اقبال: داستان کودکی شجاع

اقبال پسر کوچکی است که در یک خانواده‌ی فقیر زندگی می‌کند. او زمانی که برادرش را در بستر بیماری می‌بیند، تصمیم می‌گیرد به شهر برود و با فروختن بز خود، برای برادرش دارو تهیه کند. اقبال وارد شهر می‌شود و از بد حادثه به دست یک گروه تبهکار اسیر می‌شود که از کودکان بهره‌کشی می‌کنند. رئیس این گروه گوسمان نام دارد. گوسمان علاوه بر اقبال چند کودک دیگر را هم مجبور به قالی‌بافی می‌کند. بچه‌ها شب‌ها و روزهای سختی را می‌گذرانند. تا اینکه روزی گوسمان اقبال را به خاطر یک اشتباه کوچک تنبیه می‌کند. اقبال که نسبت به گوسمان سراسر خشم و کینه است، تصمیم می‌گیرد از آنجا فرار کند. او می‌تواند به سختی خودش را به گروه‌های مددکاری که با کارِ کودکان مبارزه می‌کنند، برساند و از گوسمان شکایت کند. پلیس به خانه‌ی گوسمان می‌رود و بچه‌ها را از آنجا نجات می‌دهد.

• به نظر تو اقبال کار درستی کرد که بدون مشورت مادرش به شهر رفت؟ چرا اقبال به تنهایی فرار نکرد و به دوستانش نیز کمک کرد؟ نقش فاطمیا در این انیمیشن چه بود؟ چرا اقبال قالیچه را پاره کرد؟ به نظر تو چه کاری می‌توان برای کودکان کار انجام داد و از آن‌ها حمایت کرد؟ خلاصه: اقبال چه ویژگی‌های شخصیتی مثبتی داشت؟ او چه اشتباهاتی انجام داد؟

این انیمیشن یک اثر درام است. اتفاقاتی که در طول آن به نمایش در می‌آیند گاهی بسیار غم‌انگیز می‌شوند. کودکان کار شرایط سخت و رقت‌انگیزی را می‌گذرانند. اگر فرزند شما روحیه حساسی دارد او را از دیدن این محصول منع کنید. نقش مددکار اجتماعی به خوبی در این انیمیشن نشان داده می‌شود. افرادی هستند که سعی می‌کنند مانع کار کودکان شوند. به فرزند خود بگویید با همکاری با این مراکز و این افراد می‌تواند به کودکان کار کمک کند. تنها جایی که به راحتی می‌توان در آنجا شاد و آرام بود خانه و خانواده است. درست است که اقبال برای نجات برادرش از خانه خارج شد اما نباید به هیچ عنوان خانه را بدون اجازه والدین ترک کرد. خلاصه: این انیمیشن یک محصول درام است. از نشان دادن آن به کودکان حساس پرهیز کنید. درباره‌ی اهمیت خانه و خانواده با فرزند خود صحبت کنید.