بازی مرکب ( فصل سوم )

داستان از جایی شروع می‌شود که افراد مختلف، که همگی بخاطر قرض‌ها و بدهی‌هایی که دارند دچار مشکل شده‌اند، به یک بازی دعوت می‌شوند. شرایط در ابتدا به ظاهر بسیار ساده است، بازی می‌کنی و در ازای آن پول دریافت می‌کنی؛ اما در واقع یک اشتباه کوچک و باخت در هر بازی منجر به مرگ بازیکن خواهد شد. بازیکنان همگی در مکانی ناشناخته، با لباس‎هایی یکسان و شماره‌گذاری شده جمع شده‌اند؛ این شرایط در ابتدا برای همه آن‌ها گیج کننده است. بازی اول «چراغ قرمز، چراغ سبز» است. بعد از انجام این بازی بود که همگی متوجه شدند یک اشتباه کوچک منجر به کشته شدن آن‌ها می‌شود. بازی بعدی بازی سالم در آوردن اشکال داخل آبنبات بود. بازی که در آن بازیکنان باید شکلی که داخل آبنبات شکری بود را با استفاده از سوزن، سالم بیرون می‌آوردند. در این بین یکی از بازیکنان که پزشک بود با بعض از اداره کنندگان بازی همدست شده بود و در ازای سالم درآوردن اعضای بدن بازیکنان کشته‌شده برای قاچاق، بازی بعدی را می‌فهمید و خود را برای آن آماده می‌کرد؛ در صورتیکه دیگر بازیکنان هراسان از ندانستن بازی بعدی و آینده نامعلومشان بودند. در همین حال، جنگی برای بقا در خوابگاه بازیکنان شکل گرفته بود. بازیکنان که ابتدا بر سر غذا دعوا را آغاز کرده بودند، وقتی دیدند مرگ یکی از اعضا باعث اضافه شدن مبلغی به مبلغ کل جایزه می‌شود، دست به کشتار یکدیگر زدند و یک جنگ تمام عیار شکل گرفت. بعضی برای زنده ماندن گروه تشکیل دادند و تصمیم گرفتند به یکدیگر اعتماد کنند تا به دست قدرتمندترها آسیب نبینند. بازی بعدی «طناب کشی» بود که به تیم‌ها ده نفره احتیاج داشت و از همینجا دوستی بازیکنان کم‌کم درحال شکل‌گیری بود تا اینکه مشخص شد آن‌ها مجبورند در بازی بعدی، که «تیله بازی» بود، با هم تیمی که انتخاب کرده‌اند رقابت کنند و این یعنی فقط یکی از آن‌ها می‌توانست زنده بماند. در این بازی بازیکنان یا به دوستان خود خیانت کردند یا به طرز بسیار غم‌انگیزی آن‌ها را از دست دادند. در این بین پلیسی که به این مجموعه نفوذ کرده‌ بود، تقریبا داشت به موفقیت‌هایی می‌رسید تا اینکه صاحبان اصلی بازی از راه رسیدند. مردان میانسال ثروتمند شهوت‌رانی که برای سرگرمی روی این انسان‌ها شرط بسته بودند و از رقابت و حذف شدن یک به یک آن‌ها لذت می‌بردند. پلیس نفوذی مجبور به فرار و ترک محل بازی شد اما توسط اداره کنندگان بازی گیر افتاد و کشته شد. بعد از همه بازی‌ها فقط سه نفر یعنی سانگ‌وو، گیهون و سه بیوک زنده ماندند که باید برای بقا و برنده شدن می‌جنگیدند. سه بیوک که به شدت زخمی شده بود، برادر کوچکش که تنها انگیزه او برای شرکت در این بازی بود را به گیهون سپرد و جان داد. اما دو نفر باقی مانده که برنده نهایی از بین آن‌ها انتخاب می‌شد دوستان صمیمی دوران کودکی بودند. گیهون که می‌خواست بازی را به اتمام برساند و دیگر ادامه ندهد، متوجه شد سانگ‌وو خودش را کشته و اینگونه، گیهون، کسی که از ابتدا نیز با این حجم از خشونت مخالف بود، تبدیل به برنده این بازی شد.

