درباره فیلم
داستانهای عاشقانه سفر در زمان شیرین اما توخالی است؛ استفاده از حشیش را پیشنهاد میکند.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشلورا (کلارا روگارد) و هریسون (لوئیس پولمن) در فیلم پرس پلی عاشق هم میشوند، اما برنامههایشان برای زندگی مشترک بهطور ناگهانی به هم میخورد. سالها بعد، لورا متوجه میشود که نوار مخلوطی که با هم ساختهاند، قدرت بازگرداندن او به گذشته را دارد. آیا او میتواند شرایط را تغییر دهد؟ آیا باید این کار را بکند؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد پیام مورد نظر پرس پلی بحث کنند: اینکه ما باید بپذیریم که برخی چیزها خارج از کنترل ما هستند. آیا میتوانید لحظهای در زندگیتان را به یاد بیاورید که فکر میکنید میتوانست مسیر کل زندگیتان را تغییر دهد؟
- چگونه فیلم پرس پلی با دیگر فیلمهای سفر در زمان که دیدهاید مقایسه میشود؟ چه «قوانینی» سرگرمیها در مورد سفر در زمان ایجاد کردهاند؟
- آیا در این فیلم، نوشیدن الکل و مصرف مواد مخدر به صورت جذاب و اغوا کننده به تصویر کشیده شده است؟ آیا پیامدهای واقع گرایانه ای در این مورد وجود دارد؟ چرا این موضوع مهم است؟
- هریسون نمونهای از کلیشهٔ «پسر رؤیایی پریوار و شیدایی» است، که معادل مردانهٔ «دختر رؤیایی پریوار و شیدایی» است، یعنی فردی آزاد و رها که انگیزه و رشد شخصیتی بسیار کمی دارد و وجودش صرفاً برای حمایت از آرزوها و رؤیاهای شریک زندگیاش است. چه شخصیتهایی از فیلمهای دیگر نمونههایی از این نوع شخصیت هستند؟ به نظر شما دیدن این نوع شخصیت در سرگرمیها چگونه میتواند بر تعاملات زندگی واقعی تأثیر بگذارد؟
- چه آهنگهایی شما را به یک لحظه خاص در زمان بازمیگرداند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که پرس پلی یک فیلم عاشقانه سفر در زمان است که در هاوایی اتفاق میافتد و درباره زنی جوان است که متوجه میشود میتواند به عقب برگردد، به اندازه طول یک آهنگ، تا شاید بتواند نتیجه رابطهاش را با عشق زندگیاش تغییر دهد. رابطه عاشقانه لورا (کلارا روگارد) و هریسون (لوئیس پولمن) عمدتا سالم و الهامبخش است، اگرچه هریسون میتواند به عنوان یک دوستپسر رؤیایی و پرانرژی دیده شود که فقط برای حمایت از دوستدخترش وجود دارد. اندوه و از دست دادن از موضوعات اصلی فیلم هستند و لحظهای کوتاه از خطر در آن وجود دارد. در فیلم به طور ضمنی به کشیدن ماریجوانا اشاره میشود و شخصیتی در آن وجود دارد که به روشی نوشیدن آبجو میکند که نشان میدهد او آدم خوبی نیست. به طور ضمنی به این موضوع اشاره میشود که شخصیت اصلی یک رابطه یکشبه داشته است، اما چیزی بیشتر از بوسیدن و مردی بدون پیراهن نشان داده نمیشود. تنها کلمه توهینآمیز استفاده شده در فیلم، «احمق» است. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
داستان سفر در زمانِ گریگ بورکمن جذاب است، اما خیلی معمولی است که بتواند برای همیشه ماندگار شود. مثل این است که جایی در زمان با اثر پروانهای ملاقات کند با حال و هوای ذهن زیبا و بینقص. و در حالی که ساختن داستانی واقعی از قدرت موسیقی برای برگرداندن خاطرات ما به زمانها و مکانهای بسیار خاص در ابتدا سرگرمکننده است، اما خیلی زود خستهکننده میشود. با گره زدن داستان به نوارهای مخلوط، آن یادداشتهای عاشقانه قدیمی، مسئله آزاردهندهای را ایجاد میکند که نادیده گرفتن آن دشوار است: نوارهای کاست در دهه ۱۹۸۰ محبوب بودند و تا حد زیادی در دهه ۱۹۹۰ منسوخ شدند. این واقعیت که او در یک فروشگاه صفحههای وینیل به نام Lost and Found کار میکند، باعث میشود باور کنیم که هریسون به یک واکمن دسترسی خواهد داشت. اما با پیشرفت فیلم به چهار سال بعد از خارج شدن هریسون از تصویر، باور اینکه لورا هم به راحتی به پخشکنندههای کاست دسترسی داشته باشد، دشوارتر میشود، یا اینکه او بتواند در کشوی خانه شخص دیگری بگردد و اتفاقاً یکی از آنها را پیدا کند.بحثهای مشابهی در مورد پایان فیلم وجود دارد که باعث میشود نظریهپردازان فیلم دستهایشان را به نشانهٔ تسلیم بالا ببرند. داستانهای سفر در زمان همیشه پیچیده هستند: تماشاگران عاشق آنها هستند اما اگر فیلمساز به قوانین خودش پایبند نباشد، به سرعت آن را نقد میکنند. پایان فیلم Press Play هم قوانین سفر در زمان را که خودش تعیین کرده و هم پیام فیلم را تضعیف میکند. علاوه بر این، هریسون و لورا لحظات عاشقانهٔ جذابی دارند، اما ما واقعاً آنها را فراتر از جاذبهشان برای یکدیگر نمیشناسیم. لورا یک هنرمند است و هریسون یک موجسوار. هر دو موسیقی را دوست دارند. همین. با اینکه فیلم ما را در مورد آنچه لورا و هریسون را مهم میکند در تاریکی قرار میدهد و به این باور که بینندگان میتوانند پیام اینکه باید چیزهایی را که نمیتوانیم کنترل کنیم رها کنیم بهطور کامل بپذیرند اعتماد نمیکند، Press Play به پایان میرسد، درست مثل بسیاری از نوارهای کاست: یک آشفتگی درهمتنیده.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.









































