درباره فیلم
«یکی بود، یکی نبود»، فیلمی در ژانر ماجراجویی برای مخاطب کودک و نوجوان است. این فیلم عروسکی، ساختهی ایرج طهماسب (آقای مجری) بوده و پیام و الگوی مثبت قابل توجهی دارد؛ پیامهایی مثل مهربانی، همدلی، صمیمیت، همکاری، درک متقابل و آموزههای اخلاقی در ارتباط با دیگران. «یکی بود، یکی نبود» دارای «نشان سلامت» و «نشان خانواده»ی کدومو و از آثار مناسب برای تماشا به همراه همه اعضای خانواده است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: ندارد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشببعی از دنیای قصهها به آقای مجری نامه مینویسد و از مریضی و دلتنگیاش برای خاله پیرزنِ قصهگو برای آقای مجری میگوید. نامۀ ببعی آقای مجری را به دنیای قصهها میکشاند و او بعد از فهمیدن ماجرا، ببعی را به تهران میآورد تا هم به دنبال خاله پیرزن بگردند و هم ببعی را به دکتر ببرد. بعد از رسیدن به تهران، آقای مجری متوجه میشود که همۀ شخصیتهای دنیای قصهها به خانۀ او آمدهاند تا همراه ببعی باشند؛ اما زندگی آپارتمانی برای حضور گاو، الاغِ باربر، آقا کلاغه، گربه گدا، خروس طلا و خانوم مرغه جای مناسبی نیست. آقای مجری تلاش میکند تا هم بتواند به آنها جا دهد و هم ببعی را به دکتر ببرد و دنبال خاله پیرزن بگردند. در این مدت، آرش (پسر آقای مجری) که همیشه تنها بوده، خواهر و برادر و دوست صمیمی نداشته، با حضور ببعی و دوستانش، حس خوبی پیدا میکند و به آنها انس میگیرد.
همه شخصیتهای داستان تلاش میکنند تا با همکاری و همدلی با یکدیگر برای پیداکردن خاله پیرزنِ قصهگو همه جای شهر را بگردند. در این میان، آقای مجری از یک شرکت شکلاتسازی، پیشنهاد تبلیغاتی دارد اما بهخاطر آنکه شکلات برای بچهها خوب نیست، هرچه میخواهند آقای مجری را وادار و تطمیع کنند که شکلاتها را تبلیغ کند، او این پیشنهاد را نمیپذیرد. او تمام تلاشش را میکند تا ببعی را به دکتر ببرد و حال او را خوب کند و خاله پیرزن پیدا شود... اما نمیشود که نمیشود. تا اینکه یک روز که آرش، فرهاد، آقای لطیفپور و همه با هم جشن تولد بزرگی برای ببعی میگیرند تا حال او بهتر شود، نرگس بیشتر از قبل کلافه میشود و با بیرحمی تمام، به ببعی میگوید که حتما خاله پیرزن مرده است و دیگر نباید منتظر او باشد. حال ببعی با شنیدن این حرف بدتر میشود و به بیمارستان میرود و در بیمارستان میمیرد. آرش که ببعی را دوست داشته و دوستی صمیمیای با او پیدا کرده، بهشدت متاثر میشود و از خاله پیرزن خواهش میکند تا برگردد و حال ببعی را خوب کند. خاله پیرزن هم در دنیای قصهها صدای آرش را میشنود و به خاطر ببعی، به بیمارستان میآید و برای ببعی قصه و شعر میخواند و او دوباره زنده میشود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- با فرزندتان دربارۀ احساسات و عواطفش صحبت کنید و سعی کنید تا او را درک کنید و از زاویهدید او به جهان نگاه کنید. دربارۀ الگوها و پیامهای مثبت این فیلم با فرزندتان گفتگو کنید. از او بپرسید برای پیداکردن خاله پیرزن چه کارهایی میتوانستند انجام دهند؟ از او بپرسید که شخصیت نرگس را چگونه شناخته و آیا رفتار او را میپسندید یا خیر؟ اگر به نظرش او رفتاری عجولانه و نامهربان داشته، از فرزندتان بپرسید که اگر جای نرگس بود، در برخورد با آن وضعیت چه کاری انجام میداد؟ اگر در آپارتمان زندگی میکنید و فرزندتان به بچههای همسایه بازی میکند، از او بخواهید نظرش را دربارۀ قواعدی که برای بازیکردن در محیط آپارتمان در نظر دارد با شما صحبت کند و در این بین و به این بهانه، نکات آموزشی دربارۀ زندگی جمعی و آپارتماننشینی را با او در میان بگذارید. خلاصه: دربارۀ پیامها و الگوهای مثبت این فیلم با فرزند خود گفتگو کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین فیلم که مقدمۀ شکلگیری داستان «کلاه قرمزی» در کارنامۀ آقای مجری است، پیام و الگوی مثبت قابل توجهی دارد و میتوان آن را با خانواده تماشا کرد. این فیلم نشان خانواده و نشان سلامت کدومو را دارد و یکی از فیلمهای آموزنده است.