• بهترین و بدترین شخصیت از نظر تو چه کسانی بودند؟ لحظه تاثیرگذار داستان از نظر تو کدام صحنه بود؟ بنظر تو پایان داستان، پایانی منطقی بود؟ به همه سوال‌ها پاسخ داده‌شده بود؟ آدم‌هایی مثل سانگ‌وو که برای پول و منافع خودشان دیگران را به خطر می‌اندازند بیشترند یا کسانی شبیه علی و گیهون که به دیگران کمک می‌کنند؟ خلاصه: درباره شخصیت‌ها، ویژگی‌هایشان و روند داستان با یکدیگر گفتگو کنید.

«بازی ماهی مرکب» داستان چندین نفر است که هرکدام به دلایلی به پول احتیاج دارند و به پیشنهاد کسی وارد بازی شده‌اند که در آن برنده 46 میلیارد وون برنده خواهد شد. البته این یک بازی عادی نیست! بازی‌های محبوب کودکانه که حالا برد و باخت در ‌آن‌ها حکم مرگ و زندگی داشت. این اثر دارای خشونت بسیار بالایی است و در آن کشتار گسترده و بی‌پرده صورت می‌گیرد. این مقدار از وسعت و بی‌پردگی خشونت می‌تواند برای افراد اذیت کننده باشد که در این صورت دیدن این اثر توصیه نمی‌گردد. بخش عمده‌ای از ناهنجاری این اثر مربوط به نمایش واضح رابطه جنسی در یکی از قسمت‌های سریال است که بهتر است به این موضوع توجه داشته باشید. تماشای نسخه پالایش شده البته این مشکل را حل خواهد کرد. دیگر ناهنجاری‌های اثر مربوط به استعمال دخانیات، مصرف مشروبات الکلی و استفاده از الفاظ رکیک است که بهتر است در این خصوص توجه لازم را هنگام انتخاب این اثر جهت تماشا، داشته‌باشید. کل این بازی بخاطر افسردگی یک پیرمرد ثروتمند و شرط بندی دوستان شبیه به خودش روی انسان‌ها شکل گرفته‌است. گفتگو درخصوص این موضوع و به طور کلی خط داستانی را فراموش نکنید! بی اعتمادی، ناامیدی، خشم، خیانت به دوستان و ... از مفاهیمی هستند که احساس بدی را در طول تماشای اثر به بیننده منتقل می‌کند و بهتر است در خصوص آن‌ها گفتگو شود. خلاصه: این اثر خشونت و ناهنجاری بی‌پرده و وسیعی دارد که بهتر است هنگام انتخابش جهت تماشا، به آن توجه کنید.

با وجود خشونت زیاد برای نوجوانان، در این مجموعه درس‌های اخلاقی در پس داستان وجود دارد. در بازی مرکبات، بازی بین شخصیت اصلی که شبیه دلقک است و بدشانسی‌های زیادی دارد، گی هون، و قاتل بی‌رحم پشت بازی که او را به آن کشانده، تنش جذابی را به وجود می‌آورد. شخصیت‌ها به خوبی پرداخته شده‌اند و ارزش تولید مجموعه بسیار بالاست. عنصر انسانی به داستان عمق می‌بخشد.اما شکنجه و قتل زیادی در آن وجود دارد و خشونت‌ها می‌تواند آزاردهنده باشد. برخی از نقاط قابل پیش‌بینی داستان از بازی‌های خوب و مفهوم والا آن می‌کاهد. طرفداران تریلرهای پادآرمان‌شهری از این مجموعه لذت خواهند برد. بینندگان حساس یا جوان‌تر باید از تماشای این مجموعه خودداری کنند.