تصاویر فیلم




پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشنیکی (با بازی استر اسمیت) و جیسون (با بازی راف اسپال) میخواهند بچهدار شوند و مدتی است که تلاش میکنند، اما با وجود یک دوره گرانقیمت درمان نازایی، هنوز موفق به بارداری نشدهاند. بنابراین آنها فرآیند طولانی و دشوار پذیرش فرزند را با تمام قوانین، هزینههای ناگهانی، قضاوتهای حرفهای استرسزا و ناامیدیهای دلشکستهکنندهاش آغاز میکنند. آیا آنها موفق به تکمیل خانوادهای که آرزویش را دارند، خواهند شد؟ و آیا سالم و دستنخورده از این فرآیند عبور خواهند کرد؟ با کمک خانواده و دوستان مهربان اما غیرقابل پیشبینی و مشاورههای ارزشمند مددکار اجتماعی به نام پنی (با بازی ایملدا استانتون)، شاید بتوانند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- چطور میتوان این سریال را با سریالهای دیگر در مورد روابط خانوادگی و ارتباطات انسانی مقایسه کرد؟ چه تفاوتهایی با آنها دارد؟
- رسانه چگونه مسائل جنسی را به تصویر میکشد؟ آیا ارتباطی بین محتوای جنسی که در تلویزیون میبینیم و تصمیماتی که در مورد برقراری رابطه جنسی و محافظت از خودمان میگیریم وجود دارد؟ آیا این مسائل جنسی به صورت واقعگرایانه به تصویر کشیده شدهاند؟ آیا تلاش میکنند واقعگرایانه باشند؟
- چه پیام مرکزی در مورد فرزندپروری در این نمایش وجود دارد؟ آیا یک فرد با وجود نقصهایش میتواند والدین خوبی باشد؟ آیا چیزی به نام خانواده "ایدهآل" وجود دارد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که تریینگ مجموعهای است در مورد زوجی سیساله که تصمیم میگیرند بچهای را به فرزندخواندگی بپذیرند. اگرچه محتوای نامناسب کمی در آن وجود دارد، اما بازیگران و موضوع سریال به اندازهای بالغانه است که نوجوانان احتمالا علاقهای به تماشای آن نخواهند داشت. اگر هم تماشا کنند، والدین متوجه خواهند شد که استفاده از الفاظ زشت، محتوای جنسی، نوشیدن الکل و خشونت در آن به حداقل رسیده است. اگرچه سریال با صحنهای از رابطه جنسی زوج اصلی در اتوبوس شهری آغاز میشود (چون زمان تخمکگذاری زن در حال پایان است)، اما هر دو کاملا لباس به تن دارند و ما فقط بوسیدن و حرکات اغواگرانه را میبینیم. صحبتهای جنسی دیگری هم وجود دارد که اغلب مربوط به بارداری است و تصویری نیست. نوشیدن الکل محدود به صحنههایی است که شخصیتها در مهمانیها و بارها مشغول نوشیدن هستند. الفاظ زشت شامل کلماتی مثل «خر»، «احمق» و «بیمزه» است. پیامهای مثبت در نحوه تمرکز سریال بر فرزندخواندگی به عنوان یک فرایند مهم، پرتنش و طولانی مدت مشهود است، اما تا حدی توسط شوخیها و داستانهای کلیشهای تضعیف میشود.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این درام کمدی به دلیل تمرکز منحصر به فرد بر دشواریهای فراوان فرایند فرزندخواندگی و شیمی میان بازیگرانش امتیاز میگیرد، اما تلاش زیادی میکند تا جذاب باشد و در بیشتر اوقات به این هدف نمیرسد. شروع ماجرا در اولین صحنه اولین قسمت سریال «تلاش» کمی ناهموار است، جایی که نیکی ناگهان متوجه میشود یک روز بیشتر از آن چیزی است که فکر میکرده و «فرصت» او برای باردار شدن بعد از تخمکگذاری به سرعت در حال پایان است در حالی که به طور نامناسبی در اتوبوس در حال بازگشت از یک بار هستند. نیکی میگوید که آنها کیلومترها دورتر هستند، در حالی که هر ساعت اهمیت دارد. اما این موضوع اهمیتی ندارد: بدون اینکه حتی یک دکمه از لباسشان را باز کنند و بدون توجه به مسافر تنها خوابآلود اتوبوس، آنها کار را تمام میکنند. این صحنه خندهدار است، اما کمی زیاد است.نیکی نسخهای کمی بالغتر از یک دختر رویایی و شیداست و جیسون هم صرفاً نسخهای اندکی بالغتر از یک مرد-بچه فیلمهاست، که ظاهراً قرار است آنها را بامزه بیابیم، اما فقط گاهی اوقات اینطور به نظر میرسند. وقتی ایملدا استانتون بهعنوان یک کارمند خدمات اجتماعی ظاهر میشود، اوضاع بهطور قابلتوجهی بهتر میشود. او در ابتدا برای بازرسی غافلگیرکننده آپارتمان نیکی و جیسون میآید (خط داستانی که میتوانستیم بدون آن هم به نتایج مشابهی برسیم). او کاملاً واقعی و بهطور مثبت شگفتانگیز به نظر میرسد، اما در عین حال واقعبینانه و بیروح دربارهٔ فرازونشیبهای فرزندخواندگی و کودکانی که به خانه نیاز دارند، صحبت میکند. نیکی و جیسون لازم نیست وانمود کنند که آدمهای بینقص و صافی هستند، او در یکی از صحنههای فوقالعاده به آنها توصیه میکند: «اینها همان بچهها نیستند. آنها در خانههایی با کینوآ و اسبهای چوبی بزرگ نمیشوند. ما آنها را از زندگیشان بیرون میکشیم و دو مایل دورتر میبریمشان، که ممکن است بهاندازهٔ طرف دیگر دنیا باشد.» در لحظههایی مثل این، سریال به اوجهای احساسی میرسد که آن را ارزشمند میکند. کاش لحظات بیشتری مثل این در سریال وجود داشت.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.