این داستان، پیامهای مثبت قابل توجهی دارد که میتواند گفتگو با فرزندتان را شکل دهد. صحبت دربارۀ الگوهای مثبت داستان نیز میتواند موضوع خوبی باشد. میتوانید دربارۀ شخصیت نرگس و دلشکستگیِ ببعی و دیگران از برخورد او با فرزند خود گفتگو کنید. از او بپرسید که با وجود وضعیت روحی ببعی، کار درست چه کاری میتوانست باشد؟
لازم است به این نکته توجه کنید که در انتهای داستان، ببعی در بیمارستان میمیرد و بعد با آمدن خاله پیرزن، زنده میشود. اگر ذهن فرزندتان با این موضوع درگیر شد، توصیه میشود ابتدا صحبتها و نگرانیهایش را بشنوید و سپس دربارۀ هر یک از سوالاتش، سر فرصت پاسخ دهید. اگر فرزندتان بهتازگی با فوت کسی مواجه شده و برایش سوالات بیشتری ایجاد شده، یا احساس میکند همانند فیلم، امکان این وجود دارد که فردی را دوباره زنده کرد، به او توضیح دهید که داستان «یکی بود، یکی نبود»، دربارۀ دنیای قصههاست و در دنیای قصهها این اتفاقات ممکن است و واقعیت با قصه متفاوت است. میتوانید عروسکهایش را بیاورید و با او بازی کنید و در بازی به او نشان دهید که تخیلکردن در بازیها ممکن است. اگر ذهن فرزندتان بیش از حد با این موضوع درگیر شده است، توصیه میشود تا با مشاور کودک، طرح مسئله کنید تا مطابق با شرایط فردی فرزندتان، به شما بهترین راهکارها را ارائه کنند.
در این فیلم، آقای دکتر دربارۀ بیماری ببعی که «افسردگی» است، توضیحاتی ارائه میکند که میتواند ذهن مخاطب کودک را باز کند که متوجه شود لزوما هر بیماری و دردی، درد فیزیکی نیست. این موضوع میتواند به فرزندتان کمک کند تا اگر در شرایطی سختی قرار گرفت، بتواند دربارۀ احوالش خوداظهاری بهتری داشته باشد.
یکی از موضوعاتی که در «یکی بود، یکی نبود» مطرح میشود، تنهایی آدمها و علاقهای است که به یکدیگر دارند. آدمها به دوستداشتن و دوستداشتهشدن احتیاج دارند و دوست دارند که توسط خانواده، دوستان و نزدیکانشان دوست داشته شوند. افراد با هر ویژگی اخلاقی، از تنهایی اذیت میشوند و دوست دارند تا علاوه بر درکشدن، مورد لطف و محبت دیکران نیز قرار بگیرند. این موضوع علاوه بر اینکه میتواند موضوع خوبی برای گفتگو با فرزندتان باشد، میتواند این امکان را ایجاد کند که هم شما و هم فرزندتان، درک متقابل بهتری از یکدیگر داشته باشید.
خلاصه: صحبت دربارۀ الگوهای و پیامهای مثبت، میتواند مفید باشد. این فیلم برای شما و فرزندتان بستر این را ایجاد خواهد کرد که بتوانید یکدیگر را به خوبی درک کنید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.