آرزو

قلمرویی به نام روزاس تحت قدرت پادشاه جادوگری به نام مگنیفیکو است که در سالیان دور به همراه همسرش این سرزمین را پیدا کرده و آن را تبدیل به پادشاهی خود کرده است. در این سرزمین مردمان و اقوام مختلف در کنار یکدیگر با صلح و دوستی زندگی می‌کنند. آشا یک دختر 17 ساله است که در کودکی پدرش را از دست داده و با پدربزرگ و مادرش در پادشاهی روزاس زندگی می‌کند. مگنیفیکو پادشاه روزاس یک جادوگر است که مردم از ماهیت درونی او مطلع نیستند. او که به مردم وعده داده که با جادوگری آرزوهای آنها را برآورده می‌کند، آرزوهای مردم را در قصر خود حبس کرده و به این واسطه برای تداوم پادشاهی اش مردم را مجبور به اطلاعت از خودش می‌کند. مردم نیز برای قدردانی از محافظتشان آرزوهایشان را در اختیار او قرار داده اند و او را دوست دارند. آشا که به دنبال یادگیری جادوگری از پادشاه است در ملاقاتی که در روز جشن آرزوها با پادشاه دارد متوجه ماهیت پلید او میشود. پادشاه مگنیفیکو در روز جشن، آشا را از برآورده شدن آرزوی پدربزرگش ناامید می‌کند و همین باعث می‌شود آشا با اندک امیدی که برای او باقی مانده از ستاره ها کمک بخواهد. در جریان آرزوی آشا، یک ستاره کوچک و جادویی از آسمان به زندگی آشا وارد می‌شود و به او کمک می‌کند تا وارد قصر مگنیفیکو بشود و آرزوهای محبوس شده مردم را نجات بدهد و زندگی و آینده مردم سرزمین روساس را از چنگ این پادشاه شرور نجات بدهد. این ستاره، جادویی را بر حیوانات پیاده می‌کند که باعث می‌شود حیوانات به زبان انسانها سخن بگویند و ولنتینو بز کوچک آشا نیز که توان سخن گفتن پیدا کرده به او در این راه کمک می‌کند. آشا در صدد است که با نجات رویاهای مردم آنها را به واقعیت تبدیل کند و نجات رویای پدربزرگ و مادرش تنها انگیزه او برای این اقدام است. پس از فرود ستاره نزد آشا، نوری در سرزمین ساطع میشود که همه مردم و مگنیفیکو را متحییر می‌کند. او که به وجود یک نیروی جادویی قوی در سرزمین شک کرده احساس می‌کند کسی می‌خواهد قدرتش را از او بگیرد. دوستان آشا که از وجود ستاره خبردار شده اند به آشا قول میدهند که رازش را نگه داری کنند و به او در این مسیر کمک کنند اما یکی از آنها که در سودای دیده شدن و شوالیه شدن است، راز آشا را نزد پادشاه افشا می‌کند. پادشاه به دنبال آشا می‌رود تا ستاره را از او بگیرد اما آشا با پدربزرگ و مادرش فرار می‌کند. پادشاه که شرارتش در حال عیان شدن است از یک جادوی ممنوعه خطرناک استفاده می‌کند و به وسیله آن آرزوهای مردم را نابود می‌کند. اما آشا تصمیم می‌گیرد به قصر برود و آرزوها را نجات بدهد و سرنوشت مردم سرزمینش را به بهترین شکل رقم بزند. ملکه همسر پادشاه که زنی مهربان و خوش قلب است به آشا در این مسیر کمک می‌کند و در نهایت آشا با قدرت امید و امیدواری و با همراهی دوستانش موفق می‌شود مگنیفیکو را شکست بدهد و آرزوهای مردم را زنده کند به صاحبانشان برگرداند. مردم که تا پیش از این تصور میکردند که فقط مگنیفیکو قادر است آرزوهای آنها را برآورده کند، به کمک آشا متوجه میشوند که باید ایستادگی کنند تا آرزوهای اسیر شده شان را با نیروی امید و خودباوری از چنگ پادشاه ظالم نجات بدهند و خودشان آنها را برآورده کنند.

• اگر آشا با پادشاه مخالفت نمی‌کرد و مطیع پادشاه می‌شد آیا می‌توانست آرزوهای مردم را نجات بدهد؟ اگر ستاره ای از آسمان به زمین نیاید و چوب جادویی نداشته باشیم، آیا باید رسیدن به آرزوهایمان را غیر ممکن بدانیم؟ اگر فرزند شما یک ستاره جادویی داشته باشد با آن چه کارهایی را انجام می‌دهد؟ انگیزه تلاش آشا، نجات آرزوی پدربزرگ و مادرش بود. اما اگر قرار باشد فرزند شما کار بزرگی مانند آشا انجام بدهد، انگیزه او چه چیزی می‌تواند باشد؟ خلاصه: در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، رسیدن به آرزوها چگونه رقم می‌خورند؟

