فرزندتان و نتیجه‌گیری از داستان بیشتر فراهم کنید و خودتان در جایگاه راهنما قرار بگیرید. خلاصه:احساس خطر نسبت به انقراض حیوانات می‌تواند کودک شما را تحت تاثیر قرار دهد. درباره‌ی علت تغییر رفتار ناگهانی یارا با فرزندتان گفتگو کنید.