دینامیت

‌هادی و محمدحسین به دنبال خانه‌ای با اجاره‌ی پایین هستند. صاحب یک آپارتمان در بالاشهر تهران به آن‌ها خانه‌ی خودش را باقیمت بسیار پایین اجاره می‌دهد؛ به این امید که آن‌ها بتوانند بر باقی مستاجرین تأثیر مثبت بگذارند.  ‌هادی عقاید محکم و سخت‌گیرانه‌ای دارد. او کنارآمدن با دو دختر طبقه‌ی بالا را دشوار می‌داند، چراکه آن‌ها مدام در حال برگزاری پارتی هستند. از همین روی محمدحسین،‌ هادی را دائماً به آرامش و کظم‌الغیظ دعوت می‌کند.  اکبر، همسایه‌ی طبقه‌ی‌ سوم نیز ساقی مشروبات الکی است. او تلاش می‌کند خودش را آدم معتقدی نشان دهد، بنابراین به هادی می‌گوید که در کار تولید سرکه است. اما ساناز بعد از به هم‌خوردن مهمانی‌اش، که با مراسم دعای کمیل طبقه‌ی پایین تداخل داشته است، اکبر را لو می‌دهد. هادی هم به کمک مهمان‌هایش قفل انبار اکبر را می‌شکند. آن‌ها پس از کشف تعداد زیادی مشروبات الکلی، تمامی آن‌ها را داخل جوی آب خالی می‌کنند. اکبر نیز برای انتقام، دوباره هادی و محمدحسین را گول می‌زند. او به آن‌ها می‌گوید که توبه کرده است و حالا وارد کار عطاری شده است. اکبر از آن‌ دو می‌خواهد تا محصولاتش را به دست مشتریانش برسانند. ساناز متوجه می‌شود که اکبر از طریق این دو نفر، به‌پخش مواد مخدر (گل) می‌پردازد. او به پلیس گزارش می‌دهد، اما هادی و محمدحسین تمام مواد مخدر اکبر را آتش می‌زنند. این‌بار اکبر نقشه‌ی جدیدی می‌کشد. او ‌هادی و محمدحسین را دعوت می‌کند و به کمک ساناز به آن‌ها کیک آلوده به مواد مخدر می‌خوراند. این کار باعث می‌شود تا این دو طلبه مدام کارهای عجیبی انجام دهند. فیلم این دو طلبه در حال خوش‌گذرانی با دو دختر جوان در صفحات مجازی پخش می‌شود. پلیس آن‌ها را دستگیر می‌کند، اما هادی ساناز را لو نمی‌دهد. او از ساناز می‌گذرد و حالا همگی سراغ اکبر می‌روند. آن‌ها آن‌این‌بار تمام رسیور‌های اکبر را پاره می‌کنند و او را برای داشتن مواد مخدر به پلیس لو می‌دهند. درنهایت ‌هادی و محمدحسین درحالیکه هنوز تفاوت‌های زیادی با ساناز و خواهرش دارند، اما در همسایگی یکدیگر در آن آپارتمان به زندگی خود ادامه می‌دهند.

• شما بعد از تماشای این فیلم می‌توانید در مورد اهمیت «پذیرش» و «زندگی مسالمت‌آمیز» با فرزندان خود صحبت کنید. با توجه به اینکه در این فیلم راه‌های نامناسب امربه‌معروف به نمایش گذاشته می‌شود، شما می‌توانید در مورد راه‌های صحیح آن با یکدیگر صحبت کنید. در مورد تفاوت‌های هرکدام از شخصیت‌ها با یکدیگر صحبت کنید. به نظرتان کدام قسمت‌ها اغراق‌شده است و کدام قسمت‌ها می‌تواند نماینده‌ی خوبی از قشر مربوط به خود باشد؟ خلاصه: شما می‌توانید راجع به مفهوم «مدارا» با فرزند خود صحبت کنید و مشخص کنید که مداراکردن با چه کسانی می‌تواند بی‌نتیجه باشد.

فیلم سینمایی «دینامیت» محصول سال 1397 است که در زمستان سال 1400 اکران و به‌پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران تبدیل شد. در این فیلم دو دختر دانشجو در واحدی از یک ساختمان زندگی می‌کنند که اهل پارتی‌های شبانه و اصطلاحاً دور دورکردن با ماشین هستند. دو طلبه‌ی جوان نیز در همسایگی آن‌ها زندگی می‌کنند که نمایان‌گر دو تیپ مذهبی افراطی و معتدل هستند. باید توجه داشت که ژانر این فیلم کمدی است و هیچ‌کدام از این شخصیت‌ها الگوهای کاملی برای معرفی قشر خود (دانشجو و طلبه) نیستند. همسایه‌ی سوم نیز مردی است که از راه قانون‌شکنی امرار معاش می‌کند. شما والدین عزیز اگر با نوجوان خود به تماشای این اثر پرداخته‌اید می‌توانید به صبر، گذشت و احترامی که در پایان فیلم در بین دو دختر دانشجو و دو طلبه برقرار می‌شود صحبت کنید و در ذهن او این موضوع را جا بی‌اندازید که مداراکردن تنها با افرادی غیر ممکن است که جز قانون‌شکنی مسیر دیگری در زندگی خود ندارند و علی‌رغم تلاش‌های دیگران به‌راه راست هدایت نمی‌شوند. هادی و محمدحسین به‌عنوان دو فرد مذهبی کمی ساده‌لوح به تصویر کشیده شده‌اند و به نظر می‌رسد که سادگی و بیگانگی آن‌ها با پیشرفت و تکنولوژی تنها برای ساخت لحظات کمیک بوده است. این موضوع برای مخاطب امروزی غیر واقعی به‌نظر می‌رسد. سبک زندگی دو دختر دانشجو نیز ممکن است پیش‌فرض‌های غلطی را در مورد خانه‌ی دانشجویی یا زندگی مستقل دانشجویی در ذهن مخاطب ایجاد کند و باعث بدبینی او نسبت به این موضوع شود. در این فیلم برای ساخت لحظات کمیک از فحاشی‌ها و الفاظ رکیک به‌صورت غیر مستقیم ‌استفاده شده است، بنابراین تماشای این محصول برای کودکان مناسب نخواهد بود. خلاصه: شخصیت‌های این فیلم نمی‌توانند نقش الگویی کاملی را به مخاطب بدهند. رفتار و سبک زندگی طیف دانشجو و طلبه نیز در این فیلم هم می‌تواند غیر واقعی باشد و هم می‌تواند پیش‌فرض‌های غلطی را به مخاطب منتقل کند. این محصول علی‌رغم ژانر کمدی خود به‌هیچ‌عنوان برای مصرف کودکان مناسب نخواهد بود.