بره ناقلا

بره‌ی ناقلا و دوستانش در مزرعه زندگی خسته‌کننده‌ای دارند. مزرعه‌دار مانند گذشته با آن‌ها صمیمی نیست و بره‌ی ناقلا فکر می‌کند باید این وضع را تغییر دهد. او با یک نقشه، مزرعه‌دار را داخل یک ون می‌خواباند تا با گوسفندان دیگر وارد خانه‌ی او شود و تفریح کند، اما سگ گله متوجه می‌شود و می‌خواهد مزرعه‌دار را بیدار کند. وقتی سگ سعی می‌کند درِ ون را باز کند، ون حرکت می‌کند و به سمت شهر می‌رود. مزرعه‌دار از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند وسط شهر ایستاده و خبری از گوسفندان و سگ گله نیست. همان لحظه با افتادن یک شیء روی سرش، دچار فراموشی می‌شود. اوضاع مزرعه بدون مزرعه‌دار به هم می‌ریزد و گوسفندان هم راهی شهر می‌شوند تا مزرعه‌دار را پیدا کنند. در شهر، مأمور جمع‌آوری حیوانات آن‌ها را می‌بیند و تعقیبشان می‌کند اما گوسفندان لباس انسان‌ها را می‌پوشند و فرار می‌کنند. همچنان‌که گوسفندان درحال جست‌وجو هستند، مزرعه‌دار در شهر پرسه می‌زند. او وارد یک آرایشگاه می‌شود و موهای یک سلبریتی را کوتاه می‌کند و از این طریق در شهر مشهور می‌شود. بره‌ی ناقلا بالاخره توسط مأمور جمع‌آوری حیوانات دستگیر می‌شود اما با کمک دوستانش و یک سگ شهری فرار می‌کنند. آن‌ها یک بنر بزرگ از مزرعه‌دار می‌بینند و با کمک سگ شهری آدرس او را پیدا می‌کنند. وقتی به مزرعه‌دار می‌رسند، مزرعه‌دار آن‌ها را نمی‌شناسد و گوسفندان را از خودش دور می‌کند. گوسفندان که ماجرای فراموشی مزرعه‌دار را نمی‌دانند، ناراحت می‌شوند اما زمانی‌که همراه سگ شهری در یک گوشه‌ی شهر استراحت می‌کنند، برگه‌ای با عکس مزرعه‌دار می‌بینند که نام بیماری‌اش روی آن نوشته شده. گوسفندان فکر می‌کنند اگر مزرعه‌دار را به خانه بازگردانند او همه‌چیز را به یاد می‌آورد، پس یک نقشه‌ی جدید می‌کشند و پیش مزرعه‌دار برمی‌گردند و او را می‌خوابانند و در لباس یک اسب به سمت مزرعه می‌روند. زمانی‌که به مزرعه می‌رسند، مأمور جمع‌آوری حیوانات که آن‌ها را تعقیب کرده خودش را به گوسفندان می‌رساند و سعی می‌کند آن‌ها را از بین ببرد. او بره‌ی ناقلا را به سمت یک پرتگاه می‌اندازد اما در همین لحظه مزرعه‌دار از خواب بیدار شده و همه‌چیز را به خاطر می‌آورد و بره‌ی ناقلا و بقیه گوسفندان را از دست مأمور جمع‌آوری حیوانات نجات می‌دهد. از آن روز به بعد، مزرعه‌دار دوباره با حیواناتش صمیمی می‌شود و گوسفندان از داشتن روزهای خسته‌کننده نجات پیدا می‌کنند.

• شیطنت‌های بره‌ی ناقلا چگونه باعث ایجاد دردسر شد؟ اگر بره‌ی ناقلا شیطنت نمی‌کرد چه می‌شد؟ در نبود مزرعه‌دار چه اتفاقی برای گوسفندان افتاد؟ آیا گوسفندها بدون کمک هم موفق می‌شدند مزرعه‌دار را بازگردانند؟ گوسفندان چگونه توانستند موفق شوند؟ چرا مزرعه‌دار بره‌ی ناقلا را از خودش دور کرد؟ اگر فراموشی نداشت بازهم ممکن بود این کار را انجام دهد؟ خلاصه: بره‌ی ناقلا و دوستانش چرا به دردسر افتادند و چگونه تنوانستند مشکل را حل کنند؟