انیمیشن آرزو در قالبی دخترانه، بیانگر رویاها، احساسات، و همچنین هیجانات یک دختر نوجوان 17 ساله است که با تلاش و ریسک‌ پذیری بسیار سعی می‌کند خانواده کوچکش را خوشحال کند. این انیمیشن نیز مانند بسیاری از انیمیشن های دیگر ساخته شده در کمپانی دیزنی، به محتوای مبتنی بر جادو و جادوگری اشاره می‌کند. از فرزندتان بخواهید که آشا را به عنوان یک دختر تلاشگر ببیند نه به عنوان دختری که تنها به واسطه جادو می‌تواند به اهدافش برسد. دقت داشته باشید که مسئله جادو و جادوگری، موضوعی است که در کودکان با رده سنی‌ کمتر از ۹ سال ممکن است این باور را ایجاد کند که جادو تنها حلال مشکلات است و هیچ آرزویی در این دنیا برآورده نمی‌شود مگر با داشتن یک چوب جادو. همین باعث می‌شود بعضاً حتی نوع دغدغه ها و آرزوهای کودک نیز تغییر می‌کند و آنچه که در آثار انیمیشنی مشاهده کرده برای او تبدیل به خواسته و دغدغه می‌شوند.اثرهایی که مبتنی بر فعالیت های جادوگری هستند، تفکر کودکان را به این سمت سوق می‌دهند که اگر می‌توانستند اتفاقی فراواقعی را رقم بزنند، تمام آرزوهایشان در لحظه برآورده می‌شد. در حقیقت قدرت تشخیص بین مسئله جادو و حقیقت سرنوشت انسان برای این رده سنی بسیار دشوار، و به نوعی ناممکن است. پس لازم است که والدین گرامی در نظر داشته باشند که تماشای این اثر در رده سنی +۹ سال بلامانع می‌باشد. مسئله آرزو کردن و رویا داشتن در این انیمیشن پایه و اساس محتوای اثر را تشکیل داده است. در این اثر آشا به واسطه جادو به آرزوهای خودش می‌رسد و پادشاه نیز با جادوگری آرزوهای مردم را می‌بیند، زندانی می‌کند و یا آنها را برآورده می‌کند. برای فرزندتان توضیح بدهید که این اتفاق در دنیای واقعی وجود خارجی ندارد و هرگز جادویی وجود ندارد که بتوان به وسیله آن آرزوهای دیگران را دید و یا آنها را برآورده کرد. هیچ ستاره ای به زمین نمی‌آید و هیچ چوب جادویی در دنیای واقعی وجود ندارد. آشا برای پدربزرگ و مادرش ارزش زیادی قائل است و حاضر است به خاطر آنها هرکاری انجام بدهد. با فرزندتان در خصوص لزوم مهربانی با اعضای خانواده صحبت کنید و ارزش بزرگترها را برای او یادآور شوید. سایمون برای منفعت شخصی خودش باعث شد آشا گرفتار بشود. برای فرزندتان در این خصوص توضیح بدهید که هیچکس با نابود کردن دیگران نمی‌تواند به مقام و جایگاهی مرتفع برسد و در نهایت مجبور است از کسانی که به آنها ظلم کرده و صدمه زده معذرت خواهی کند. آرزوها و رویاهای ما از اهمیت زیادی برخوردارند، اما رسیدن به آنها غیرممکن نیست. ما باید برای رسیدن به رویاهایمان به خدای خود، به رویاها و به توانایی هایمان ایمان داشته باشیم. و تنها در این صورت است که می‌توانیم به بهتر از آنچه که آرزو کرده بودیم دست پیدا کنیم. خلاصه: آنچه که به دست می‌آوریم نتیجه تلاش‌های ما و لطف خداوند به ماست. زمانی که به آرزوهایمان رسیدیم نباید فراموش کنیم که چه اتفاقاتی را پشت سر گذاشته ایم و چقدر زحمت کشیده ایم. زمانی که انسان رویایی در سر دارد باید تمام تلاشش را برای رسیدن به آن رویا بکند و نیز همواره بداند که خانواده ارزشمند ترین دارایی آدمیست. و هرچقدر که برای خوشحال کردن این ثروت عظیم تلاش کنیم ارزشش را دارد.

ویش" جذاب و دیدنی است، به‌ویژه وقتی متوجه می‌شوید که ادای احترامی است به همه فیلم‌های انیمیشن دیزنی که قبلا ساخته شده‌اند. اما این موزیکال صد سالگی نیز کمی شبیه پاسخ هوش مصنوعی به پرسش «یک فیلم انیمیشن دیزنی برای روزگار مدرن بسازید» است. برای دوستداران دیزنی، این فیلم هدیه‌ای است که قلبشان را سرشار از شادی می‌کند. انتظار می‌رود که اشاره‌های میراثی زیادی در فیلم را متوجه شوید، از جمله داستان‌گشایی پویانمایی دو بعدی تا وقتی که آشا ترانه «این آرزو» را می‌خواند و موهایش در باد مانند پوکاهانتس در «رنگ‌های باد» به پرواز درمی‌آید. این اشاره‌های کوچک از همه طرف سرازیر می‌شوند و هر کدام که متوجه آنها شوید، سروتونین‌تان ترشح می‌شود. ترانه‌هایی که جولیا مایکلز نوشته است در حد و اندازه ترانه‌های کلاسیک دیزنی هستند («این تشکری است که دریافت می‌کنم» ماگنیفیکو گیرا و خنده‌دار است و برای هر دو گروه والدین و سیاستمداران قابل‌لمس است) و بدون شک در مجموعه بهترین‌های دیزنی جای خواهند گرفت.با این حال، ادای احترام یک چیز است و خودِ بازآفرینی چیز دیگری. فیلم «آرزو» آنقدر مشغول چشمک زدن است که داستان خود را کم‌اهمیت می‌کند. به جای اینکه فیلم انیمیشن بزرگ بعدی دیزنی باشد، اثری است که احتمالاً با هیاهوی زیادی عرضه می‌شود و سپس ناپدید می‌شود. این فیلم خوب است و هدفی را دنبال می‌کند، اما «آرزو» از فرصت تبدیل شدن به یک فیلم مستقل محروم شده است و این ممکن است تماشاگران را به فکر فرو ببرد که چقدر می‌توانست بیشتر باشد. (با این حال، تا پایان فیلم صبر کنید تا ببینید می‌توانید همه فیلم‌های انیمیشن دیزنی را نام ببرید یا نه!)