تاکتیک‌های عشق

در "تاکتیک‌های عشق"، اصلی (دیمت اوزدمیر)، زنی زیبا که در وبلاگ خود مشاوره روابط عاطفی می‌دهد، تصمیم می‌گیرد خوانندگان خود را سرگرم کند و با به کارگیری استراتژی‌هایش، مردی را عاشق خود کند. در همین حین، کِرم (شوکرو اوزیلدیز)، مردی جذاب که اغلب به دوستانش در مورد زنان مشاوره می‌دهد، قول مشابهی به گروه دوستانش می‌دهد. آن‌ها با یکدیگر ملاقات می‌کنند و سعی در فریب یکدیگر دارند، در برابر جذابیت‌های یکدیگر مقاومت می‌کنند و کلیشه‌های آزاردهنده‌ای درباره مردان و زنان بیان می‌نمایند. این زوج، حرکت‌های ماکیاولیایی یکدیگر را پیش‌بینی کرده و تله‌های مخفکانه‌ای برای پیشبرد برنامه‌های خود می‌گذارند. نیازی به هشدار اسپویلر نیست، زیرا از همان ابتدا مشخص است که کل داستان فیلم درباره این است که آن‌ها در نهایت تظاهر را کنار گذاشته و عاشق یکدیگر می‌شوند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد این موضوع صحبت کنند که چرا مردان و زنان به کلیشه‌ها درباره یکدیگر پناه می‌برند. آیا فکر می‌کنید ترس از عشق تا حدی است که افراد به روش‌های آشنا، هرچند غلط، برای نگاه کردن به یکدیگر نیاز دارند؟
• این فیلم چه نکاتی را درباره عشق و روابط بیان می‌کند؟
• این را با سایر رمانس‌هایی که دیده‌اید چطور مقایسه می‌کنید؟

Love Tactics" یک فیلم عاشقانه ترکیه‌ای محصول سال ۲۰۲۲ است. در این فیلم، یک مرد و یک زن برای اثبات درک خود از جنس مخالف، به دوستان خود قول می‌دهند که فردی را هدف قرار دهند و او را عاشق خود کنند. کلمات و عباراتی مانند «احمق»، «احمق»، «لعنتی»، «دوزخ» و «بی‌مغز» در فیلم استفاده شده است. بزرگسالان در فیلم نوشیدنی الکلی مصرف می‌کنند و روابط جنسی (بدون نمایش برهنگی) به عنوان یک بازی نشان داده می‌شود تا زمانی که دو نفر نسبت به یکدیگر جدی شوند. این فیلم به زبان ترکی و با زیرنویس انگلیسی است.

تاکتیک‌های عشق" نگاهی قابل پیش‌بینی دیگر به موضوع بازی‌های پیچیده‌ی عشق بین مردان و زنان است. این فیلم با تقلید از فیلم‌هایی مانند "زنان چه می‌خواهند"، "مردان چه می‌خواهند"، "چگونه در 10 روز یک مرد را از دست بدهیم" و "شکستن هماهنگی"، تنها بر روی دو بازیگر اصلی بسیار جذاب و توانا تمرکز دارد که توانسته‌اند بازی خوبی ارائه دهند. در غیر این صورت، تکیه بر کلیشه‌ها، تعصبات و تصورات احمقانه و زشتی در مورد مردان و زنان، تنها باعث ترویج ایده‌های تفرقه‌آمیزی می‌شود که مانع پیشرفت افراد در جستجوی شریک زندگی می‌شود. هم اصلی و هم کِرِم، یافتن جفتی مناسب را مانند شکار می‌دانند و این موضوع تداعی‌گر خشونتی است که شکارچیان نسبت به طعمه خود دارند. مرد که یک مدیر تبلیغات است، به دوستانش می‌آموزد که چگونه خود را بفروشند و فریب دادن را بخش بزرگی از تلاش برای یافتن زنی مناسب قلمداد می‌کند. اصلی، "کارشناس" مردان، به شاگردانش مشاوره می‌دهد که مردان "بی‌احساس، احمق، نادرست، وحشتناک، نفرت‌انگیز و کودک‌صفت" هستند. و کرم، مردی که با زنان رابطه یک‌شبه دارد و سپس آنها را رها می‌کند، معتقد است که عشق وجود ندارد و ازدواج چیزی نیست که یک مرد واقعاً بخواهد.از همان ابتداي فيلم مشخص است كه دو شخصيت اصلي به هم علاقه‌مند خواهند شد و اين موضوع باعث مي‌شود كه فيلم از نظر دراماتيك هيچ تنشي نداشته باشد و فيلمسازان مجبور شوند براي جبران اين موضوع، صحنه‌هاي غيرواقعي بسازند كه اين تلاش هم به شكست منجر مي‌شود. اگرچه در انتهاي فيلم، آصلى و كرم به هم علاقه‌مند مى‌شوند، اما بينندگان جوان ممكن است همچنان فكر كنند كه اين تصورات و قضاوت‌هاى پيش‌پاافتاده، شيوه تفكر رايج ميان زنان و مردان است؛ اين پيش‌فرض نه‌تنها اشتباه است، بلكه مى‌تواند آسيب‌زننده هم باشد.