انیمیشن «بره‌ی ناقلا» داستان کمدی یک گوسفند به نام «شان» است که با گوسفندان دیگر در یک مزرعه زندگی می‌کند. آن‌ها بابت شیطنت‌هایشان به دردسر می‌افتند و با همکاری هم سعی می‌کنند مشکلات را حل کنند. کار تیمی و تلاش بره‌ی ناقلا و دوستانش برای کودکان قابل‌درک است و می‌تواند الگوی مناسبی باشد. می‌توانید با صحبت‌های پیوسته درباره‌ی کلّیت و مفاهیم داستان، کودکان را در درک پیام‌ها راهنمایی کنید. کودکان در سن پایین، روابط دوستی را تنها در بازی‌کردن خلاصه می‌کنند. می‌توانید با اشاره به دوستی گوسفندان باهم و کمک آن‌ها به یکدیگر، مفهوم کامل‌تری از دوستی به کودکان یاد بدهید. ناهنجاری‌هایی مانند بیرون‌دادن باد گلو و فریب‌دادن و شیطنت‌کردن گوسفندان که به‌صورت طنز نمایش داده می‌شود ممکن است توسط کودکان در سن پایین تقلید شود. می‌توانید درباره‌ی نادرست‌بودن این رفتارها با کودکتان گفت‌وگو کنید و به او راه‌حل‌های عملی ارائه دهید. چند صحنه‌ی کوتاه و گذرا از کتک‌زدن و ضربه‌زدن وجود دارد. این رفتارها از جانب شخصیت‌هایی که احتمال الگوگرفتن کودکان از آن‌ها وجود دارد انجام نمی‌شود و بر محتوا تسلط ندارد. همچنین صحنه‌های ترسناک به دلیل کمدی‌بودن انیمیشن، بر اصل داستان حاکم نیست. اما به‌خطرافتادن گوسفندان که شخصیت‌های محبوب داستان هستند ممکن است کودکان را در سنین پایین بترساند. همچنین صحنه‌ی بدرفتاری مرد مزرعه‌دار با بره‌ی ناقلا و دورکردن او و گریه‌ی بره‌ی ناقلا می‌تواند کودکان را آزرده‌خاطر کند. در این صورت با کودکان همدلی کنید و به آنان راه‌حل ارائه دهید. لازم است والدین از وجود صحنه‌های کوتاهی از برهنگی و روابط عاشقانه که جنبه‌‌ی طنز دارد آگاه باشند. خلاصه: وجود صحنه‌های کوتاه ناهنجاری، روابط عاشقانه و برهنگی و پیام‌های مناسبی از صمیمیت و کار تیمی.

این مجموعه کوچک و ارزشمند، بینندگان از همه سنین را مجذوب خود خواهد کرد و سادگی آن، این مجموعه را به گزینه‌ای مناسب برای تماشای حتی کودکان تبدیل کرده است. شاون اولین بار در فیلم کوتاه "تراشیدن نزدیک" در سال 1995 به عنوان قربانی بدشانس ماشین بافندگی والاس ظاهر شد و محبوبیت فوری او در میان طرفداران، نیک پارک، خالق او را بر آن داشت تا این مجموعه کوتاه را خلق کند. خبر خوب این است که این داستان‌های کوتاه، به دلیل کوتاهی‌شان، هیچ چیزی را از دست نداده‌اند و هر قسمت پنج دقیقه‌ای پر است از همان حس طنز بامزه و شخصیت‌های دوست‌داشتنی که طرفداران از کارهای پارک انتظار دارند.اگرچه این مجموعه پیام‌های مثبت آشکاری ارائه نمی‌کند، اما والدین می‌توانند مطمئن باشند که چون «شون گوسفند» تلاشی برای نمایش واقعیت نمی‌کند (شون روی دو پا راه می‌رود و بیتزر کلاه و ساعت مچی به دست دارد)، کودکان به راحتی طنز اغراق‌آمیز را در رفتار کمی شیطنت‌آمیز شون خواهند دید و تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند که از او تقلید کنند.